ایران در وضعیت جنگی با اسرائیل قرار دارد، غرب مصمم به نابودی برنامه هسته‌ای ایران است و آژانس نیز در این راستا بر ایران فشار وارد می‌کند. تمام این موارد نشان می‌دهد شاید زمان پایان همکاری‌های ایران با آژانس فرا رسیده باشد.


تنها اندکی پس تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و انتشار گزارش جامع این سازمان در خصوص برنامه هسته‌ای ایران، اسرائیل حملات متعددی را به نقاط مختلف کشور انجام داد که می‌توان آن‌ها را آغازکننده جنگ دانست. در کنار آمریکا، دو کشور آلمان و فرانسه نیز از این اقدام حمایت کردند؛ چرا که آن را پاسخی به توسعه برنامه هسته‌ای ایران و حق اسرائیل برای دفاع از خود می‌دانستند. حداقل بخشی از چنین حمایتی متأثر از گزارش و قطعنامه آژانس بوده است. اگرچه اسرائیل خود را وابسته به کسب چنین بهانه‌ای نبیند اما برای اقناع افکار عمومی جهان این دو اقدام آژانس ضرورت داشت.

آنچه در گزارش و قطعنامه آمده است

محتوای گزارش آژانس با وجود اینکه بیشتر اطلاعات راجع به برنامه هسته‌ای گذشته ایران می‌داد اما دوباره مسئله ابعاد احتمالی نظامی (PMD) برنامه هسته‎ای ایران را می‌گشود. گزارش با بیان اینکه نمی‌تواند تضمین کند که برنامه هسته‌ای ایران «صلح‌آمیز» است، چندین مسیر را برای اعمال فشار علیه ایران باز می‌کرد که یکی از آن‌ها حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران است. اسرائیل نیز با استفاده از این فرصت تلاش کرد نشان دهد در حال انجام جنگ پیش‌دستانه است؛ زیرا ایران در حال ساخت سلاح است و از آن برای نابودی اسرائیل استفاده خواهد کرد. افزون بر این، گزارش آژانس بی‌توجه به حق ایران در برجام (که در صورت پایبندنبودن طرف مقابل به توافق، می‌تواند تعهدات هسته‌ای خود را کاهش دهد) در خصوص حجم ذخایر غنی‌سازی‌شده ابراز نگرانی می‌کند. چنین نکاتی در گزارش و قطعنامه، به لحاظ دیپلماتیک توجیه کننده تجاوز اسرائیل به خاک ایران بوده‌اند.

البته رابطه آژانس و اسرائیل به این سادگی نبوده است. گزارش و قطعنامه آژانس از اسناد سرقتی اسرائیل در سال ۲۰۱۹ نیز تأثیر می‌پذیرند. هرچند این اسناد نشان‌دهنده عدم پایبندی ایران به برجام نبودند و اسرائیل تنها به واسطه آن‌ها ادعا می‌کرد که برنامه هسته‌ای ایران در دو دهه پیش تسلیحاتی بود (پرونده‌ای که سال‌ها پیش بسته شد). تمام اقدامات اسرائیل در دو دهه گذشته (که در سال‌های اخیر شدت یافته است) در این راستا بوده‌اند که برنامه هسته‌ای ایران را امنیتی‌سازی کنند. قطعنامه و گزارش اخیر آژانس تکه دیگری از این پازل بود تا نگرانی‌های جهانی را در خصوص ایران برانگیزد و زمینه برای حمله اسرائیل را فراهم کند.

انحراف آشکار آژانس از وظایف خود و سیاسی‌کاری

علاوه بر این نکات، آژانس قبل و حین حملات اسرائیل از وظایف قانونی خود منحرف شده است. نخست، از یافته‌شدن مواد اورانیومی در مکان‌های اعلام‌نشده (لویزان، ورامین، تورقوزآباد، مریوان) لزوماً نمی‌توان تسلیحاتی‌بودن برنامه هسته‌ای یک کشور را نتیجه گرفت. آژانس در گزارش خود عنوان می‌کند که ایران به سؤالات در خصوص این مواد پاسخ کافی نداده است. با این حال چنین موضوعی نمی‌تواند باعث شود که از آن نتیجه‌گیری سیاسی بکند.

همچنین آژانس هیچ اقدام و موضع برجسته‌ای در خصوص حملات اسرائیل به نطنز و تأسیسات فردو اتخاذ نکرد. این در حالی است که طبق ماده ۵۶ کنوانسیون ژنو حمله به تأسیسات هسته‌ای ممنوع است. همچنین نخستین تصاویر منتشرشده از اسناد هسته‌ای اسرائیل که ایران آن‌ها را به دست آورده است نشان می‌دهند که آژانس با اسرائیل (که عضو ان پی تی نیست) همکاری‌های هسته‌ای، مخصوصا در مورد پرونده ایران داشته است. چنین اقداماتی آشکارا سیاسی‌کاری آژانس و انحرافش از وظایف حقوقی خود را نشان می‌دهد.

البته این سیاسی‌کاری امر جدیدی نیست و آژانس همیشه هماهنگ با کشورهای غربی عمل کرده است. امری که امروز این موضوع را متفاوت کرده، در هزینه-فایده همکاری ایران با آژانس است. در حالی که اسرائیل حملات نظامی متعددی به نقاط مختلف ایران انجام می‌دهد، آیا منطقی است که همکاری‌ها با آژانس تداوم یابد؟ وضعیت امروز از ۲۰۱۵ که برجام منعقد شد بسیار دگرگون شده است. ایران در وضعیت جنگی با اسرائیل قرار دارد، غرب مصمم به نابودی برنامه هسته‌ای ایران است و آژانس نیز در این راستا بر ایران فشار وارد می‌کند. تمام این موارد نشان می‌دهد شاید زمان پایان همکاری‌های ایران با آژانس فرا رسیده باشد.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه