سقوط بشار اسد، معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه را وارد مرحله‌ای پیچیده‌تر کرده است. درحالیکه از منظر امنیت ملی ایران، پیامدهای این رویداد فراتر از جغرافیای سوریه است یکی از کانون‌های مهم این تحولات، منطقه شرق فرات خواهد بود که به‌دلیل حضور نیروهای آمریکایی، گروه‌های کردی، و ذخایر غنی منابع طبیعی، به نقطه‌ای تعیین‌کننده در آینده تحولات سوریه و منطقه تبدیل خواهد شد.

 خیز آمریکا برای تقویت حضور در شرق فرات

منطقه شرق فرات، که هم‌اکنون تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) با محوریت یگان‌های مدافع خلق کرد (YPG) قرار دارد، از حیث جغرافیایی و اقتصادی اهمیت راهبردی دارد. این منطقه، که شامل بخش قابل‌توجهی از منابع نفت و گاز سوریه است، به‌عنوان اهرمی اقتصادی و نظامی در دست بازیگران فرامنطقه‌ای به‌ویژه آمریکا و متحدانش عمل می‌کند. در شرایط پساسقوط، حضور گسترده نظامی آمریکا در این منطقه نه‌تنها ادامه خواهد یافت بلکه احتمالاً تقویت می‌شود.

از سال ۲۰۱۹ تاکنون، آمریکا به بهانه جلوگیری از بازگشت داعش با هدف حفظ کنترل بر منابع انرژی سوریه، اقدام به ارسال تجهیزات و استقرار پایگاه‌های متعدد در شرق فرات کرده است. طبق گزارش‌ها با تشدید بحران، ایالات متحده با افزایش سیل نیرو و تجهیزات نظامی به پایگاه‌هایش در الحسکه و دیرالزور، در حال تثبیت حضور خود در این منطقه است. هدف واشنگتن، ایجاد ساختاری شبه‌دولتی و تقویت نقش نیروهای نیابتی است تا از این طریق مانع دسترسی مجدد ایران به مدیترانه شود.

آثار سقوط دولت دمشق بر تحرکات آمریکا

پیش از سقوط نظام سوریه حضور آمریکا در شرق فرات به‌معنای کنترل بر منابع اقتصادی سوریه و جلوگیری از تأمین مالی نیروهای مقاومت بود. این راهبرد در قالب تحریم‌های اقتصادی و ممانعت از بازسازی سوریه تعریف می‌شد که عملاً بار اقتصادی و امنیتی بحران سوریه را بر دوش ایران و دیگر حامیان محور مقاومت می‌انداخت.

اکنون فرصت مناسبی برای واشنگتن فراهم‌شده تا بدون هزینه‌های سیاسی و نظامی گسترده، بر خلأ قدرت موجود سوار شود. در این سناریو، ایالات متحده می‌تواند از شرق فرات به‌عنوان سکویی برای پیشبرد سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران استفاده کند.

تعامل نیروهای کردی و آمریکا در شرق فرات

نیروهای کردی در شرق فرات، به‌ویژه یگان‌های مدافع خلق، به‌عنوان شریک کلیدی آمریکا در این منطقه عمل می‌کنند. این نیروها که تحت حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیک آمریکا قرار دارند، تلاش می‌کنند از طریق ایجاد ساختارهای شبه‌دولتی، حاکمیت خود را در منطقه تثبیت کنند. این امر میتواند پیامدهای مستقیمی را متوجه امنیت مرزهای ایران سازد.

تهدیدات مرزی ایران: سناریوی کردستان دوم

 تجربه اقلیم کردستان عراق نشان داده است که قدرت‌گیری گروه‌های کردی در منطقه، ارتباط مستقیمی با تحرکات مشابه در مناطق مرزی ایران دارد. تقویت کردها در شرق فرات، می‌تواند به تحریکات قومی در داخل ایران دامن بزند. از این رو، ایران با تهدیدی چندلایه مواجه خواهد شد: از یک سو، افزایش تحرکات نظامی در مرزهای غربی و از سوی دیگر، تحریک احساسات قومی و تجزیه‌طلبانه در مناطق داخلی.

نقش ترکیه در تحولات شرق فرات

سقوط دولت اسد، ترکیه را نیز به‌عنوان بازیگری کلیدی در تحولات شرق فرات فعال‌تر خواهد کرد. آنکارا که حضور کردها در شمال سوریه را تهدیدی وجودی می‌داند، احتمالاً به عملیات‌های نظامی بیشتری در این منطقه دست خواهد زد. هرچند سیاست‌های ترکیه ممکن است در ظاهر با منافع آمریکا همسو باشد، اما تعارض‌های عمیقی میان این دو بازیگر وجود دارد که می‌تواند به پیچیدگی معادلات منطقه بیفزاید.

چاره ایران برای مدیریت بحران

در این شرایط، ایران باید با طراحی راهبردی چندوجهی، از گسترش نفوذ آمریکا در شرق فرات جلوگیری کند. اولویت ایران، تقویت نیروهای نیابتی محلی و ایجاد شبکه‌های امنیتی در مناطق شرقی سوریه خواهد بود. استفاده از ظرفیت‌های قبایل عرب و جوامع محلی، که از حضور آمریکا و نوع کنشگری قسد در این مناطق ناراضی هستند، می‌تواند بخشی از این راهبرد باشد. روسیه هنوز منافع مشترکی با ایران در جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا دارد و برخی از همکاری‌های اطلاعاتی و نظامی با مسکو در سوریه می‌تواند در دوران پسااسد نیز تداوم یابد.

در نهایت، سقوط دولت بشار اسد آزمونی دشوار برای محور مقاومت و به‌ویژه ایران خواهد بود. شرق فرات به کانون تحولات منطقه‌ای تبدیل خواهد شد و ایران باید با بهره‌گیری از تمامی ابزارهای ژئوپلیتیک و امنیتی، از این بحران به‌عنوان فرصتی برای تجدید کنشگری خود در سوریه استفاده کند.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه