دولت فعلی آلمان از تلاش برای پیشبرد دیپلماسی و تنش‌زدایی به سمت تنش‌زایی و تقابل برای مهار و حتی تضعیف ایران سوق یافته‌ است. به نظر نمی‌رسد که روابط ایران و آلمان در کوتاه‌مدت به سمت تنش‌زدایی پیش برود و در بهترین حالت ممکن روابط در سطح تنش فعلی باقی خواهد ماند.


صدراعظم آلمان در میانه جنگ ایران و اسرائیل با ابراز حمایت از اسرائیل اظهار داشت: «اسرائیل در حال انجام کاری کثیف برای تمامی ما (غرب) است». این تنها اظهارنظر خصمانه علیه ایران در طول این جنگ نیست. در ابتدای تجاوز اسرائیل به ایران، دولت آلمان به بهانه حق مشروع اسرائیل برای دفاع از خود حمایتش از این اقدام را اعلام کرد. همچنین، وزیر دفاع آلمان در واکنش به حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، علاوه بر «خبر خوب» نامیدن آن، همچنین آن را گامی بزرگ در جهت از بین بردن یک تهدید جدی توصیف کرد.

با این حال، مقامات آلمانی بدون هرگونه محکومیت حملات صهیونیست‌ها، همچنان خواستار بازگشت ایران به مذاکرات و تأکید بر لزوم استفاده از دیپلماسی برای حل مسائل شدند. سؤال این است که چه عواملی موجب حمایت بی‌چون و چرای آلمان از اسرائیل و تشدید خصومت با ایران شده است؟

راست‌گرا‌تر شدن احزاب حاکم بر برلین

با وجود اینکه گرایش جوانان در آلمان به سمت راست و چپ افراطی متمایل شده است، حزب دموکرات مسیحی که هم‌اکنون حزب حاکم است، نسبت به گذشته خود راست‌گراتر شده و به همین دلیل پیوند خود را با دولت اسرائیل و دولت فعلی آمریکا تقویت کرده است. این راست‌گرایی سبب شده است تا حمایت از اسرائیل به یکی از اصول کلیدی این دولت تبدیل شود و در واقع آلمان امنیت خود را با امنیت اسرائیل هم‌راستا ببیند و هرگونه تلاشی برای مقابله با امنیت اسرائیل را به مثابه تلاشی برای برهم زدن امنیت خود تلقی کند.

احساس تهدید از ایران به واسطه نزدیکی با روسیه

همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین موجب شد کشورهای اروپایی به ویژه آلمان قابلیت‌های موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی علیه خود تلقی کنند. آلمان هرچند در ظاهر به دنبال استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای حل مسائل مربوط به ایران است، اما در عمل به دنبال مهار و حتی تضعیف قوای نظامی-امنیتی ایران است.

کاهش در روابط اقتصادی

یکی از عواملی که در طول تاریخ روابط جمهوری اسلامی ایران با آلمان مانع از تبدیل این روابط به سطح تنش تمام عیار بوده، روابط تجاری گسترده این دو کشور با یکدیگر بوده است. اما در سال‌های اخیر، به دلیل خروج آمریکا از برجام و فشارهای فزاینده اپوزیسیون و مسائل حقوق بشری، روابط اقتصادی کاهش شدیدی پیدا کرده است؛ به طوری که حجم تبادلات تجاری از ۳.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ به ۱.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ کاهش یافت. این کاهش موجب شده تا آلمان دیگر حفظ روابط مثبت و کم‌تنش با ایران را مقرون به صرفه نبیند و تلاشی برای بهبود این وضعیت نکند. همچنین، تهدیدات ایران در خصوص بستن جریان نفت خاورمیانه نیز موجب شده تا تهدید ایران برای اقتصاد و دولت آلمان بسیار جدی‌تر شود، چرا که وقوع چنین اتفاقی می‌تواند بحران و رکود اقتصادی شدیدتری را در آلمان ایجاد کند که اولین نتیجه آن سقوط دولت فعلی خواهد بود.

نفوذ جریان‌های صهیونیست و اپوزیسیون ایرانی

اگرچه دولت آلمان به بهانه‌هایی نظیر حقوق بشر و یهودی‌ستیزی به مقابله با ایران پرداخته است، اما این موارد جزو دلایل اصلی رویکرد خصمانه نیستند؛ زیرا دولت اسرائیل جنایات حقوق بشری جدی انجام داده است، اما نه تنها روابطش با آلمان بدتر نشده بلکه عمیق‌تر نیز شده است. یکی دیگر از دلایل اصلی را می‌توان افزایش نفوذ فزاینده جریانات اپوزیسیون نظام ایران در بخش‌های مختلف دولت آلمان دانست. همچنین صهیونیست‌ها پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اقدام به مظلوم‌نمایی و لابی‌گری‌های گسترده‌ای کردند تا گروه‌های مقاومت، به ویژه ایران، را عامل یهودی‌ستیزی معرفی کرده و دولت آلمان را وادار به اتخاذ اقدامات خصمانه متعدد علیه آنها کنند.

جمع‌بندی

دولت فعلی آلمان از تلاش برای پیشبرد دیپلماسی و تنش‌زدایی به سمت تنش‌زایی و تقابل برای مهار و حتی تضعیف ایران سوق یافته‌ است. مهم‌ترین عوامل این تغییر رویکرد شامل احساس تهدید از جانب همکاری‌های ایران با روسیه، راست‌گراتر شدن دولت آلمان، کاهش روابط اقتصادی دو طرفه و نفوذ جریانات ضدایرانی و صهیونیستی در آلمان هستند. بنابراین، به نظر نمی‌رسد که روابط ایران و آلمان در کوتاه‌مدت به سمت تنش‌زدایی پیش برود و در بهترین حالت ممکن روابط در سطح تنش فعلی باقی خواهد ماند.

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه