پارلمان لبنان امروز ۲۰ دی (۹ ژانویه)، با اکثریت آراء جوزف عون فرمانده ارتش را به عنوان چهاردهمین ‏رئیس‌جمهور این کشور انتخاب کرد. بدین ترتیب خلا ۲۷ ماهه ریاست‌جمهوری در لبنان پایان یافت. در این ‏نوشتار به عوامل برکشیدن عون از جایگاه فرماندهی ارتش به ریاست‌جمهوری، معنای این انتخاب و پیامدها در ‏عرصه سیاسی لبنان در میان تلاطم‌های منطقه‌ای پرداخته می‌شود.‏

جوزف عون چهارمین فرمانده ارتش لبنان است که به سمت ریاست‌جمهوری می‌رسد. هر سه رئیس‌جمهور ‏پیشین لبنان (میشل عون، میشل سلیمان و امیل لحود) در دوره‌ای، فرمانده ارتش بودند. در کشور متکثر و طایفه‌ای ‏لبنان، نهاد ارتش نقطه تعادل و اجماع ملی در این کشور است که از سوی همه طوایف مورد احترام است. هرچند ‏که ارتش لبنان در مواجهه با تهدیدات خارجی بویژه از سوی اسرائیل ضعیف و بی‌اثر بوده است.‏

جوزف عون از سال ۲۰۱۷ در جایگاه فرماندهی ارتش لبنان قرار گرفت. او گرچه تاکنون موضع‌گیری سیاسی له ‏یا علیه جریان سیاسی خاصی نداشته اما اصرار آمریکا و عربستان بر قرارگرفتن او در سمت ریاست‌جمهوری ‏پیداست که گرایش او به چه سمت‌وسویی است.

انتخاب نخست هیچ یک از جریان‌های اصلی سیاسی لبنان، عون نبود و فشارهای آمریکا و عربستان و صحنه ‏گردانی سفیران و فرستادگان این کشورها باعث شد آنها از انتخاب‌های حزبی خود دست بکشند و بر سر عون ‏اجماع کنند. رایزنی‌های آموس هوکشتاین فرستاده آمریکا و یزید بن الفرحان فرستاده عربستان نقش مهمی در ‏قرار دادن عون در جایگاه ریاست‌جمهوری داشتند. چه بسا اگر چنین فشاری از خارج نبود بعید بود گروه‌های ‏سیاسی در لبنان بتوانند بر سر یک گزینه به توافق برسند.‏

آرایش نیروهای سیاسی در لبنان تابعی از آرایش قدرت و نظم در منطقه است. در سال ۲۰۱۶ میشل عون در ‏حالی با حمایت حزب‌الله و متحدانش به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد که شرایط منطقه‌ای نیز زمینه‌ساز این ‏انتخاب بود. قوی شدن گروه‌های مقاومت نزدیک به ایران، عقب راندن داعش از عراق و سوریه و آزادسازی ‏حلب در آن سال باعث شده بود که محور مقاومت دست برتر را در معادلات منطقه‌ای داشته باشد و همین ‏وضعیت در فضای لبنان نیز منعکس شد.‏

انتخاب جوزف عون را می‌توان پیامد تضعیف حزب‌الله در جریان جنگ اخیر با اسرائیل و نیز سقوط بشار اسد در ‏سوریه دانست. این دو رویداد باعث شد بلوک حزب‌الله و متحدانش نتوانند گزینه مورد نظر خود یعنی سلیمان ‏فرنجیه را در جایگاه ریاست‌جمهوری قرار دهند. بنابراین انتخاب جوزف عون بازتاب تغییر در آرایش نیروها در ‏لبنان و نیز تغییر در قدرت‌های اثرگذار خارجی است. در همین حال حزب‌الله که هدفش در برهه کنونی بازسازی ‏روابط سیاسی در داخل است، به دنبال تقابل با اجماع شکل گرفته نبود تا مبادا از این طریق به حاشیه سیاست ‏برده شود.‏

انتخاب رئیس‌جمهور جدید می‌تواند فضای سیاسی این کشور را از رکود خارج کند. چندی بعد نخست‌وزیر از ‏سوی اکثریت مجلس پیشنهاد و از سوی رئیس‌جمهور مامور تشکیل کابینه می‌شود. به نظر می‌رسد در انتخاب ‏نخست‌وزیر نیز بازیگران خارجی بویژه عربستان نقش‌آفرینی مهمی داشته باشند. به نظر می‌رسد تعادل شکل ‏گرفته در فضای سیاسی، باعث شود گزینه‌ای میانه‌رو در این سمت قرار گیرد.‏

رئیس‌جمهور در لبنان گرچه قدرت اجرایی بالایی ندارد اما او بالاترین وزن سیاسی را دارد و به نوعی گرانیگاه ‏قدرت در این کشور است و تنظیم روابط سیاسی در داخل و خارج را برعهده دارد و موفقیت یا ناکامی ‏نخست‌وزیر و دولت میراث رئیس‌جمهور نیز محسوب می‌شود.‏

‏ جوزف عون در دوره پیش‌رو مسائل مهمی از جمله احیای اقتصاد بحران‌زده لبنان، بازسازی خرابی‌های ناشی از ‏جنگ، احیای نهاد دولت و بازتعریف نقش لبنان در صحنه منطقه‌ای روبروست. بزرگترین چالش اما توافق ‏شکننده آتش‌بس با اسرائیل و اقدامات یکجانبه اسرائیل علیه لبنان و نیز انتظارات حداکثری آمریکا برای اجرای ‏قطعنامه ۱۷۰۱ است. هوکشتاین اخیرا گفته قطعنامه اخیر نباید صرفا محدود به جنوب رود لیطانی باشد. معنای این ‏سخن این است که خلع سلاح حزب‌الله در کل لبنان باید در دستور کار قرار بگیرد؛ موضوعی که می‌تواند در ‏فضای متکثر لبنان بسیار چالش‌زا باشد.‏

یک پرسش مطرح این است که آیا ارتش لبنان در صورت خلع سلاح حزب‌الله اجازه خرید تسلیحات موردنظر ‏خود را دارد؟ پرسشی که هیچ‌گاه مخالفان سلاح حزب‌الله پاسخی برای آن نداشته‌اند. چرا که ارتش لبنان زیر ‏چتر آمریکاست و واشنگتن به دلیل حفظ برتری اسرائیل هیچ‌گاه به سمت دادن تسلیحات پیشرفته به ارتش این ‏کشور نبوده و اساسا در سایه ضعف ارتش، مقاومت شکل گرفته و قوی‌تر شده است.‏


author

اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه