حملات امروز اسرائیل به خاک ایران اگرچه به‌ظاهر مستقل انجام شده‌اند، اما بخشی از راهبرد وسیع‌تر آمریکا برای اعمال فشار حداکثری علیه تهران و دستیابی به اهداف مذاکره‌ای است. پیام‌های ترامپ به روشنی نشان می‌دهند که فشار نظامی به مثابه ابزاری برای تقویت موقعیت دیپلماتیک آن‌ها در برابر ایران عمل می‌کند.


از سپیده‌دم امروز، اسرائیل حملات هوایی متعددی را در نقاط مختلف ایران انجام داده است. اهداف حملات شامل برخی ساختمان‌های مسکونی در تهران، تأسیسات هسته‌ای نطنز و برخی از پایگاه‎های نظامی و مکان‌های غیرنظامی در کشور بودند. این حملات منجر به شهادت ده‌ها تن از جمله برخی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مقامات، دانشمندان هسته‌ای و مردم عادی شده است. اگرچه این حمله از سوی اسرائیل انجام شده اما نقش آمریکا در آن پررنگ است.

اگرچه بعد عملیاتی نقش آمریکا کم‌رنگ نیست (همچون سوخت‌رسانی هواپیماهای آمریکا به جنگنده‌ها) اما بعد راهبردی آن اهمیت بیشتری دارد. این حمله در حالی صورت گرفت که به ۶۱امین روز از مهلت ترامپ برای رسیدن به توافق با ایران می‌رسیم. حملات اسرائیل به ایران در امتداد برنامه آمریکا هستند. این حملات نتوانسته برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند اما می‌تواند فشار را بر ایران برای پذیرش خواسته‌های آمریکا در مذاکرات افزایش دهد. ترامپ در پیام‌های خود در شبکه Truth Social با بیان اینکه ایران هنوز فرصت دومی برای توافق دارد و در غیر این صورت چیزی از آن باقی نخواهد ماند، چنین نکته‌ای را علناً تأیید کرد. آمریکا این بار به سراغ پلن B، یعنی استفاده از قدرت نظامی نه برای نابودی برنامه هسته‌ای (هدفی به مراتب دشوارتر) بلکه برای فشار سیاسی و روانی بر تصمیم‌گیران تهران و مردم رفته است تا به اهداف خود در مذاکرات برسد.

حملات امروز اسرائیل در شرایطی انجام شد که آمریکا و متحدانش با استفاده از پوشش مذاکرات روز یک‌شنبه، ایران را از نظر برآورد دقیق احتمال حمله دچار غافلگیری و سردرگمی کرده بودند. هم‌زمان، صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز زمینه‌ساز فضاسازی حقوقی و سیاسی گسترده‌ای علیه ایران بود تا مشروعیت بین‌المللی برای هرگونه اقدام نظامی احتمالی فراهم شود. این دو اقدام هماهنگ، نشان‌دهنده تلاشی حساب‌شده برای ایجاد حداکثر فشار بر ایران و کاهش توانایی آن در مدیریت بحران است.

در بعدی دیگر از این حملات، سرکوب پدافند ایران در غرب، حمله به تأسیسات هسته‌ای و شهرهای مرکزی در جهت ناتوان‌کردن ایران در پاسخ است که این می‌تواند کشور را به هدفی جذاب برای آمریکا نیز تبدیل کند؛ چراکه فضای ایران برای مانور نیروهای هوایی آمریکا و اسرائیل مهیا می‌شود. برخی منابع گزارش داده‌اند که اسرائیل در حال قانع‌کردن آمریکا برای پیوستن به این کارزار است. با وجود اینکه پیوستن آمریکا در این مرحله از جنگ هنوز بعید به نظر می‌رسد اما نباید فراموش کرد که اسرائیل همچنان می‌خواهد پای آمریکا را به جنگ بکشاند و در صورت ناکامی ایران در برخورد نظامی و در بن‌بست‌ماندن مذاکرات کاملاً این سناریو محتمل است.

حضور آمریکا در درگیری کنونی می‌تواند وابسته به تحولات آتی نیز باشد. در صورتی که ایران پاسخ حملات اسرائیل را بدهد به نحوی که هم آسیبش افزایش یابد و منازعه از کنترل خارج شود، آمریکا می‌تواند به نفع اسرائیل در منطقه وارد شده و به ایران حملاتی را انجام دهد. چنین سناریوی وابسته به دو عامل است: ۱. تا چه حد اسرائیل در معرض خطر قرار گرفته است ۲. تا چه حد ایران پس از حملات اسرائیل آسیب‌پذیر و بی‌دفاع شده است. اقدام نظامی توسط آمریکا محصول محاسبه هزینه-فایده آن‌ها خواهد بود. آن‌ها به این دو نکته توجه خواهند کرد تا تصمیم نهایی خود را بگیرند.

البته از آسیب‌پذیری‌های آمریکا نیز نباید غافل شد. اکنون ایران باید تنش در منطقه را به نحوی هدایت کند که بر بازارهای جهانی انرژی و قیمت نفت اثر بگذارد. این عامل مهمی خواهد بود تا آمریکا اسرائیل را وادار به عقب‌نشینی کند. در حالی که حمله مستقیم به نیروهای آمریکا (به عنوان یکی دیگر از منافع آمریکا در منطقه) نیز می‌تواند جزئی از اهداف باشد اما فعلا نباید با ضربه‌زدن به آن‌ها ایران را وارد تقابل مستقیم با آمریکا کرد. ایران می‌تواند با ابزار نفت بر آمریکا فشار اقتصادی وارد کند.

حملات امروز اسرائیل به خاک ایران اگرچه به‌ظاهر مستقل انجام شده‌اند، اما بخشی از راهبرد وسیع‌تر آمریکا برای اعمال فشار حداکثری علیه تهران و دستیابی به اهداف مذاکره‌ای است. پیام‌های ترامپ به روشنی نشان می‌دهند که فشار نظامی به مثابه ابزاری برای تقویت موقعیت دیپلماتیک آن‌ها در برابر ایران عمل می‌کند. در این شرایط، واکنش متقابل ایران تعیین‌کننده خواهد بود؛ پاسخی سنجیده و دقیق می‌تواند مانع گسترش دامنه درگیری و ورود مستقیم آمریکا شود، اما واکنشی بدون محاسبه یا ضعیف، ممکن است زمینه را برای دخالت بیشتر آمریکا فراهم کند و بحران را به مرحله‌ای به مراتب خطرناک‌تر بکشاند.

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه