ابتکار دروازه جهانی با اینکه از جنبه تبلیغاتی و سیاسی موفقیتهایی داشته است، در عمل با چالشهای زیادی مواجه بوده که باعث شده به عنوان ابزاری برای سودجویی و سوءاستفاده سیاسی در نظر گرفته شود.
اروپا با مشاهده گسترش نفوذ چین و روسیه در کشورهای جهان سوم، متوجه عقبافتادگی خود در رقابت جهانی شد و بهمنظور مقابله با این وضعیت، ابتکار «دروازه جهانی (Global Gateway)» را طراحی کرد. هدف این برنامه گسترش نفوذ اروپا در کشورهای جهان جنوب از طریق ابتکارات اقتصادی-فرهنگی و جلوگیری از افزایش حضور و نفوذ چین و روسیه در این مناطق است. اکنون، پس از گذشت چهار سال از آغاز این طرح، انگیزهها و میزان موفقیت آن بهطور واضحتری مشخص شده است.
جزئیات طرح دروازه جهانی
طرح دروازه جهانی در سال ۲۰۲۱ بهطور رسمی مطرح شد. هدف اولیه این برنامه جمعآوری حداکثر ۳۰۰ میلیارد یورو تا سال ۲۰۲۷ برای سرمایهگذاری در کشورهای جهان جنوب بود. این مبلغ در سال ۲۰۲۵ به ۳۰۶ میلیارد یورو رسید و اتحادیه در نظر دارد تا این سرمایه به ۴۰۰ میلیارد یورو تا سال ۲۰۲۷ افزایش یابد. این ابتکار بهدنبال ایجاد تحول در بخشهای زیرساختی نظیر دیجیتال، تغییرات اقلیمی و انرژی، حملونقل، سلامت و آموزش و پژوهش در جهان جنوب است. در سال ۲۰۲۳، ۹۰ پروژه کلیدی در این بخشها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین آغاز شد.
اهداف ژئوپلیتیکی و اقتصادی اروپا
اگرچه هدف اولیه اروپا از این ابتکار مقابله با نفوذ چین بود، اما با وقوع جنگ اوکراین، مقابله با نفوذ روسیه در جهان جنوب نیز به اهداف آن افزوده شد. بهعلاوه، پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و بروز مشکلات در زنجیره تأمین، هدف ایجاد بازارهای جدید صادراتی و تنوع بیشتر در زنجیره تأمین محصولات نیز به اهداف طرح افزوده شد.
هدف دیگر، گسترش ارزشهای اروپایی و حقوق بشر، رفع فقر و نابرابری در کشورهای جهان جنوب بوده است. این اهداف از طریق طرحهای زیرساختی و آموزشی بهمنظور ایجاد اشتغال و نزدیکی فرهنگی با اروپا پیگیری میشود. اگرچه سیاستهای اعلامشده اروپا بر گسترش ارزشهای دموکراتیک و رشد متقابل اقتصادی تأکید دارد، اما در عمل این ابتکار تلاش میکند تا کشورهای جهان جنوب را از طریق شروط اقتصادی، همچون همسویی با ارزشها و مواضع ژئوپلیتیک اروپا، به محور خود جذب کند. در حقیقت، اروپا در تلاش است تا از طریق همکاریهای زیرساختی، فرهنگی و آموزشی، همان سلطهطلبی تاریخی خود را به شکل جدیدی دنبال کند و کشورهای جهان جنوب را در راستای منافع خود قرار دهد.
چالشها و مشکلات ساختاری طرح
یکی از مشکلات اساسی این ابتکار، اولویتبندی نادرست منابع در نمایندگیهای اروپا برای شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری و شرکای محلی است. این ضعف ساختاری موجب شده فرآیند شناسایی فرصتها پیچیدهتر شود و به نوعی یا ابتکارات مطابق با اهداف و منافع تعریف نشده نباشند و یا ذینفع اصلی آن سرمایهگذاران خصوصی و نه جوامع محلی و دولتها باشند.
مسئله دیگری که این طرح با آن مواجه است، نبود شفافیت و فرآیند تصمیمگیری متمرکز است. این خلا باعث شده تا اولویتبندیها در برخی مواقع نادرست باشد و اهداف اعلامی نظیر رفع فقر، کاهش نابرابری و گسترش دموکراسی در عمل تحقق نیابد. در بسیاری از موارد، سیاستهای اجرایی یا به نفع منافع سیاسی و ژئوپلیتیکی اروپا عمل کرده یا در خدمت منافع اقتصادی سرمایهگذاران خصوصی قرار گرفته است.
علاوه بر این، تلاشهای اروپا در یک سال اخیر برای تنوعبخشی به بازارهای خود و مشارکت دادن کشورهای جهان جنوب در زنجیره تأمین بهمنظور جبران بخشی از استقلال سیاسی و اقتصادی از دست رفته در روابط با آمریکا، نتایج ملموسی نداشته است. بازارهای کشورهای جهان جنوب نه بهاندازه آمریکا ارزشمند هستند و نه بهویژه در حوزه فناوری، امکان استقلال از آمریکا از طریق مشارکت کشورهای جنوب وجود دارد. در نتیجه، اروپا نمیتواند جایگزین آمریکا شود و به استقلال اقتصادی-سیاسی دست یابد.
شایان ذکر است، سابقه استعمارگری اروپا و فشار برای گنجاندن بندهای حقوق بشری و سیاسی در قراردادهای تجاری، مانع از علاقهمندی کشورهای جهان جنوبی که پیشتر با چین و روسیه همکاری داشتند به این طرح شده است. در نتیجه، چین و روسیه همچنان گزینههای جذابتری برای این کشورها به شمار میروند.
ابتکار دروازه جهانی، با وجود سرمایهگذاریهای قابل توجه و پروژههای متعدد، نتوانسته است به طور مؤثر و در مقیاس وسیع اهداف خود را تحقق بخشد. با اینکه این طرح از جنبه تبلیغاتی و سیاسی موفقیتهایی داشته است، در عمل با چالشهای زیادی مواجه بوده که باعث شده به عنوان ابزاری برای سودجویی و سوءاستفاده سیاسی در نظر گرفته شود. اگرچه نمیتوان این پروژه را کاملا شکست خورده دانست، اما مشخص است که موجب دستیابی به اهداف کلان ابتکار مخصوصا در خصوص مقابله با نفوذ چین و روسیه نشده است
0 دیدگاه