ایران با وجود ظرفیت‌های قابل‌توجه برای خیزش منطقه‌ای و گسترش نفوذ خود در دو دهه گذشته، با محدودیت‌های جدی از جمله فقدان تضمین بازدارنده هسته‌ای و مشکلات ساختاری سیاسی و اقتصادی مواجه است. آینده خیزش ایران به توانایی آن در مدیریت تنش‌های خارجی، اصلاحات داخلی و حل تناقض‌های ایدئولوژیک و ساختاری بستگی دارد.


ایران در پی تبدیل‌شدن به یک قدرت منطقه‌ای مستقل است. پس از جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان و تحولات «بهار عربی»، این کشور فرصت‌هایی برای گسترش نفوذ منطقه‌ای یافت. ایران نه‌تنها در سطح عملی، بلکه در گفتمان سیاسی نیز خود را قدرتی تعیین‌کننده در خاورمیانه می‌داند.

در چارچوب نظریه خیزش کشورها، ایران در حال گذار از یک قدرت معمولی به یک قدرت مستقل منطقه‌ای است؛ جایگاهی که در مقایسه با دیگر قدرت‌های منطقه چون ترکیه، عربستان و اسرائیل، با اتکا به نفوذ ژئوپلیتیکی و قدرت نظامی قابل دفاع است؛ هرچند دستیابی به هژمونی کامل، با توجه به مداخلات فرامنطقه‌ای، بعید است. خیزش ایران ریشه در رؤیای بازخیزش تاریخی دارد؛ رؤیایی برآمده از سه تجربه‌ی تاریخی شامل شکوه تمدنی گذشته، دوران‌های تحقیر ملی و احساس ناامنی ژئوپلیتیکی. این ترکیب تاریخی، انگیزه‌ای قوی برای تلاش ایران در کسب جایگاه قدرت منطقه‌ای مستقل ایجاد کرده است.

خیزش تاریخی و هویت ملی ایران

ایرانیان همواره با غرور تاریخی در پی احیای عظمت ملی خود بوده‌اند. این مسیر در دوران رضاشاه با ناسیونالیسم و مدرنیزاسیون آغاز شد، در زمان محمدرضا شاه با توسعه ارتش و صنعت ادامه یافت. پس از انقلاب اسلامی، هویت اسلامی-ایرانی احیا شد و آرمان استقلال نمود یافت. امروزه نیز توسعه فناوری‌های هسته‌ای، موشکی و فضایی نمادی از بازگشت ایران به جایگاه یک قدرت بزرگ محسوب می‌شود.

سیاست هسته‌ای ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای

سیاست هسته‌ای ایران برای دستیابی به قدرت منطقه‌ای مستقل را می‌توان در سه سطح اصلی تحلیل کرد:

۱- اصل «اولویت هسته‌ای»

ایران، مشابه کره شمالی، توسعه برنامه هسته‌ای خود را در اولویت قرار داده است. به طوری که از سال ۲۰۰۳، این کشور در برابر تهدیدها و فشارهای بین‌المللی موضعی سخت‌گیرانه اتخاذ کرده و حتی حاضر به قربانی کردن دیپلماسی و توسعه اقتصادی خود شده است.

۲- راهبرد سه مرحله‌ای

ایران برای دستیابی به اهداف هسته‌ای خود یک راهبرد سه‌مرحله‌ای را دنبال می‌کند: ابتدا با دیپلماسی فعال، به توانایی و دانش ساخت سلاح هسته‌ای دست می‌یابد و زیرساخت‌ها، فناوری و نیروی انسانی لازم را فراهم می‌آورد. در مرحله دوم، در مقطعی مناسب، از «آستانه هسته‌ای» عبور کرده و قابلیت صلح‌آمیز را به تولید سلاح هسته‌ای تبدیل می‌کند؛ به‌گونه‌ای که حملات محدود نیز نتوانند این روند را متوقف سازند. در نهایت، پس از تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای، ایران به دنبال توسعه اقتصادی و اتخاذ سیاست خارجی «دوستانه‌تر» است تا پذیرش بین‌المللی کسب کرده و خیزش منطقه‌ای خود را محقق سازد.

۳- «سیاست لبه هسته‌ای»

این سیاست، ستون فقرات راهبرد دیپلماتیک ایران است که در دوران احمدی‌نژاد به اوج رسید. این رویکرد شامل اتخاذ مواضع سخت‌گیرانه، افزایش تدریجی تنش، اعلام ضمنی وضعیت هسته‌ای و عقب‌نشینی تاکتیکی برای مدیریت بحران است. این بازی «یک گام جلو، نیم‌گام عقب» نتایج قابل‌توجهی برای ایران به همراه داشته است.

شرط خیزش مستقل ایران: تکیه بر تسلیحات هسته‌ای

ایران برای خیزش منطقه‌ای مستقل خود، دستیابی به تسلیحات هسته‌ای با قدرت بازدارندگی واقعی را ضروری می‌داند. در دیدگاه‌های سنتی امنیتی، سلاح هسته‌ای نقش «حق وتوی نهایی» را برای امنیت ملی و رشد یک کشور ایفا می‌کند. هدف نهایی برنامه هسته‌ای ایران، توسعه سلاح هسته‌ای است که از نیاز این کشور به مقابله با تهدیدات آمریکا، احیای غرور ملی و مخالفت با مداخلات خارجی نشأت می‌گیرد.

عوامل بازدارنده خیزش ایران

با وجود مزایای ژئوپلیتیکی، منابع و توانایی‌های نظامی، موانع مهمی نیز بر سر راه خیزش ایران وجود دارد. این موانع شامل تضاد میان ایدئولوژی انقلابی و واقع‌گرایی راهبردی است که به سیاست خارجی گاهی ایدئولوژیک و تنش‌زا منجر می‌شود. همچنین، ساختار سیاسی چندلایه و تضاد در تصمیم‌گیری‌ها، که منجر به «دوگانگی قدرت» می‌شود، توانایی ایران برای اعمال قدرت منطقه‌ای را محدود می‌کند. در نهایت، ضعف ساختاری اقتصاد ایران، شامل وابستگی به نفت، تحریم‌ها، فساد و ناکارآمدی مدیریتی، پایه‌های اجتماعی و اقتصادی خیزش منطقه‌ای ایران را تضعیف کرده است.

نتیجه‌گیری

ایران با وجود ظرفیت‌های قابل‌توجه برای خیزش منطقه‌ای و گسترش نفوذ خود در دو دهه گذشته، با محدودیت‌های جدی از جمله فقدان تضمین بازدارنده هسته‌ای و مشکلات ساختاری سیاسی و اقتصادی مواجه است. آینده خیزش ایران به توانایی آن در مدیریت تنش‌های خارجی، اصلاحات داخلی و حل تناقض‌های ایدئولوژیک و ساختاری بستگی دارد.

 

منبع:مرکز مطالعات ایران (دانشگاه جنوب غربی چین)

نویسنده:اِن‌شوئه (王恩学)


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه