سخنان نعیم قاسم را نباید صرفاً یک ژست یا نمایش تبلیغاتی تلقی کرد؛ این دعوت قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر است که تهران، ریاض و بازیگران لبنانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.


شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله لبنان در تازه ترین سخنرانی خود در روز جمعه 28 شهریور-19 سپتامبر از عربستان سعودی خواست تا صفحه جدیدی را در روابط با مقاومت باز کند.

دعوت دبیرکل حزب الله به "باز کردن صفحه‌ ای جدید" با عربستان که توجهات زیادی را معطوف به خود کرده، حاوی پیام‌‌هایی هم به داخل لبنان و هم به بازیگران منطقه‌ای است. قاسم در سخنرانی روز جمعه صراحتاً پیشنهاد داد اختلافات گذشته کنار گذاشته شود و بر دشمن مشترک-اسرائیل-تمرکز شود؛ تأکیدی که نشان می ‌دهد این اظهارنظر بیش از آنکه صرفاً یک ژست نمادین باشد، در متن یک محاسبه راهبردی قرار دارد.

در سطح داخلی، اظهارنظر قاسم دو هدف را دنبال می کند: اول آنکه تصویر حزب‌الله را از یک بازیگر صرفاً نظامی و بی‌ میل به تعامل، به نیرویی مسئول و در عینِ حال مقتدر تبدیل کند؛ و دوم آنکه از فشارهای سیاسی و اقتصادی بر بدنه اجتماعی حزب الله بکاهد. وقتی رهبر اصلی حزب‌ الله از "صفحه جدید" سخن می‌گوید، برای شهروند لبنانی این معنا را دارد که حزب الله خواهان ثبات و کاهش اصطکاک‌‌های فرقه‌ای است، بی‌آنکه هویت بنیادینِ مقاومت در برابر اسرائیل را نفی کند. این ترکیبِ پیام (تعامل مشروط در برابر حفظ بازدارندگی) از نظر سیاسی برای مخاطبان داخلی کارکردی ملموس دارد و می‌تواند در کوتاه ‌مدت فضای سیاسی لبنان را آرام‌تر کند.

اما به همان اندازه که این دعوت جنبه داخلی مهمی دارد، جنبه منطقه‌ای و دیپلماتیک آن نیز قابل توجه است. سخنان قاسم همزمان شد با دور تازه ‌ای از رایزنی‌های تهران و ریاض؛ از جمله سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به عربستان و دیدار او با مقامات سعودی که تلاشی از سوی تهران با هدف ایجاد زبان و هدف مشترک با ریاض در ضرورت مهار اسرائیل به عنوان اصلی ترین عامل تهدید منطقه‌ای بود. چنین تطابق زمانی نشان می‌دهد که پیام حزب‌ الله را باید در چارچوب تلاش‌های هماهنگ‌تر ایران برای مدیریت خطرات ناشی از افزایش تنش‌ها در منطقه فهمید.

واکنش سعودی‌ها اما تاکنون مثبت و روشن نبوده است. ریاض که در سال‌های گذشته حزب‌الله را گروهی مخاطره‌آفرین و حتی تروریستی دانسته و روابط خود با لبنان را براساس منافع امنیتی و سیاسی تنظیم کرده، پاسخ گرمی به این دعوت نداده است. سکوت یا پاسخ محتاط سعودی را نباید نفی مطلق، بلکه علامت شرط‌گذاری و احتیاط خواند: یعنی احتمال ورود به گفتگو تنها در ازای تضمین‌های روشن امنیتی و سیاسی، و با شروطی که نفوذ نظامی و سیاسی حزب‌الله را در لبنان محدود سازد. به بیان دیگر، درِ دیپلماسی بسته نیست اما آستانهٔ ورود به آن بالا و پر از پیش‌شرط است.

بنابراین پرسش اصلی این است که آیا این اعلام آمادگی می‌تواند به یک تحول راهبردی در سیاست سعودی نسبت به لبنان و حزب‌ الله بینجامد؟ پاسخ واقع ‌گرایانه این است که در کوتاه‌مدت، نه.

ملاحظات ساختاری و سابقهٔ خصومت و بدگمانی، انگیزه‌های متحدان منطقه‌ای ریاض و نیز نیاز سعودی به امتیازات ملموس در برابر هرگونه انعطاف‌پذیری از جمله موانع کلیدی است. با این حال تجربه‌های دیپلماتیک اخیر در منطقه نشان داده که وقتی منافع راهبردی دو طرف همپوشانی پیدا کند، به‌ویژه در شرایطی که خطر نظامی اسرائیل بالا می‌گیرد، امکان انعطاف مشروط وجود دارد. آنچه می‌تواند فضای گفت‌وگو را باز کند، تضمین‌های ملموس در زمینه کاهش تنش، تعهد به عدم مداخله فرامرزی و ترتیبات امنیتی و حقوقی مشخص است.

بنابر آنچه گفته شد سخنان نعیم قاسم را نباید صرفاً یک ژست یا نمایش تبلیغاتی تلقی کرد؛ این دعوت قطعه‌ای از پازل بزرگ‌تر است که تهران، ریاض و بازیگران لبنانی در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. اگر قرار باشد این جمله به فعل تبدیل شود، نیازمند صبر دیپلماتیک، تضمین‌های عملی و مرحله‌بندیِ اعتمادسازی است. تا آن زمان، آنچه بیش از همه محتمل به نظر می‌رسد، گفت‌وگوهای مشروط و تدریجی است؛ دیالوگی که شاید آتشِ فوران را فرو نشاند اما بعید است فوراً به عادی‌سازی کامل یا تغییر راهبردیِ یکباره بینجامد.


محمد خواجوئی


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه