تداوم این رویکردهای متعارض، بالاخص پس از جنگ و در سایه تلاش فزاینده اسرائیل برای تثبیت سلطه خود در سطح منطقه‌ای، به وضوح در محاسبات سایر بازیگران تاثیرگذار خواهد بود و مهم‌تر از هرچیز، محرک‌های موجود برای بازیگری محتاطانه در منازعه ایران و اسرائیل را از میان خواهد برد.


سفر اخیر رئیس‌جمهور به قزاقستان در شرایطی متفاوت می‌توانست در چارچوب تلاش برای گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با آسیای مرکزی تحلیل شود. به هر تقدیر، قزاقستان مهم‌ترین بازیگر اقتصادی در آسیای مرکزی است و نقش بسزایی در رقابت‌های ژئواکونومیک منطقه ایفا خواهد کرد. از این منظر، سفری در سطح عالی‌ترین مقام اجرایی کشور به قزاقستان، یک انتخاب معقول سیاست خارجی به حساب می‌رفت. با این وجود، برنامه‌ریزی این سفر با توجه به تحولات اخیر در محیط امنیتی منطقه تعجب‌آور و اشتباه بود.

پس از جنگ دوازده روزه، صف‌بندی‌های امنیتی در محیط منطقه‌ای پررنگ‌تر و شفاف‌تر از گذشته‌ شده‌اند. ایران به وضوح با آمریکا و اسرائیل در یک شرایط جنگی به سر می‌برد و احتمال مواجهه نظامی مجدد میان طرفین وجود دارد. در چنین بستری، تعاملات و کنش‌های دیپلماتیک ایران، به عنوان یکی از طرف‌های اصلی منازعه، معنایی فراتر از امضای چند سند دیپلماتیک و تشریفات سیاسی دارد و گزینش «آستانه» در موقعیت زمانی فعلی با توجه به رویکرد، روش و مواضع متاخر قزاقستان، به عنوان یکی از معدود مقاصد سفر خارجی رئیس‌جمهور، نمایانگر فقدان تحلیل و سردرگمی جدی در دستگاه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز حوزه سیاست خارجی است.

قزاقستان و پیمان ابراهیم

آستانه به وضوح نزدیک‌ترین پایتخت در میان پنج جمهوری آسیای میانه به اسرائیل به حساب می‌رود و از هفت اکتبر 2023، در کنار جمهوری آذربایجان، اصلی‌ترین کشور تامین‌کننده نفت اسرائیل بوده است. مهم‌تر از حوزه انرژی، پیوندهای فزاینده‌ای است که میان آستانه و تل‌آویو در عرصه همکاری‌های امنیتی جریان دارد. قزاقستان در سال‌های اخیر یکی از مشتریان اصلی تسلیحات و تجهیزات اسرائیلی در منطقه بوده است و پهپادها، راکت‌های نقطه‌زن، سامانه‌های راداری و از همه مهم‌تر تجهیزات ارتباطی و استراق‌سمع خود را از این بازیگر تهیه کرده است. در جریان رسوایی نرم‌افزار جاسوسی «پگاسوس» نیز نام قزاقستان مطرح شد.

در جریان جنگ دوازده روزه نیز، قزاقستان به انتشار تعارفات صلح‌آمیز بسنده کرد و در موضع‌گیری خود حتی به نام اسرائیل اشاره مستقیم نکرد. فارغ از این پیشینه اما، باید توجه داشت که با فاصله کوتاهی از اتمام جنگ دوازده روزه و در جریان سفر به ایالات متحده، آستانه علیرغم بیش از سه دهه سابقه ارتباط رسمی با اسرائیل، در حرکتی نمادین پیشگام پیوستن به پیمان ابراهیم در آسیای مرکزی شد تا علاوه بر شکستن تابوی سنگین ایجاد شده حول این پیمان پس از کشتار غزه، بر وزن منطقه‌ای مجموعه ترامپ و نتانیاهو بیفزاید.

قزاقستان و تحریم‌های آمریکا

قزاقستان بزرگترین پذیرنده سرمایه‌گذاری خارجی آمریکا در آسیای مرکزی به ارزش تجمعی بیش از 60 میلیارد دلار است. علیرغم وجود ظرفیت‌های بسیار، شبکه مالی و اقتصادی قزاقستان به موجب تحریم بر روی ایران مسدود است و در دوره جدید از کمپین فشار حداکثری نیز، نشانه چندانی از تمایل قزاقستان به تغییر این رویه مشاهده نمی‌شود. برعکس، به نظر می‌رسد که «توکایف» به منظور ایجاد نوعی ضربه‌گیر در مقابل تحریم‌های ثانویه ایران و روسیه، نسبت به تشدید نظارت‌های بانکی-مالی و محدودسازی شرکت‌های واسطه مبادرت کرده باشد که این اقدامات عملا فضای مانور ایران را بیش از پیش محدود خواهد کرد.

مخابره پیام‌های متعارض

فراتر از قزاقستان، مساله به الگوی تعاملات همسایگان ایران با اسرائیل بازمی‌گردد. قزاقستان و جمهوری آذربایجان، هر یک به شیوه‌ای متفاوت، پیشگام تعمیق شراکت با اسرائیل در محیط منطقه‌ای به حساب می‌روند و در این چارچوب، اولویت‌بخشی ایران به این کشورها در تعاملات دیپلماتیک پس از جنگ دوازده روزه، به وضوح نمایانگر نوعی سردرگمی، انفعال و حتی تعارض در رویکرد تهران است. در واقع، در شرایطی که کشور به وضوح در یک شرایط جنگی و تعارضی با اسرائیل قرار گرفته، برنامه‌ریزی و انجام سفر به پایتختی که یکماه قبل پیشگام احیای توافق ابراهیم در منطقه شده نمی‌تواند توجیه داشته باشد و متاسفانه ناشی از غیاب تحلیل و قدرت تصمیم‌گیری است.

جمع‌بندی

تداوم این رویکردهای متعارض، بالاخص پس از جنگ و در سایه تلاش فزاینده اسرائیل برای تثبیت سلطه خود در سطح منطقه‌ای، به وضوح در محاسبات سایر بازیگران تاثیرگذار خواهد بود و مهم‌تر از هرچیز، محرک‌های موجود برای بازیگری محتاطانه در منازعه ایران و اسرائیل را از میان خواهد برد. سیاست خارجی ایران از دیرباز با تناقضات مشابه دست به گریبان بوده است. با این وجود، شرایط ویژه کشور پس از جنگ دوازده روزه ایجاب می‌کند که دستکم معنا، تبعات و پیام‌های نمادین تحرکات دیپلماتیک و انطباق آن با منافع ملی کشور در دستگاه‌های تصمیم‌گیر تحلیل شده باشد.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه