سیاستهای ترامپ در قبال برزیل تاکنون با هدف تغییر وضعیت تجاری به نفع آمریکا، دور کردن برزیل از چین و حمایتهای راستگرایان این کشور بوده است. با این حال، روش اجرای این سیاستها به گونهای بوده است که میتواند به نتیجه معکوس برسد.
برزیل جزو تعداد کثیری از کشورهایی است که روابطش با آمریکا به شدت تحت تأثیر منفی بازگشت ترامپ به کاخ سفید قرار گرفته است. حملات لفظی کاخ سفید به مقامات برزیلی در کنار تنش تعرفهای، نمایانگر وضعیت نامساعد روابط دو کشور هستند. برزیل که تا پیش از این، در قبال شرق و غرب بازیگری متوازنی انجام میداد، اکنون ممکن است فاصله خود را از غرب افزایش دهد.
تعرفههای تلافیجویانه
ترامپ در دوم آوریل ۲۰۲۵ -که او آن را روز آزادسازی (Liberation Day) خواند- تعرفههای گسترده بر تعداد زیادی از کشورهای جهان اعمال کرد که برزیل یکی از آنها بود. ترامپ اعلام کرد که بر تمام کالاهای وارداتی از برزیل ۱۰٪ تعرفه گذاشته میشود. اما این پایان ماجرا نبود. در ماه ژوئیه، ترامپ طی یک فرمان اجرایی، تعرفههای کالاهای برزیلی را به ۵۰٪ افزایش داد که بر تنش میان دو کشور افزود. مجلس برزیل نیز در پاسخ، قانونی را تصویب کرد که به دولت اجازه پاسخ تعرفهای به آمریکا را میدهد.
علت اصلی آغاز این نبرد تعرفهای به سوابق تجارت برزیل با آمریکا باز میگردد. تا پیش از ترامپ میانگین نرخ تعرفههای برزیل بر کالاهای آمریکایی بسیار بیشتر از تعرفههای آمریکا بود. طبق آمار ۲۰۲۴، در حالی که میانگین تعرفه برزیل بر محصولات غیرکشاورزی آمریکایی نزدیک به ۱۵٪ بود؛ آمریکا بر واردات همین محصولات از برزیل زیر ۵٪ تعرفه اعمال میکرد. با این حال، چنین آماری لزوماً به معنای صحیح یا موفقبودن سیاست تعرفهای کنونی ترامپ نیست. علاوهبر اثر منفی تعرفه تلافیجویانه بر کالاهای آمریکایی، سیاستهای ترامپ میتواند برزیل را مجاب کند که به دنبال مقاصد صادراتی دیگری -همچون چین یا روسیه- بگردد.
حرکت برزیل بر روی شکاف ابرقدرتها
برزیل همواره تلاش کرده است تا خود را بازیگری میانرو نشان دهد که نمیخواهد هویت خود را براساس نزدیکی به چین یا آمریکا تعریف کند. این را میتوان از رد پیشنهاد چین توسط برزیل برای عضویت رسمی در ابتکار کمربند-جاده دریافت. با این حال، لزوماً قرار بر نیست که آمریکا نیز چنین درکی از روابط برزیل و چین داشته باشد. چین بزرگترین شریک تجاری برزیل است. همچنین دو کشور در حال کار بر روی پروژه ریلی بزرگی هستند که بنادر برزیل در اقیانوس آتلانتیک را به سواحل پرو در اقیانوس آرام متصل میکند. در این چارچوب، آمریکا ممکن است برزیل را در زمین بازی چین برای تسلط بر نیمکره غربی ببیند.
تالی منطقی چنین ادراکی این است آمریکا رویکرد تندتری در قبال برزیل اتخاذ کند. به عبارت دیگر، تعرفههای آمریکا علیه برزیل را باید در چارچوب راهبرد مهار چین در آمریکای لاتین نیز دید. آمریکا پیشتر نیز اقدامات تندی علیه کشورهای نزدیک به چین (تهدید نظامی پاناما که منجر به خروج این کشور از ابتکار کمربند-جاده شده بود و همچنین ارسال نیروهای نظامی به نزدیکی ونزوئلا) انجام داده بود. معنای مجموعه این اقدامات برای برزیل این است که رویکرد متوازن میان ابرقدرتها در آمریکای لاتین که منطقهای حیاتی برای آمریکاست شاید چندان در دوران ترامپ کارساز نباشد و به شدت چالشبرانگیز شود.
پرونده بولسونارو
یکی از بهانههای ترامپ برای افزایش تعرفههای تجاری، محکومیت بولسونارو، رئیس جمهور پیشین و راستگرای برزیل به اتهام برنامهریزی برای کودتا بود. حمایت ترامپ از «آزادی بیان» و عدم تعقیب قضایی رقبای سیاسی در برزیل میتواند روابط نسبتا متشنج میان دو کشور را پیچیدهتر کند. همانطور که تعرفههای ترامپ علیه کانادا، راستگرایان در این کشور را تضعیف و مردم را علیه ترامپ متحد کرد، در خصوص برزیل نیز ممکن است اتفاق مشابه رخ دهد. تعرفههای ترامپ در کنار حمایت علنیاش از بولسونارو میتواند کاملاً نتیجه معکوس داده و به تقویت چپگرایان، افزایش حمایت مردم از آنها و درنتیجه تشدید تنش تعرفهای بیانجامد که برزیل را بیش از پیش از آمریکا دورتر میکند.
سیاستهای ترامپ در قبال برزیل تاکنون با هدف تغییر وضعیت تجاری به نفع آمریکا، دور کردن برزیل از چین و حمایتهای راستگرایان این کشور بوده است. با این حال، روش اجرای این سیاستها به گونهای بوده است که میتواند به نتیجه معکوس برسد. به نظر میرسد آمریکا ابزارهای نرم محدودی برای تغییر معادلات آمریکای لاتین به نفع خود دارد یا اگر داشته باشد تمایلی به استفاده از آنها ندارد، به همین دلیل به سراغ ابزارهای سختتر همچون تعرفههای تجاری میرود. این سیاستها میتواند برزیل را به روسیه و چین نزدیکتر کرده و موقعیت منطقه را برای آمریکا دشوارتر کند.
0 دیدگاه