تهدیدهای علنی دونالد ترامپ، مبنی بر بازپسگیری کانال پاناما با استفاده از زور (در صورت نیاز) آسیب قابل توجهی به جایگاه ایالات متحده در آمریکای لاتین زده است. رئیس جمهور پاناما، خوزه رائول مولینو بلافاصله به این تهدیدها پاسخ داد: غیرممکن است. همچنین دیگر کشورهای آمریکای لاتین شامل مکزیک، شیلی و کلمبیا نیز به سرعت با پاناما اعلام همبستگی کردند.
مردم آمریکا ممکن است سخنان ترامپ را مضحک بدانند؛ اما اشغالشدن توسط آمریکا برای مردم پاناما یک شوخی نیست. آخرین تجاوز آمریکا به پاناما که در سال ۱۹۸۹ رخ داد همچنان موضوع حساسیتبرانگیزی در این کشور است. بسیاری از پاناماییها باور دارند که مرگ غیرنظامیان طی دوره جنگ بسیار بالاتر از تخمینهای رسمی بود. در سالهای اخیر تلاش شده است قربانیان پانامایی برای شناسایی نبش قبر شوند. همچنین ۲۰ دسامبر، تاریخ آغاز حمله به عنوان روز ملی سوگواری برای این واقعه ثبت شده است. (یک روز پس از آن و در ۲۱ دسامبر 2024، ترامپ صحبت کردن در مورد پاناما را شروع کرد.)
به طور کل، آمریکا لاتین همیشه در جستجوی شراکت با رقبای آمریکا در خارج از نیمکره غربی بوده است؛ از محافظهکاران مکزیک که در ۱۸۶۲ فرانسویها را به کشور خود آوردند یا کمونیستهای کوبا که یک قرن بعد، شوروی را به کشور خود دعوت کردند. این الگویی در تاریخ ایالات متحده بوده است: اشتیاق بالا برای اجرای دکترین مونروئه آمریکا را به خشونتهای جدیتری متمایل میکند. در همین حال، کشورهای آمریکای لاتین که امیدی به ایجاد بازدارندگی در مقابل آمریکا ندارند به دنبال برقراری موازنه با همسایه خود هستند.
به همین علل بود که فرانکلین روزولت در طول جنگ جهانی دوم سیاست مصالحهجویانه همسایه خوب را در قبال آمریکای لاتین انتخاب کرد و مجددا به همین دلیل ایالات متحده چند دهه بعد کانال پاناما را رها کرد. پاناماییها هیچوقت کنترل آمریکا بر کانال و مستعمرهنشینهای آمریکایی و تفکیک نژادی را که به همراه آن آمد نپذیرفتند. تعجبی ندارد که مردم پاناما با مشاهده چنین جداسازی و نابرابری، علیه تسلط آمریکا بر کانال شوریدند. این خیزش به درگیری کمترشناختهشدۀ ۹ ژوئن ۱۹۶۹ میان سربازان آمریکایی و دانشجویان پانامایی منجر شد که در آن حداقل چهار سرباز آمریکایی و بیست شهروند پانامایی کشته شدند. این روز که در پاناما به عنوان روز شهید از آن یاد میشود احتمالاً مهمترین تاریخ در هویت ملی پاناما بهشمار میرود.
اتحاد آمریکای لاتین در حمایت از پاناما توضیح میدهد که چرا رونالد ریگان علیرغم مخالفت صریح با توافق ۱۹۷۷ کارتر با پاناما برای واگذاری کانال در کارزار انتخاباتیاش، هیچ اقدامی در جهت ابطال آن انجام نداد. با وجود اینکه ریگان به اقداماتی دست زد که دشمنی افکار عمومی آمریکا لاتین را برمیانگیخت، اما منطق اساسی جنگ سرد حکم میکرد که آمریکای لاتین را در سمت ایالات متحده نگه دارد و کانال پاناما ارزش برانگیختن دشمنی این منطقه را نداشت. این نکته در قرن بیستویک نیز صادق است. هنگامی که آمریکا وارد دوره خطرناک رقابت با قدرتهای بزرگ در سرتاسر جهان میشود، لازم است همه چیز آرام در همسایگی خودش باشد.
تهدید ترامپ مبنی بر بازپسگیری کانال پاناما اگر از کنترل خارج شود، به سرعت ایالات متحده را در موقعیت انزوای منطقهای قرار خواهد داد که بنا بود توافق کانال باعث اجتناب از آن شود. حتی اگر این تهدیدات منجر به تضمین سیاستهای بهتری همچون کاهش نرخ برای کشتیهای جنگی آمریکایی شود، تأثیر بلند مدت آن احتمالا افزایش احساسات ضد آمریکایی و نظامیشدن منطقه خواهد بود.
انسجام آمریکای لاتین واقعی است، اگرچه اکنون ضعیف است. اغلب کشورهای این منطقه در مواضع خود از پاناما حمایت کردهاند؛ اما ظرفیت دفاع از خود یا همسایهشان را ندارند؛ زیر آنها باور داشتند که چنین چیزی در قرن بیستویکم ضروری نیست. اگر این پیشفرض تغییر کند و اگر مناقشههای سرزمینی و توسل به ابزارهای نظامی وارد نیمکره غربی شود، منطقه به گونهای تغییر خواهد کرد که خوشایند آمریکا نخواهد بود. در چنین سناریویی، حتما چین و روسیه از مداخله و تضعیف مهمترین مزیت ژئوپلتیک آمریکا یعنی روابط خوب با همسایگان، استقبال خواهند نمود.
نویسنده: انتونیو دلوئرا براست
0 دیدگاه