وجه مشترک سه کشور اروپایی برای موضع گیری درباره شناسایی فلسطین نه به تغییر رویکرد و تلاش برای حفظ قوانین بینالمللی که به فشار داخلی و اعتبار بینالمللی آنها برمیگردد.
چندی پیش دولت فرانسه اعلام کرد که در سپتامبر سال جاری دولت فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت؛ تصمیمی که بازتاب گستردهای در سطح بینالمللی داشت. در ادامه، دولت بریتانیا نیز اعلام کرد که در صورت تداوم جنگ غزه، این کشور نیز چنین اقدامی انجام خواهد داد. آلمان هم با وجود تأکید بر نداشتن برنامه فوری، از احتمال بررسی این موضوع سخن گفت. این مواضع تازه موجب شد برخی ناظران از احتمال اتخاذ رویکردی متفاوت توسط سه قدرت اروپایی در قبال منازعه اسرائیل-فلسطین سخن بگویند. در این تحلیل، به علل و پیامدهای این چرخش احتمالی پرداخته میشود.
چرایی گرایش به شناسایی دولت فلسطینی
وجه مشترک سه کشور اروپایی برای چنین اقدامی نه به تغییر رویکرد و تلاش برای حفظ قوانین بینالمللی که به فشار داخلی و اعتبار بینالمللی آنها برمیگردد.
فرانسه
پاریس در یک سال گذشته بارها از سیاستهای دولت نتانیاهو انتقاد کرده، هرچند در بزنگاههایی مانند حمله اسرائیل به ایران، همچنان بر «حق دفاع مشروع» تلآویو تأکید داشته است. امانوئل ماکرون آگاه است که با توجه به ویرانی گسترده غزه و محدودتر شدن روزافزون کرانه باختری، به رسمیت شناختن فلسطین هیچگونه کمک عملی به برپایی دولت فلسطینی نمیکند. بنابراین، این تصمیم بیش از آنکه اقدامی راهبردی باشد، حرکتی نمادین و فشارآور بر دولت اسرائیل است؛ اقدامی که هدفش هم مهار تداوم جنگ و هم ترمیم تصویر سیاست خارجی فرانسه در افکار عمومی داخلی و بینالمللی است.
بریتانیا
دولت حزب کارگر به رهبری استارمر طی ماههای گذشته با فشار قابل توجهی از سوی افکار عمومی، رسانهها، قانونگذاران و حتی بخشی از پایگاه حزبی خود در قبال مسئله فلسطین مواجه بوده است. بهعنوان نمونه، اخیرا ۲۲۱ تن از ۶۵۰ نماینده مجلس عوام در نامهای رسماً خواستار شناسایی فلسطین شدهاند. استارمر که در طول یک سال گذشته به طور آشکار و پنهان از اسرائیل حمایت کرده، اکنون برای کاستن از فشار سیاسی و اجتماعی، اعلام کرده است در صورت ادامه جنگ، کشورش در سپتامبر این تصمیم را عملی خواهد کرد.
آلمان
برلین از آغاز جنگ غزه یکی از مهمترین و جدیترین حامیان اسرائیل بوده، اما اعلام آمادگی برای بررسی شناسایی فلسطین، هرچند بدون تعهد زمانی، نشانهای از تغییر لحن نسبت به این مسئله محسوب میشود. اگرچه دولت آلمان کمتر از فرانسه و بریتانیا تحت فشار افکار عمومی قرار دارد، اما حمایت بیقید و شرط از اسرائیل به اعتبار بینالمللی آن لطمه زده است. از این رو، برلین با کاهش تدریجی حمایتها، در پی اعمال فشار بر نتانیاهو برای پایان جنگ و کاهش فشار دولتهای دیگر است.
پیامدهای به رسمیت شناختن فلسطین
مهمترین پیامد کوتاهمدت این تصمیم، کاهش فشار داخلی بر دولتهای اروپایی و افزایش فشار دیپلماتیک بر اسرائیل برای بازنگری در سیاستهایش نسبت به جنگ غزه است. این اقدام همچنین میتواند به تضعیف جایگاه دولت نتانیاهو و تقویت جریانهای مخالف در داخل اسرائیل بینجامد. در بعد بینالمللی، چنین تحولی ممکن است به تنش در روابط اروپا و آمریکا دامن بزند. بهویژه اگر دونالد ترامپ در آینده قدرت را در واشنگتن به دست گیرد، میتواند از این تصمیم به عنوان بهانهای برای فشار سیاسی و اقتصادی بر اتحادیه اروپا استفاده کند.
جمعبندی
به رسمیت شناختن دولت فلسطینی از سوی فرانسه، بریتانیا و حتی تغییر لحن محتاطانه آلمان را میتوان بیش از آنکه نشانه تغییری بنیادی در رویکرد سیاست خارجی اروپا نسبت به منازعه اسرائیل-فلسطین دانست، اقدامی ترکیبی از ملاحظات دیپلماتیک و مدیریت افکار عمومی ارزیابی کرد.
هرچند این رویکرد میتواند فشار نمادینی بر دولت نتانیاهو وارد کرده و در کوتاهمدت چهرهای متوازنتر از سیاست خارجی این کشورها ارائه دهد، اما فقدان برنامه عملی برای تحقق واقعی حاکمیت فلسطین، احتمالاً مانع از اثرگذاری عمیق آن بر روند صلح خواهد شد. در عین حال، چنین اقداماتی ممکن است به شکافهایی در روابط اروپا و آمریکا دامن بزند و زمینهساز تحولات سیاسی داخلی در اسرائیل شود.
0 دیدگاه