اقدامات ایران، چه در طول جنگ و چه پس از آن، بر یک دکترین منسجم و با انضباط دلالت دارند: ضربه را جذب کن، با دقت و حساب‌شده پاسخ بده، و زمان را به ابزاری برای قدرت تبدیل کن.


آتش‌بس ناپایدار میان ایران و اسرائیل که با میانجی‌گری آمریکا برقرار شد، به جنگ 12روزه پایان داد. در کنار نتانیاهو، ایران نیز همانند جنگ ایران و عراق خود را پیروز اعلام کرد. در هر دو مورد، ایران خود را هدف تجاوز نظامی معرفی و این جنگ‌ها را «جنگ‌های تحمیلی» دانسته؛ جنگ‌هایی که به‌زعم مقامات ایرانی، با چراغ سبز ایالات متحده آغاز شده‌اند. آتش‌بس فعلی، هرچند به‌طور علنی مورد استقبال قرار گرفته، اما به‌ویژه در محافل سیاسی و نظامی ایران، بیشتر به‌عنوان یک وقفه‌ی تاکتیکی تلقی می‌شود تا صلحی پایدار.

وقفه‌ی راهبردی

ایران در آتش‌بس با اسرائیل اهدافی روشنی را دنبال می‌کند. در چارچوب رویکرد دیرینه‌ی «صبر راهبردی»، زمان یک منبع ارزشمند است. ایران در این بازه، استراتژی هسته‌ای خود را بازتنظیم، اتحادهای منطقه‌ای را گسترش و میزان پایداری اراده‌ بین‌المللی را خواهد سنجید. پیش‌بینی می‌شود که برنامه‌ریزان نظامی ایران، دکترین بازدارندگی خود را با تأکید بر ظرفیت‌های نامتقارن دریایی و عملیات‌های سایبری مورد بازنگری قرار دهند و در عین حال، سیاستی بلندمدت برای انتقام طراحی کنند. زمان، فرصت تنفسی حیاتی در اختیار تهران قرار می‌دهد تا:

1.رهبری خود را بازسازی کند
2.زرادخانه‌های نظامی خود را دوباره تجهیز کند
3.حمله‌ دیپلماتیک خود را در عرصه‌ی بین‌المللی طراحی نماید.

بازسازی و تسلیح مجدد

اکنون ایران می‌تواند تمرکز خود را معطوف به بازسازی ساختار دفاعی و تسلیح مجدد نیروهایش کند. در این مرحله‌ انتظار می‌رود ایران اولویت را بر تأمین و نوسازی زرادخانه‌ی موشکی خود گذاشته و در عین حال، سامانه‌های پدافند هوایی خود را تقویت کند تا برای هرگونه حمله‌ غافلگیرکننده‌ آتی آماده باشد.

یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که ایران از این جنگ گرفته، این است که پیروزی در یک نبرد مدرن بدون برخورداری از نیروی هوایی پیشرفته و توانمند، ممکن نیست. اگرچه اتکای ایران به موشک‌ها و پهپادها برخی مزیت‌های تاکتیکی را نشان داد، اما هم‌زمان یک آسیب‌پذیری حیاتی را نیز آشکار کرد: این سامانه‌ها به‌تنهایی، در برابر جنگ‌های پیشرفته‌ی هوایی و الکترونیکی بسیار شکننده‌اند.

برای پر کردن این شکاف راهبردی، اکنون پیش‌بینی می‌شود که ایران با فوریت، به دنبال خرید سامانه‌های پدافندی S-400 روسیه و جنگنده‌های سوخو-۳۵ باشد. به‌صورت هم‌زمان، جنگنده‌های چینی مانند J-10 و جنگنده‌ی نسل پنجمی J-20 ، به‌طور جدی در دستور بررسی ایران قرار گرفته‌اند.

فراتر از این، ایران به یک نقیصه‌ی مهم دیگر نیز واقف است: فقدان سامانه‌های هشدار زودهنگام هوابرد. حتی پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافند هوایی زمینی نیز بدون سامانه‌های هشدار و کنترل هوابرد (Awacs) کارایی به‌شدت ضعیفی دارند. از این‌رو، تأمین هواپیماهای Awacs از چین یا روسیه به یکی از اولویت‌های فوری دفاعی تهران است.

فراتر از میدان نبرد

ایران در کنار تحرکات نظامی، در حال زمینه‌سازی برای یک اقدام‌ حقوقی و دیپلماتیک نیز هست. ایران اعلام کرد که قصد دارد شکایتی جامع به دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) ارائه کند که در آن، اسرائیل و آمریکا را به آغاز یک جنگ اعلام‌نشده و نقض حاکمیت ایران متهم خواهد کرد. تا زمانی که این روند حقوقی به مرحله‌ای از شناسایی رسمی و صدور رأی نهایی نرسد، تهران به میز مذاکرات هسته‌ای باز نخواهد گشت. این چرخش از مذاکرات، نشانه‌ی عقب‌نشینی نیست، بلکه یک مانور حساب‌شده و هدفمند است.

گفته می‌شود پیش از آغاز جنگ تهران مقادیر قابل‌توجهی اورانیوم غنی‌شده را از تأسیسات فردو و نطنز به مکان‌هایی امن و ناشناس منتقل کرده است. این که هیچ نشانه‌ای از نشت رادیواکتیو در ایران گزارش نشده نشان می‌دهد احتمالاً این ذخایر آسیب ندیده‌اند. ایران ممکن است از آن‌ها به‌عنوان اهرمی برای بازدارندگی راهبردی در مواجهه‌ها یا مذاکرات آینده بهره گیرد.

با در نظر گرفتن همه‌ی این عوامل، آتش‌بس کنونی پایان یک بحران نیست، بلکه فصلی از یک داستان بسیار بزرگ‌تر و ناتمام است. اقدامات ایران، چه در طول جنگ و چه پس از آن، بر یک دکترین منسجم و با انضباط دلالت دارند: ضربه را جذب کن، با دقت و حساب‌شده پاسخ بده، و زمان را به ابزاری برای قدرت تبدیل کن. برای تهران، «صبر استراتژیک» صرفاً خویشتنداری منفعلانه نیست؛ بلکه شکلی از جنگ روانی و سیاسی بلندمدت است.این‌که آتش‌بس پایدار خواهد ماند یا زیر فشار تنش‌های حل‌نشده فرو خواهد پاشید، تنها به موشک‌ها یا مذاکرات بستگی ندارد، بلکه به این وابسته است که کدام طرف ارزش زمان را بهتر درک کرده باشد.

منبع: میدل ایست آی


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه