نزدیکی فزاینده هند به اسرائیل، در کنار تنش با پاکستان، این نگرانی را تقویت نموده که حضور هند در مکران، به بستری برای تحریک گسل‌ قومی بلوچستان (علیه پاکستان و ایران) مبدل شود و این نگرانی، منجر به طرح مسئله خلع ید هند در پروژه چابهار در محافل مختلف شده است.


کمتر تحلیل‌گری ممکن است مشارکت ایران با هند در چابهار را یک تجربه موفق همکاری برشمارد. با گذشت قریب به ده سال از انعقاد موافقتنامه سه جانبه بندر، سرمایه‌گذاری بهره‌بردار هندی در این بندر تنها به اندازه انتقال شش جرثقیل بوده و رونق کنونی بندر نیز بیشتر متاثر از هدایت بار توسط ایران است. تقریبا همه تحلیل‌گران بر این نکته اتفاق نظر دارند که فارغ از ملاحظات فنی و حقوقی، هند متاثر از دو عنصر بیرونی توجه راهبردی به مراتب کمتری به بندر چابهار داشته است: (۱) تحریم‌های ایالات متحده آمریکا و (۲) سقوط جمهوری در افغانستان؛ با این وجود، درباره علت تداوم حضور هند در این پروژه و انعقاد قرارداد جدید توسط این کشور اختلاف نظر وجود دارد.

علیرغم تاکید هند بر روابط متوازن با طرف‌های مختلف در غرب آسیا و اهمیت چابهار در تامین دسترسی این کشور به آسیای میانه (به عنوان بخشی از همسایگی موسع این کشور)، بسیاری معتقدند که هند برای ممانعت از حضور چین باصطلاح این پروژه راهبردی را زخمی نموده و قصد ندارد توسعه آن را به شکل جدی دنبال کند. مواضع اخیر هند در خصوص مسائل منطقه‌ای، در حقیقت بازتاب دهنده بازیگری و بازیگردانی این کشور در نظم مطلوب آمریکایی در محیط آسیا-پاسیفیک به حساب می‌رود که آخرین نمود این بازیگری را می‌توان در اجتناب هند از محکومیت اقدامات اسرائیل، از هفت اکتبر تاکنون، منجمله حمله به ایران، مشاهده نمود.

در واقع، نزدیکی فزاینده هند به اسرائیل، در کنار تنش با پاکستان، این نگرانی را تقویت نموده که حضور هند در مکران، به بستری برای تحریک گسل‌ قومی بلوچستان (علیه پاکستان و ایران) مبدل شود و این نگرانی، منجر به طرح مسئله خلع ید هند در پروژه چابهار در محافل مختلف شده است.

آیا خلع ید مطلوب است؟

معافیت تحریمی بندر چابهار تمدید نشده است و در سایه اختلافات تعرفه‌ای، به نظر می‌رسد که هند، حتی بیشتر از دوره قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ، به کارزار فشار حداکثری آمریکا در موضوع تحریم‌ها پیوسته باشد. بر همین اساس، احتمال تحقق سرمایه‌گذاری مستقیم (۱۲۰ میلیون دلار) و خط اعتباری وعده شده (۲۵۰ میلیون دلار) پایین است و با عدم توسعه بندر چابهار، سایر اهداف توسعه‌ای کشور در مکران نیز با مخاطره مواجه خواهد شد. علاوه بر این، تداوم وضعیت کنونی برای یک دوره ده ساله، به طور قطع منجر به حذف این بندر از گردونه رقابت‌های کریدوری خواهد شد.

لذا اگر برنامه ایجابی مشخص، شفاف و عمل‌گرایانه در خصوص توسعه بندر چابهار در قالب مشارکت خارجی یا از طریق منابع داخلی وجود داشته باشد، تداوم همکاری ابهام‌آلود کنونی با هند توجیه نخواهد داشت. توجه به سه قید ذکر شده اهمیتی ویژه دارد؛ چرا که در سال‌های اخیر، دیگران نیز سرمایه‌گذاری در ایران را به دیده تردید نگریسته‌اند و محدودیت‌های بسیاری در مسیر هدایت منابع داخلی وجود دارد.

با توجه به توقف تبادلات نفتی میان ایران و هند، بندر چابهار اکنون کلان‌ترین عنصر پیونددهنده دو کشور به یکدیگر است و کنار گذاشتن هند از این بندر، ضرورتا باید به عنوان بخشی از رویکرد کلان سیاست خارجی کشور دنبال شود. بدین معنی که کنار گذاشتن هند از بندر چابهار، همراه با تجدیدنظر جدی در روابط ایران با چین و پاکستان انجام پذیرد. در این خصوص پیوند ترکیه، آذربایجان و پاکستان در قفقاز جنوبی نیز نیازمند توجهی ویژه است.

آیا خلع ید ممکن است؟

در موضوع حذف هند از پروژه چابهار، یکی از مهم‌ترین ملاحظات موجود قرارداد ده ساله‌ای است که میان شرکت IPGL و سازمان بنادر در سال گذشته منعقد شده است و بخش‌هایی از آن، به منظور محافظت در برابر تحریم‌های آمریکا، محرمانه اعلام شد. بر ما مشخص نیست که دو طرف دقیقا چه مختصاتی برای فسخ یک طرفه در قرارداد گنجانده اند و در صورت بروز اختلاف، حکمیت بر عهده کدام نهاد خواهد بود.

چنانچه حکمیت بر عهده یک نهاد خارجی گذارده شده است، باید دید دلایل ایران برای فسخ قرارداد تا چه اندازه محکمه‌پسند هستند و چه پیامدهای مالی و غیرمالی متوجه ایران خواهد بود؛ چرا که به هر تقدیر، نباید تجربه کرسنت در کشور تکرار شود.

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه