اعطای امتیاز شناسایی به طالبان برای روسیه بیشتر قسمی بازی ژئوپولیتیکی است که در پاسخ به ضربه سوریه و در مقابله با غرب، آغاز شده است.


فدراسیون روسیه در روز سوم ژوئیه 2025 امارت اسلامی را به عنوان حکومت افغانستان به رسمیت شناخت و پرچم سفیدرنگ طالبان برای اولین بار در سفارت افغانستان در مسکو برافراشته شد. مجلس دومای روسیه در سپتامبر گذشته و بلافاصله پس از سقوط بشار اسد در سوریه، با تصویب لایحه‌ای طالبان را از لیست دولتی گروه‌های تروریستی روسیه خارج نمود. اکنون و با فاصله چند روز پیش از خروج تحریرالشام از لیست تروریستی ایالات متحده، روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت، در شناسایی دولت طالبان پیش‌قدم شده است.

باید توجه داشت که ارتباط میان طالبان و روسیه از دیرباز رابطه‌ای پیچیده بوده است. مبارزه جهادی مسلحانه، در واکنش به اشغال شوروی و حکومت وابستگان روسیه در افغانستان آغاز شد. بعدتر، هنگامی که گروه‌های مختلف مجاهدین بر سر تقسیم قدرت می‌جنگیدند، طالبان از قندهار برخاست و طومار حکومت مجاهدین را در هم پیچید. در دوره اول حکومت طالبان، از اتحاد شمال به عنوان مهم‌ترین مخالف طالبان حمایت می‌کرد. پس از یازده سپتامپر و در جریان حمله آمریکا به افغانستان، ولادیمیر پوتین از ایالات متحده و ناتو پشتیبانی نمود و با گشودن آسمان و اشتراک اطلاعات، به سقوط طالبان کمک کرد. با اینهمه، مسکو سهم چندانی در ساختار قدرت جدید افغانستان پیدا نکرد و تداوم حضور نیروهای آمریکایی در آسیای میانه و تحرکات ناتو در این محیط، به سرعت مبدل به یک نگرانی بزرگتر برای روسیه گردید.

در سال‌های حضور آمریکا، طالبان مهم‌ترین نیروی ضدغربی موجود در افغانستان بود و همین مسئله، نسبت میان روسیه و طالبان را متحول نمود. در واقع، تعاملات روسیه و طالبان پیش از بازگشت این گروه به قدرت در کابل رشد شایان توجهی پیدا کرد که مهم‌ترین نمونه آن را باید مشارکت هیئتی از طالبان در فرمت مسکو در سال 2018 دانست. علیرغم اینکه دولت وقت افغانستان حاضر به فرستادن نمایندگان رسمی به این نشست نشد، بسیاری از چهره‌های شاخص افغانستانی به صورت غیررسمی در این نشست گفتگوی بین‌الافغانی شرکت کردند و این روسیه بود که طالبان را برای اولین بار در قامت یک میهمان رسمی به نشستی در این سطح دعوت نمود. با گذشت چهار سال از استقرار طالبان در افغانستان، روسیه دلایل متعددی برای تعامل با طالبان دارد:

1. ترکیب نیروهای سیاسی حاکم در افغانستان برای مدت طولانی ثابت مانده و روسیه بیش از این نمی‌تواند منتظر تحرکی در میان مخالفان طالبان بماند. در واقع، برای روسیه به صرفه تر خواهد بود که عناصر میانه‌رو و عملگرای طالبان را به خود نزدیک کند، تا اینکه بخواهد اختلافات درونی مخالفان طالبان را حل و فصل نماید.

2. با سقوط بشار اسد، روسیه دست پایین‌تر را در معادلات منطقه‌ای پیدا کرده و تدوام حضور نظامی این کشور در سوریه با ابهام مواجه است. نزدیکی به طالبان به عنوان بازیگری به حاشیه رانده شده از سوی کشورهای غربی، ممکن است این عدم توازن را تا اندازه‌ای جبران کند.

3. افغانستان، در سال‌های اخیر مبدل به مهم‌ترین مرکز فعالیت داعش خراسان، یعنی همان عاملان حمله خونبار مارس 2024 در تالار کرکوس سیتی مسکو، گردیده است و بدون همکاری نزدیک با این گروه، مهار داعش در محیط منطقه‌ای برای مسکو ممکن نخواهد بود. باید توجه داشت که روسیه با حذف طالبان از لیست گروه‌های تروریستی، صادرات تسلیحات متعارف به امارت اسلامی را نیز با هدف تجهیز آنها در برابر داعش خراسان آغاز نموده است.

4. تبعات جنگ اوکراین و تحریم‌های غرب، رویکرد ژئواکونومیک روسیه را متحول نموده و این کشور اکنون تمرکز بیشتری بر بازارهای جنوبی و آسیایی در حوزه تجارت انرژی و محصولات کشاورزی دارد. عنصر جغرافیا، افغانستان را در قلب این تعاملات قرار می‌دهد و برای تکمیل طرح‌هایی همچون کریدور ریلی ترانس افغان و کریدور صادراتی گاز، همکاری امارت اسلامی حیاتی خواهد بود.

علیرغم همه این موارد، به نظر می‌رسد که اعطای امتیاز شناسایی به طالبان برای روسیه بیشتر قسمی بازی ژئوپولیتیکی باشد که در پاسخ به ضربه سوریه و در مقابله با غرب، آغاز شده است. برای طالبان اما شناسایی رسمی توسط یک عضو دائم شورای امنیت، اهمیتی نمادین خواهد داشت. چرا که می‌تواند به دومینویی از شناسایی‌های بیشتر در محیط منطقه‌ای منجر شود که تحقق آن، بدون اصلاح الگوی حکمرانی و تشکیل حکومت فراگیر، تاکنون مهم‌ترین هدف خارجی طالبان بوده است.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه