اسرائیل با همکاری کشورهای کلیدی جهان و تحت هدایت آمریکا، در حال رایزنی درباره سیاستی است که باید در قبال کشورها یا مناطق فاقد حکمرانی مناسب در مجاورت خود اتخاذ کند. این مناطق شامل نوار غزه، سوریه، لبنان، یمن، سودان، لیبی و بخش‌هایی از عراق و تشکیلات خودگردان هستند. بازیگران خارجی در مواجهه با طرح‌ریزی در چنین کشورهایی به دلیل تنش‌های نهادینه دچار دشواری‌هایی هستند چرا که به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور نمی‌خواهند مداخله سیاسی، اقتصادی و نظامی قابل توجهی در این مناطق داشته باشند که به شهادت تجربیات افغانستان و لیبی و سومالی، شانس موفقیت اندکی هم دارد. اما با این وجود نمی‌توان نسبت به تهدیدهای قابل توجه این مناطق نیز بی‌توجه بود. این مناطق می‌توانند تبدیل به مراکز تروریسم و سلاح‌های کشتارجمعی شده و بحران‌هایی نظیر پناهندگی، اپیدمی، قحطی و نسل‌کشی ایجاد کنند. بنابراین واجب است که سیاستی اتخاد کرد که شامل راهی بین این دو باشد.

اصل «شبه‌خودگردانی»(Semi-Self Governance) مفهوم نظام‌مندی است که این هدف را محقق می‌سازد. اسرائیل تحت رهبری ایالات متحده آمریکا و دیگر متحدانش می‌تواند رویکردی را گسترش دهد که این امکان را به بازیگران محلی بدهد که با حمایت‌های خارجی فرآیندهای بازسازی ساختارهای حکومتی و مدنی را به پیش ببرند. اسرائیل همچنین می‌تواند برای مقابله با نیروهای مخل امنیت خود، بی‌اعتنا به هنجارهای پذیرفته‌شده بین‌المللی، دست به اقدام نظامی بزند.

برای گسترش چنین سیاستی، ضروری است تعریف واضحی از آن ارائه کنیم. ساکنان و حاکمان احتمالی این مناطق در صورت انجام هرکدام از اقدامات زیر، هشدار مداخله خارجی دریافت می‌کنند: ۱. هرگونه حمله‌ای به دولت اسرائیل و کشورهای غربی ۲. تأثیرگذاری بر زندگی معمولی شهروندان اسرائیل در داخل یا خارج از مرزها ۳. ساخت زیرساخت‌های شهری با اهداف نظامی و حضور عناصر تروریستی ۴. وجود شواهدی مبنی بر ساخت طیف‌های مختلف موشک و پهپاد ۵. ساخت سیستم‌های نظامی برای محدود نمودن اقدامات اسرائیل در منطقه نظیر موشک‌های دفاع هوایی ۶. نسل‌کشی، سرکوب، قحطی، خشونت علیه اقلیت‌ها و مکانیسم‌های سیستماتیک برای نفرت‌پراکنی [علیه اسرائیل و متحدانش].

در عوض مقامات محلی و جامعه مدنی آزادی کامل و کمک و تشویق لازم برای گسترش موارد زیر را خواهند داشت: ۱. توانبخشی و انجام فعالیت اقتصادی و مدنی ۲. توسعه زیرساخت‌های مدنی ۳. ایجاد مکانیسم‌های ثبات‌بخش حکومت‌داری از جمله پلیس ۴. توسعه نهادهای حکومت‌داری مناسب با اولویت نهادهای انتخابی ۵. ارتباط با نهادهای کمک‌کننده خارجی برای دریافت کمک.

شبه‌خودگردانی همچنین می‌تواند به یک اصل حقوقی بین‌المللی تبدیل شود تا فرآیند تأسیس و اجرای آن استوارتر شود. به‌نظر می‌رسد این رویه، با رویکرد دونالد ترامپ که هم می‌خواهد از جنگ دوری کند و هم بر روندهای جهانی تأثیرگذار باشد هم‌راستا است.

 گرچه این رویکرد منافع بسیاری برای اسرائیل در بر دارد اما از معایب آن نیز نباید غافل شد. این رویکرد به تسلط عناصر افراطی اسلامی بر این مناطق، مشروط بر عدم انجام اقدامات ضد اسرائیلی رضایت می‌دهد. این یعنی عناصر حماس نیز می‌توانند در مکانیسم‌های کنترل غزه ادغام شوند که می‌تواند موجب تقویت قاچاق سلاح و انجام فعالیت‌های تروریستی شود. اشکال بعدی امکان هدایت بودجه و کمک‌های خارجی به سمت ساخت قدرت توسط عناصر منفی است. همچنین در خصوص نحوه مداخله نظامی در صورت نیاز و نیز رفع مشکلات بنیادینی که اساس شکل‌گیری افراط‌گری در منطقه است نیز سکوت می‌کند.

نویسنده: شای شبتای

منبع: مرکز بگین-سادات

 


author

اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه