متغیرهای بسیار زیادی در رابطه با عادیسازی در جریان هستند؛ از جمله انتخابات در اسرائیل، رفتار دولت ایالات متحده و حتی احتمال برگزاری انتخابات در تشکیلات خودگردان فلسطین. به همین دلیل بعید است که عربستان در شرایط فعلی حتی چنین اقدامی را بررسی کند.
در حالی که گزارشهای جدیدی از تلاشهای ایالات متحده برای پیشبرد «پیمان ابراهیم» به گوش میرسد، یک پژوهشگر ارشد سیاست خارجی عربستان سعودی، در مصاحبه با «اسرائیل هیوم» سطح انتظارات در مورد عادیسازی روابط بین تلآویو و ریاض را کاهش داده است. این مصاحبه به بررسی نگاه موجود در سیاست خارجی عربستان سعودی در رابطه به موضوع عادیسازی میپردازد:
در حال حاضر عادیسازی روابط با اسرائیل تقریباً غیرممکن است. اولاً، نتانیاهو روابط با اسرائیل و دولت خود را بیش از حد خطرناک کرده است. افکار عمومی در عربستان نگاه بسیار منفی به عادیسازی دارند و در واقع، عربستان سعودی در حال فاصله گرفتن از این مسیر است. ثانیاً، خواستههای عربستان از ایالات متحده به صورت مرحلهبندی شده قابل دستیابی است؛ ریاض میتواند به یک اتحاد دفاعی دست یابد، زیرا این مورد نیازی به تأیید کنگره ندارد.
علاوه بر این، از زمان حمله اسرائیل در قطر، ذهنیت عربستان نسبت به اسرائیل به شدت منفی شده است. از نگاه او، بسیاری تلاش میکنند بر اساس آرزوهای قلبی خود یا به عنوان بخشی از یک راهبرد خاص، به گمانهزنیها پیرامون عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل دامن بزنند. گمانهزنی درباره عادیسازی به یک هنجار تبدیل شده، گویی هیچ اتفاق دیگری جز این در منطقه در حال رخ دادن نیست.
متغیرهای عادیسازی
متغیرهای بسیار زیادی در رابطه با عادیسازی در جریان هستند؛ از جمله انتخابات در اسرائیل، رفتار دولت ایالات متحده و حتی احتمال برگزاری انتخابات در تشکیلات خودگردان فلسطین. به همین دلیل بعید است که عربستان در شرایط فعلی حتی چنین اقدامی را بررسی کند.
حمله به رهبران حماس در قطر از نظر عربستان اقدامی شدیدا منفی تلقی شد. این لزوماً به حماس مربوط نمیشود چرا که در عربستان علاقه چندانی به حماس وجود ندارد. آنچه سعودیها را خشمگین کرد این بود که مذاکرات در مورد آتشبس و توافق آزادی گروگانها به خواست آمریکا در قطر برگزار میشد. نتانیاهو و اطرافیانش از اینکه قطر میانجیگری میکرد و به عنوان کانال ارتباطی عمل میکرد، قدردانی میکردند. دلیل خشم این است که قطریها میزبان تلاشهای میانجیگرانه بودند اما نتانیاهو به دوحه حمله کرد.
دلیل دیگر این است که در حال حاضر به نظر میرسد اسرائیل به هر جای خاورمیانه که بخواهد دسترسی دارد. اسرائیل این موضوع را نشان میدهد و پنهانش نمیکند. به همین دلیل عربستان فعلاً تمایلی به عادیسازی ندارد. هرگونه بحث درباره عادیسازی در شرایط کنونی، اینگونه به نظر میرسد که عربستان از موضع ضعف عمل میکند یا تحت فشار مجبور به این کار شده است. صادقانه بگویم، این کار یک خودکشی سیاسی محسوب میشود. همچنین مسئله اعتماد به ایالات متحده مطرح است؛ چرا که آمریکاییها تمایلی به مهار نتانیاهو ندارند.
مذاکره با دولت جدید؟
اگر دولت جدیدی در اسرائیل روی کار بیاید و بتواند دستاوردی در موضوع فلسطین داشته باشد، ممکن است اتفاقاتی بیفتد، اما موضوع پیچیدهتر از این حرفهاست. در حال حاضر حرکتی بزرگ لازم است تا هر دو طرف متقاعد شوند. پیش از هر چیز، افکار عمومی عربستان باید اقناع شود. اکنون دیگر باید افکار عمومی سعودی را در محاسبات لحاظ کرد؛ آنها مدتهاست که بر خواستهی «کشور مستقل فلسطین» تأکید میکنند.
بر این اساس، هر چیزی کمتر از تشکیل دولت مستقل فلسطینی، باید به اندازه کافی معنادار و قابل توجه باشد. مسئله دیگر این است که تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باید نسبت به این حرکت متقاعد شود و بگوید «بله، این به اندازه کافی خوب است». افرادی مثل لاپید، آیزنکوت و حتی بنت میتوانند به آن نقطه برسند، اما شروط همینهاست. افکار عمومی عربستان اکنون بسیار بیشتر درباره تحولات اشغالگری و مسئله فلسطین و اسرائیل میدانند. به همین دلیل است که به اقدامی بزرگ نیاز است.
آل سعود و توجه به افکار عمومی
تأثیر افکار عمومی بر تصمیمگیریهای آل سعود پدیده جدیدی نیست. عربستان همیشه افکار عمومی را در نظر داشته است. به همین دلیل است که سعودیها از نظر تاریخی در روند برقراری رابطه با اسرائیل و به طور کلی در روابط خارجی خود، تدریجی و آرام عمل کردهاند. برخلاف تصور مردم که فکر میکنند عربستان در دوران محمد بن سلمان به سرعت باز شده است، واقعیت این است که این بخشی از یک فرآیند تدریجی است. در تصمیمات سیاست خارجی، آنها همیشه افکار عمومی داخلی را لحاظ میکنند. به همین دلیل است که «فتواها» بسیار مهم بوده و خواهند بود. این موضوع را حتی در جریان عملیات «طوفان صحرا» (جنگ اول خلیج فارس) هم دیدیم.
0 دیدگاه