کشورهای خلیج فارس به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی و پویایی‌های بازار در موقعیت بسیار مناسبی قرار گرفته‌اند. طی سه سال گذشته، صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی (PIF) توافق‌های مختلفی با شرکت‌های چندملیتی بزرگ برای راه‌اندازی تاسیسات تولیدی جدید در این کشور امضا کرده است.


کشورهای خلیج فارس به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی و پویایی‌های بازار در موقعیت بسیار مناسبی قرار گرفته‌اند. طی سه سال گذشته، صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی (PIF) توافق‌های مختلفی با شرکت‌های چندملیتی بزرگ برای راه‌اندازی تاسیسات تولیدی جدید در این کشور امضا کرده است. با این حال، با وجود ثروت نفتی کافی برای جذب سرمایه‌گذاران جهانی، تلاش‌های قبلی در زمینه سیاست صنعتی چندان موفق نبوده است. آیا این بار اوضاع متفاوت خواهد بود؟

بهبود زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های دولتی و همچنین کاهش هزینه انرژی‌های تجدیدپذیر، نشانه‌هایی است که موفقیت این سیاست صنعتی را امکانپذیر می‌کند. اما شاید مهم‌تر از همه، توانایی رو به رشد پادشاهی‌های حاشیه خلیج فارس در درک چشم‌انداز ژئواکونومیکی در حال تغییر است تا بتوانند جایگاهی برای خود در زنجیره‌های ارزش جهانی پیدا کنند.

به جز شرکت‌های چینی، مایکروسافت به تازگی قراردادی به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاری در شرکت فناوری دولتی G42 در امارات متحده امضا کرده است و شرکت کشتی‌ساز ایتالیایی Fincantieri نیز همکاری مشترکی با یک شرکت اماراتی برای صادرات کشتی‌های دریایی به شرکای غیرناتو تشکیل داده است.

شکل‌گیری سرمایه‌داری دولتی

این تحولات در شرایط تبدیل کشورهای منطقه به کارآفرینانی فعال رخ می‌دهد؛ پدیده‌ای که به ویژه در عربستان سعودی و امارات مشهود است. صندوق‌های ثروت دولتی این کشورها در راستای سیاست صنعتی‌ شدن و نوسازی از طریق یک مدل دولتی-سرمایه‌داری مشخص، ده‌ها شرکت را در بخش‌های مختلف تأسیس یا خریداری کرده‌اند. این شرکت‌ها به شرکای مطلوبی برای بازیگران صنعتی خارجی تبدیل شده‌اند که به دنبال ورود به بازار خلیج فارس هستند. اما با وجود منابع و ظرفیت‌های عظیم دولت، باید دید در بازار انضباط کافی برای ایجاد یک استراتژی صنعتی پایدار و صادرات‌محور وجود دارد یا خیر.

گسترش مدل سرمایه‌داری دولتی در کنار تحولات ژئوپلتیک کنونی می‌تواند فرصت‌های جدیدی را فراهم کند. چندقطبی شدن و ظهور بلوک‌های جایگزینی مانند بریکس به قدرت‌های متوسطی مانند عربستان سعودی و امارات این امکان را داده است که در مذاکرات قوی‌تر ظاهر شوند و به زنجیره‌های ارزش جهانی که قبلاً برایشان دست نیافتنی بود، دسترسی پیدا کنند. این پویایی جدید را می‌توان در مذاکرات تجاری بین شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا و بریتانیا مشاهده کرد. میزبانی اخیر عربستان سعودی از مذاکرات مقدماتی بین هیئت‌های آمریکایی و روسی، نشانه‌ای از نقش محوری این کشورها در دولت دوم دونالد ترامپ است.

این تغییرات در نظام بین‌المللی، در کنار یک استراتژی صنعتی قوی‌تر برای جذب شرکت‌های چندملیتی، موجب تسریع تغییر در جریان دارایی‌ها شده است. با افزایش رقابت انرژی سبز، خودکارسازی(اتوماسیون)، هزینه‌ پایین سرمایه و تغییرات ژئواکونومیکی، سواحل غربی عربستان سعودی به یک مرکز نوظهور برای تولید خودروهای الکتریکی تبدیل شده است. شرکت‌هایی مانند Foxconn، Hyundai و Lucid در حال سرمایه‌گذاری در تأسیسات تولیدی هستند تا بازارهای خلیج فارس، آفریقا و اروپا را در اختیار بگیرند.

به همین ترتیب لنوو نیز اخیراً اقدام به راه‌اندازی یک مرکز تولیدی در عربستان سعودی کرده است. همچنین شاهد افزایش قابل توجهی در تعهدات سرمایه‌گذاری برای توسعه زیرساخت‌های دیجیتالی منطقه، به ویژه دیتاسنترهای سبز هستیم؛ چرا که هزینه‌های پایین انرژی خورشیدی، زمین فراوان و اتصال سریع به بازارهای مختلف جذابیت این سرمایه‌گذاری‌ها را افزایش داده است.

انرژی‌های تجدیدپذیر اکنون با سرعت بیشتری در اکثر مناطق به کار گرفته می‌شوند و این روند به کشورهای خلیج فارس کمک می‌کند تا بخش‌های مهمی از زنجیره‌های ارزش را بومی‌سازی کنند. در حال حاضر دو شرکت چینی تولیدکننده پنل خورشیدی در جهان، در حال برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی خطوط مونتاژ در عربستان سعودی با همکاری صندوق سرمایه‌گذاری عمومی (PIF) هستند. بزرگ‌ترین تأسیسات اینچنینی باید در سال ۲۰۲۶ در شمال غربی عربستان افتتاح شود و امارات و عمان نیز برنامه‌هایی برای میزبانی پروژه‌های قابل توجه دیگری دارند.

با این حال، اتکا به این نوع استراتژی صنعتی بدون خطر نیست. در سطح جهانی هنوز مشخص نیست که سیاست‌های صنعتی جدید چگونه عمل خواهند کرد. ایالات متحده و اروپا ممکن است اقداماتی انجام دهند تا مانع ورود محصولات چینی ربه بازارهای خود شوند. همچنین برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است با چالش‌هایی مواجه شوند که منجر به کاهش در سرمایه و تخصص مدیریتی آنها گردد. با این وجود، ماه‌ها و سال‌های آینده می‌تواند بهترین فرصت برای این منطقه جهت توسعه یک مدل رشد پایدار پسا نفتی باشد.


author

اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه