در دیپلماسی بینالمللی، انتخاب بین مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم صرفاً یک مسئله فنی نیست؛ بلکه اغلب بازتابی از سطح اعتماد، ماهیت مناقشه و محدودیتهای طرفین است.
در دیپلماسی بینالمللی، انتخاب بین مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم صرفاً یک مسئله فنی نیست؛ بلکه اغلب بازتابی از سطح اعتماد، ماهیت مناقشه و محدودیتهای طرفین است. تصمیم ایران و ایالات متحده برای از سرگیری مذاکره به صورت غیرمستقیم بهانهای شد تا به بررسی مزایا و معایب روشهای مستقیم و غیرمستقیم مذاکره بپردازیم. مذاکرات مستقیم معمولاً راهحلی سریعتر است که ابهام کمتری دارد، اما پیچیدگیهای روابط ایران و آمریکا در حال حاضر باعث شده که مذاکرهی غیرمستقیم گزینه واقعگرایانهتری باشد.
مذاکرات مستقیم به معنای گفتگوی رو در رو میان نمایندگان دو طرف است. در این روش سرعت تبادل نظرات بالاتر است. از آنجا که در این نوع مذاکره پیامها بیواسطه منتقل میشوند، احتمال سوء برداشت کمتر است و بین مذاکرهکنندگان اعتماد شکل میگیرد. با این حال چنین مذاکراتی به حداقلی از اعتماد و احترام نیاز دارد. مثال اوکراین تمایلی به مذاکره مستقیم با روسیه ندارد؛ زیرا معتقد است مذاکره مستقیم به اشغالگری روسیه مشروعیت میبخشد. همچنین هنگامی که تنش بالا باشد، مذاکره مستقیم نتیجه معکوس میدهد و به برخوردهای هیجانی منتهی میشود. در اواخر مذاکرات کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر، چیزی نمانده بود که دیدار پرتنش بین سادات و موشه دایان به مذاکرات پایان دهد.
در مقابل، مذاکرات غیرمستقیم با کمک میانجی صورت میگیرد. این روش زمانی انتخاب میشود که اعتماد بین طرفین پایین است یا اینکه مذاکرهکنندگان حاضر نیستند هزینهی سیاسی دیدار مستقیم را بپذیرند. این نوع مذاکره کندتر و مبهمتر است؛ اما در کنار هزینهی سیاسی کمتر، برای سنجش طرف مقابل، کاهش تنشها و رسیدن به سازش فرصت دیپلماتیک ارزشمندی ایجاد میکند. توافق مبادله اسرا و توافق غلات بین روسیه و اوکراین و توافق آتشبس بین اسرائیل و حماس از جمله توافقهایی هستند که با کمک میانجیها شکل گرفتهاند.
در مذاکرات غیرمستقیم نقش میانجی بسیار حائز اهمیت است. یک میانجی مورد اعتماد و ماهر میتواند با ابتکارات خود بسیاری ازموانع را از سر راه بردارد؛ به عنوان مثال در مذاکره میان طرفهای متخاصم، احتمال زیادی وجود دارد که گفتگوها به لفاظی و شعار بیانجامد یا طرفین با گرفتارشدن در «معمای زندانی» از نشاندادن انعطاف خودداری کنند. در این شرایط دو طرف در دیدار با میانجی معتمد خواستههای اصلی خود را به دور از تهدیدها و شعارها مطرح میکنند.
تجربیات گذشته و تنش کنونی بین ایران و آمریکا باعث شد تا ایران در برابر اصرار ترامپ پس از بازگشت به قدرت از مذاکره مستقیم امتناع کرده و بر روش غیرمستقیم تأکید کند. لفاظیهای مکرر و ضد و نقیض ترامپ از یکسو و درگیریهای منطقهای اخیر از سوی دیگر باعث شد تا سطح اعتماد و احترام بین طرفین به پایینترین سطح نزول کند. هزینه سیاسی بالای مذاکره مستقیم عامل دیگری برای تهران بوده است. نشستن بر سر میز با نمایندهی ترامپ، درحالی که دولت او کارزار فشار حداکثری علیه ایران به راه انداخته است، در خارج نشانه ضعف و در داخل پشت کردن به آرمانها تلقی خواهد شد. از سوی دیگر، رد کامل مذاکره همزمان با اصرار ترامپ بر گفتگو ایران را به عنوان کشوری جنگطلب نشان میدهد. در این شرایط به نظر میرسد مذاکرهی غیرمستقیم راهحل میانه و گزینهی معقولی باشد.
انتخاب عمان به عنوان میانجی نیز اهمیت دارد. سابقه موفق عمان باعث افزایش اعتماد طرفین به میانجی و افزایش احتمال موفقیت مذاکرات میشود. همچنین میانجیگری عمان به اشکال مختلف باعث کاهش هزینهی سیاسی مذاکره برای ایران میشود. در حالی که امارات پیام ترامپ را به ایران منتقل کرد، ایران پاسخ خود را به طرف عمانی داد؛ بنابراین برگزاری مذاکرات غیرمستقیم در عمان نشاندهنده موفقیت ایران در پافشاری بر خواستههای خود است. علاوه بر این، عمان این امکان را فراهم میکند که تا جای ممکن مذاکرات از جار و جنجال رسانهای که باعث افزایش هزینهی سیاسی و فشار بر مذاکرهکنندگان برای دستیابی به نتایج میشود دور بماند.
در مجموع علیرغم مزایای خاص مذاکرات مستقیم، شرایط کنونی باعث شده که مذاکره غیرمستقیم هم از بعد سیاسی و هم بعد فنی و نتیجهبخشی، معقولترین گزینه شود. تنشهای منطقهای، سطح پایین اعتماد و حساسیتهای سیاسی فضای مناسبی را برای مذاکرات مستقیم در این مرحله ایجاد نمیکند. در چنین شرایطی مذاکره غیرمستقیم با میانجیگری کشوری قابل اعتماد مانند عمان واقعگرایانهترین مسیر برای پیشبرد دیپلماسی بوده است.
0 دیدگاه