با افزایش تنشها میان اسرائیل و کشورهای عرب، بهویژه پس از حملات اسرائیل به رهبران حماس در قطر، ممکن است چین اکنون فرصتهایی برای تقویت نقش خود از طریق حمایت از ایران ببیند.
در پی تحولات اخیر منطقهای از جمله تضعیف گروههای متحد ایران مانند حماس و حزبالله و سقوط دولت اسد در سوریه، ایران بخشی از ابزارهای سنتی خود برای اعمال نفوذ در منطقه را از دست داده است. این وضعیت به اسرائیل امکان داد تا در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، بدون نگرانی از واکنش گسترده نیروهای نیابتی، حملات گستردهای انجام دهد؛ حملاتی که توان دفاع هوایی، موشکی و بخشی از برنامه هستهای ایران را تحت تأثیر قرار داد. در چنین شرایطی، تلاش ایران برای بازسازی قدرت و نفوذ منطقهایاش با موانع جدی روبهروست، بهویژه تا زمانی که نتواند دفاع مؤثرتری از خاک خود داشته باشد.
در کوتاهمدت، ایران احتمالاً برای بازسازی توان دفاعی خود به گسترش همکاریهای نظامی با چین روی خواهد آورد. هرچند پکن پیشتر در خاورمیانه رویکردی بیطرفانه داشت، اما با افزایش تنشها میان اسرائیل و کشورهای عرب، بهویژه پس از حملات اسرائیل به رهبران حماس در قطر، ممکن است چین اکنون فرصتهایی برای تقویت نقش خود از طریق حمایت از ایران ببیند.
مسیر پرمانع
با سقوط دولت اسد و روی کار آمدن دولتی با مواضع ضدایرانی در دمشق، مسیر سنتی ایران برای پشتیبانی از حزبالله از طریق سوریه با مانع جدی مواجه شده است. رئیسجمهور جدید سوریه، احمد الشرع، نهتنها نفوذ ایران را مردود دانسته بلکه آن را عامل بیثباتی منطقه معرفی کرده و بهدنبال نزدیکی با رقبای تهران است. با وجود این، ضعف دولت جدید در متحد کردن کشور، میتواند فرصتی برای ایران باشد تا از شکافهای داخلی سوریه و روابط پیشین با برخی گروههای سنی برای حفظ نفوذ خود بهرهبرداری کند، بهویژه اگر آمریکا از سوریه بهطور کامل عقبنشینی کند.
در موضع دفاعی
در حال حاضر، ایران توانایی لازم برای بازسازی مسیرهای تأمین تسلیحات به حزبالله را ندارد و این موضوع بازدارندگی سنتی آن را در برابر اسرائیل تضعیف کرده است. درحالیکه دیگر نیروهای نیابتی مانند حوثیها یا گروههای شیعه در عراق، تهدیدی همسطح حزبالله محسوب نمیشوند، گزینه روی آوردن به سلاح هستهای نیز با ریسکهای بالای اطلاعاتی و نظامی مواجه است. با وجود ذخایر اورانیوم و دانش فنی موجود، هر تلاش برای تسلیح هستهای میتواند واکنش شدید اسرائیل یا آمریکا را در پی داشته باشد و در نبود دفاع هوایی مؤثر چنین زرادخانهای بسیار آسیبپذیر خواهد بود.
از این رو، بازسازی بازدارندگی ایران مستلزم تقویت فوری توان نظامی متعارف، بهویژه دفاع هوایی، است. جنگ اخیر نشان داد که موشکهای ایران بازدارندگی کافی ایجاد نمیکنند و سامانههای دفاعی آن نیز بهشدت آسیبپذیرند. ایران احتمالاً بر پایه تجربیات جنگ، سرمایهگذاری در تسلیحات پیشرفتهتری همچون موشکهای هایپرسونیک و برد بلند را در اولویت قرار خواهد داد. اما به دلیل محدودیتهای صنعتی داخلی، برای نوسازی سیستمهای دفاعی و هوایی خود ناگزیر بر شرکای خارجی متکی است. در عین حال، همکاری با روسیه با موانع متعددی مواجه شده و ممکن است ایران را بهسمت گزینههای جایگزینی همچون چین سوق دهد.
آخرین دستاویز
با توجه به فشارهای نظامی و کاهش توان دفاعی ایران، چین به گزینهای کلیدی برای تأمین تجهیزات نظامی بدل شده است. پکن که پیشتر رویکردی متعادل در خاورمیانه داشت، ممکن است اکنون با توجه به افزایش تنش با آمریکا و نزدیکی دیپلماتیک ایران و عربستان، تمایل بیشتری به حمایت نظامی از تهران داشته باشد. چین میتواند با فروش سامانههای دفاع هوایی مانند HQ-9 و جنگندههای J-10، به ایران در تقویت توان هواییاش کمک کند. گرچه این کمکها در کوتاهمدت برتری ایران را نسبت به رقبای منطقهای تغییر نمیدهند، اما در میانمدت میتوانند هزینه حملات را برای دشمنان افزایش داده و زمان لازم برای بازیابی توان موشکی داخلی ایران را فراهم کنند.
فارغ از واکنش چین به شرایط، ایران در وضعیت دشواری قرار دارد. رهبران آن ممکن است همچنان در وضعیتی ناامن و بیثبات باقی بمانند. آنها ممکن است راهی حتی خطرناکتر، یعنی تولید سلاح هستهای، را انتخاب کنند. اما زیرساختهایی که امنیت ایران را در دو دهه گذشته حفظ کرده بود فرو ریختهاند و تا وقتی نقصهای نظامی متعارف آن برطرف نشود، کشور به طور بنیادی آسیبپذیر باقی خواهد ماند.
منبع: فارن افرز
نویسنده: افشون استوار
0 دیدگاه