جنگ پنج روزه شده و ما نیز مانند اکثر اسرائیلی‌ها دو بار در شب بیدار می‌شویم و به سمت پناهگاه‌مان می‌دویم. در آنجا، همسایگان گرد هم می‌آیند و در حالی که از اخبار جدید حرف می‌زنند، ترسیده و مردد هستند.


جنگ پنج روزه شده و ما نیز مانند اکثر اسرائیلی‌ها دو بار در شب بیدار می‌شویم و به سمت پناهگاه‌مان می‌دویم. در آنجا، همسایگان گرد هم می‌آیند و در حالی که از اخبار جدید حرف می‌زنند، ترسیده و مردد هستند. وقتی آژیرها ما را ساعت ۴ صبح از خواب می‌پرانند، می‌توان شعله‌های دنباله‌دار موشک‌ها، نور و صدای انفجار سامانه‌های پدافندی را شنید. خطری که ما را تهدید می‌کند، ترکش‌ها و قطعات سقوط کرده‌ی موشک‌هاست؛ آن‌ها می‌توانند تا دو طبقه را بشکافند. هرچند مثل کلاهک‌های بالای هزار تنی که آپارتمان‌های چندطبقه را در بات یام و آزمایشگاه‌هایی را در رحووت تکه‌پاره کرده‌اند نیست اما نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کارشناسان امنیتی که اغلب ژنرال‌ها و مأموران پیشین موساد هستند؛ می‌گویند ابتدا رادارها هدف قرار گرفتند، سپس سامانه‌های موشکی ضد هوایی، بعد مراکز تولید موشک، و پس از آن زنجیره‌ی فرماندهی ایران. از ما هم خواسته شده که خویشتن‌دار باشیم و «آرامش» خود را حفظ کنیم. به ما گفته‌اند که این جنگ وجودی است. گزارشگر شبکه دوازده می‌گوید: «یهودی‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که وقتی کسی می‌گوید قصد کشتن شما را دارد، باید حرفش را باور کنید و ابزار انجام این کار را از او بگیرید».

با این وجود نمی‌توانم بفهمم با توجه به منطق پیش‌دستانه‌ی کارشناسان‌مان، این جنگ چگونه قرار است پایان یابد؟ اشتباه نکنید، از سرنگونی رژیم ایران در پوست خود نمی‌گنجم. اما آیا نیروی هوایی اسرائیل می‌تواند به چنین هدفی دست یابد؟ بعید است. چیزی که هرگز تصور نمی‌کردم این بود که اسرائیل به‌تنهایی دست به اقدام بزند، حتی با فرض دریافت «چراغ سبز» از واشنگتن. مگر ایران، حتی در حالت تضعیف‌شده، جمعیتی ده برابر اسرائیل ندارد؟ وسعت سرزمینش هفتاد و پنج برابر نیست؟ مگر سالانه پنج برابر بیشتر از اسرائیل مهندس فارغ‌التحصیل نمی‌کند؟ آیا کشوری با چهارمین ذخایر بزرگ نفت جهان، توان ایستادگی و استمرار ندارد؟ با این‌که در جریان جنگی که ظاهراً برای پیشگیری آغاز شده، خودِ موشک‌های ایرانی تهدیدی جدی‌تر از بمب‌های اتمی‌ای به نظر برسند که به‌طور فرضی (و تقریباً قطعاً هرگز) قرار نیست پرتاب شوند.

 پرسش‌های بی‌پاسخ

در نهایت، در این پنج روز چه چیزی آموخته‌ایم؟ فقط از طریق موشک‌ها، ۲۴ نفر در اسرائیل کشته و ۵۰۰ نفر زخمی شده‌اند. اقتصاد اسرائیل فلج شده؛ و تمام سفرهای هوایی و باربری به کشور و از آن متوقف شده است. هر شب، تقریباً کل جمعیت در ترس و آشفتگی زندگی می‌کنند. و از همه ناراحت‌کننده‌تر: در این شرایط، چرا ایران باید جنگ را متوقف کند؟ چرا باید تسلیم شود؟

چرا هر شب، یا یک شب در میان، ده موشک پرتاب نکند تا اقتصاد اسرائیل را در رکود نگه دارد، حریم هوایی‌اش را بسته، و خواب مردمش را بر هم زند و در همان حال، نظاره کند که اسرائیل چطور دست‌وپا می‌زند؟ چرا نباید تقریباً تمام نیروی هوایی اسرائیل را درگیر یافتن مراکز توسعه‌ی موشک در سرزمینی به وسعت آلاسکا و بیش از چهار ساعت فاصله کند؟ چرا نباید ذخایر موشک‌های ضدهوایی ما را که قیمت هر یک چند میلیون دلار است، تخلیه کند؟

درست است که نیروی هوایی اسرائیل خسارت‌های زیادی وارد کرده است، اما نابود کردن ظرفیت کل ایران برای تولید موشک ممکن است؟ آیا ایران خود را درگیر یک جنگ «وجودی» نمی‌بیند؟ و آیا منابعی برای حفظ یک اقتصاد جنگی ندارد؟ و نهایتاً، آیا واقعاً نتانیاهو، می‌تواند مردم ایران را به سرنگونی حکومت‌شان سوق دهد؟ اسرائیل تا این لحظه بیش از ۲۰۰ شهروند ایرانی را در جریان حمله به «زیرساخت انسانی هسته‌ای» در مجتمع‌های مسکونی مختلف کشته است. حتی برخی افرادی که «با حکومت موافق نیستند»، به گفته‌ی روزنامه‌نگار عباس اصلانی در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان در روز دوشنبه، معتقدند که اسرائیل باید با «پاسخی کوبنده» روبه‌رو شود.

 بلندپروازی احمقانه

اسرائیل یک جهش یک متری بر فراز گودالی دومتری کرده است. اسرائیل همیشه در حملات غافلگیرانه مهارت داشته، اما در مقاومت طولانی‌مدت چندان قوی نبوده است. و تکیه بر ترامپ برای کمک مثلاً با بمباران فردو، یا تلاش برای دستیابی به «توافقی بهتر»، یا اعمال تحریم‌های جدید، یا هر سه، مستلزم این فرض است: نخست، اینکه ترامپ درک کند اسرائیل چگونه در تله‌ای افتاده که خود پهن کرده؛ و دوم، اینکه او درگیر کردن نیروهای آمریکایی و به خطر انداختن زیرساخت‌های نفتی کشورهای خلیج فارس به‌منظور نجات اسرائیل را به‌عنوان فرصتی سودآور ببیند.

 دیگر مطمئن نیستم باید به چه چیزی امیدوار بود، در هر حال، شب‌ها نه فقط آژیرها، بلکه این پرسش‌های بی پایان هم برای بی‌خوابی‌مان کافی‌اند.

منبع: پولتیکو


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه