سقوط نظام بعث سوریه سرآغازی در بازنگری روابط اروپایی‌ها با سوریه و پناهندگان سوری به شمار می‌رود. با این حال کشورهای اروپایی با چالش‌های متعددی در این زمینه مواجه هستند، زیرا شرایط احتمالی پس از سقوط حزب بعث چندان بهتر از وضعیت پیشین نخواهد بود. در این میان، برخی پیامدهای این سقوط و عواملی وجود دارند که بر روابط دوطرفه تأثیر می‌گذارند.

مسئله پناهندگان سوری

یک روز پس از سقوط دولت سوریه، کشورهای مختلف اروپایی از جمله آلمان، فرانسه و بریتانیا روند اعطای پناهندگی به سوری‌ها را متوقف کردند. با این حال، آنها در حال ارزیابی شرایط هستند تا ببینند آیا وضعیت سوریه بهبود می‌یابد که بتوانند پناهندگان را به آنجا بازگردانند یا خیر. اروپایی‌ها که بیش از یک میلیون پناهنده سوری را در سرزمین‌های خود پذیرفته‌اند، امیدوارند که با سقوط دولت، امکان بازگشت آنها فراهم شود. اما این احتمال وجود دارد که سقوط دولت، اگر منجر به تشدید اختلافات و جنگ داخلی شود، خود عاملی برای افزایش تعداد پناهندگان باشد. پناهنده شدن ۳۵ هزار سوری به لبنان نیز نشان‌دهنده احتمال بالای گسترش درگیری‌ها و وخامت اوضاع در سوریه است.

معضل تروریسم و سلفی‌گری هیئت تحریر الشام

با اینکه اتحادیه اروپا پس از سقوط دولت سوریه هنوز تحریر الشام را به عنوان گروهی تروریستی شناسایی می‌کند، اما ممکن است این موضع در آینده تغییر کند. سخنگوی دولت آلمان در واکنش به این موضوع اعلام کرده است که اقدامات این گروه معیاری برای ارزیابی کیفیت روابط خواهد بود. این موضوع نشان‌دهنده سردرگمی اروپا در نحوه برخورد با تحریر الشام است.

 از یک سو، اروپا به ماهیت سلفی این گروه و تضاد آن با هنجارهای خود آگاه است، اما از سوی دیگر، منافعش را در تعامل و همکاری با آنها می‌بیند. این وضعیت موجب شده است که کشورهای اروپایی تلاش کنند با استفاده از اقدامات رسانه‌ای، تصویری مثبت از تحریر الشام ارائه دهند تا شرایط ظاهری برای بازگرداندن پناهندگان سوری فراهم شود، حتی اگر واقعاً وضعیت سیاست و اقتصاد سوریه مناسب نباشد.

خطر ظهور مجدد تکفیری‌های افراطی

با قدرت گرفتن تحریرالشام که شاخه‌ای از القاعده است و امکان بروز هرج‌ومرج در سراسر سوریه، بار دیگر زمینه‌ای برای رشد تمایلات افراطی فراهم شده است و هسته‌های داعش در شرق سوریه نیز دوباره تحرکاتی داشته‌اند. بی‌ثباتی بیشتر وضعیت اقتصادی-سیاسی کشور، زمینه مناسبی برای روی آوردن جوانان به این گرایش‌های افراطی ایجاد کرده است. همچنین با از بین رفتن دشمن مشترک و بروز اختلافات در خصوص نوع حکومت و عملکرد دولت میان گروه‌های مختلف اسلام‌گرا ، می‌تواند منجر به بروز شرایطی برای انجام برخی اقدامات خشونت‌آمیز این گروه‌ها در داخل و خارج کشور منجر گردد.

مسئله حقوق بشر

در حالی که اروپا هم‌اکنون درگیر حمایت از اوکراین در برابر روسیه است، وعده ارسال کمک‌های بشردوستانه و مداخله در روندهای سیاسی سوریه را داده است. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا ابراز امیدواری کرده است که حقوق اقلیت‌ها و زنان در حکومت جدید حفظ شود، اما این موارد قطعاً مطابق انتظارات آنها در سوریه پس از اسد محقق نخواهد شد.

اکنون اروپا با یک دوراهی مواجه است: پایبندی به اصول حقوق بشری یا پیروی از منافع ملی خود. تاکنون اروپا تصمیمی در این زمینه اتخاذ نکرده است چرا که احزاب و مردم اروپا به شدت در این خصوص دچار قطبیت هستند. اگر اروپایی‌ها نتوانند به یک رویکرد منسجم دست یابند، احتمال دارد که این مسئله خود موجب رشد بیش از پیش اختلافات سیاسی در اتحادیه اروپا منجر شود.

جمع‌بندی

با وجود اینکه سقوط دولت اسد مطابق با منافع ژئوپلیتیک و هنجاری اتحادیه اروپا بود اما سوریه پس از اسد با ظهور اسلام‌گرایان تحریر الشام و گسترش هرج و مرج سیاسی-اقتصادی لزوما مطابق با هنجارها و منافع اروپا نخواهد بود و این موجب چالش دوباره کشورهای اروپایی با دولت سوریه خواهد شد. مسائل حقوق بشری و مشکلات امنیتی و بی‌ثباتی سیاسی از جمله مهم‌ترین چالش‌های پیش‌روی روابط بین دو طرف است.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه