برخی کارشناسان معتقدند اسرائیل فاقد راهبرد و برنامه سیاسی مشخصی برای دوران پس از جنگ غزه است و هیچ طرحی برای تبدیل دستاوردهای نظامی‌اش به ترتیبات سیاسی که منجر به پایان یافتن جنگ و بهبود امنیت و موقعیت بین‌المللی خود باشد، ندارد. با این حال باید دانست هرگونه پیشرفت در حوزه سیاسی، نیازمند پیروزی‌ و برتری در عرصه نظامی است.

علی‌رغم اعتقاد بسیاری مبنی بر اشتباه بودن اقدام اسرائیل در حمله به جنوب لبنان با وجود عدم نابودی سازمان رزم و سیاسی حماس در غزه، اسرائیل در غزه به نقطه‌ای رسیده است که بتواند توجه راهبردی خود را به سمت مرزهای شمالی‌اش معطوف نماید. بنابراین، صبر راهبردی اسرائیل در غزه نتیجه‌بخش بوده و انتقادات نسبت به ناکارآمدی آن نادرست است.

 در حال حاضر، اسرائیل در موقعیتی قرار دارد که توانسته برتری نظامی خود را در برابر ایران و نیروهای نیابتی‌اش بازگرداند. اسرائیل این جنگ را جنگی وجودی می‌داند و هدف اولیه‌اش رفع تهدید فوری علیه خود است و سپس باید به «روز بعد از جنگ» بیندیشد.

 ایجاد واقعیت امنیتی جدید

 آزادسازی اسراء، از بین بردن سازمان رزم و سیاسی حماس، بازگرداندن شهرک‌نشینان به شمال ، از جمله اهداف اولیه اسرائیل هستند. اما هدفی اعلام نشده نیز پشت این عملیات‌های نظامی نهفته است: ایجاد یک واقعیت امنیتی جدید. اسرائیل به دنبال حذف دو بازوی ایران (حماس و حزب‌الله) است، زیرا با توجه به وضعیت اقتصادی ضعیف ایران، بعید است که این کشور بتواند دوباره بر روی نیروهای نیابتی خود سرمایه‌گذاری کند.

 حذف بازوهای ایران

همچنین اسرائیل قصد دارد با حذف حماس، غزه را به وضعیتی کم‌خطر همانند کرانه باختری تبدیل کند؛ جایی که می‌تواند به راحتی به نیروهای حماس و جهاد حمله کند. با کنترل ورود و خروج در غزه، قدرت حماس به تدریج از بین می‌رود چراکه توانایی بازسازی خود را نخواهد داشت. اکثر تسلیحات نظامی حماس مصرف شده و در شرایط بسته بودن نوار غزه و تداوم فشار نظامی، قادر به ذخیره مجدد سلاح نخواهد بود.

در مورد لبنان، ارتش اسرائیل می‌داند که توانایی نابودی حزب‌الله را ندارد، بنابراین به دنبال وارد کردن ضربات شدید و جبران‌ناپذیر است. هدف اسرائیل در لبنان عقب‌نشاندن حزب‌الله به پشت رود لیتانی، از بین بردن راکت‌ها و زیرساخت‌های آن و رساندن حزب‌الله به نقطه‌ای است که دیگر تهدیدی راهبردی برای اسرائیل نباشد.

 در مرحله بعد، اسرائیل باید جلوی بازسازی حزب‌الله توسط ایران را بگیرد. هدف نهایی نیز فلج کردن حزب‌الله به شیوه‌ای مشابه با وضعیتی است که در دهه‌ی گذشته برای سوریه پیش آورده است. در طول مدت زمانی که حزب‌الله به دنبال بازسازی خود باشد، اسرائیل باید مرزهای شمالی خود را مستحکم سازد و در صورت لزوم، یک جنگ پیش‌دستانه دیگر علیه حزب‌الله آغاز کند.

 شکست ایران؛ نقطه کانونی نظم جدید

 در نهایت، کاهش توجه به حماس و حزب‌الله موجب می‌شود که اسرائیل تمرکز خود را بر روی ایران معطوف کند. با شکست دادن ایران، اسرائیل قادر خواهد بود روابط خود را با کشورهای عربی عادی‌سازی کرده و نظم منطقه‌ای جدید مطلوب خود را برقرار کند. با این حال، دستیابی به تمامی این اهداف مستلزم کسب دستاوردهای نظامی برای اسرائیل است تا بتواند طرف مقابل را در موضع ضعف قرار داده و به توافقی مناسب برای خود دست یافت.

نویسنده:  ایتان شامیر

مرکز: مطالعات راهبردی بگین سادات 

 

منبع

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه