تروریسم از فعالیتی مبتنی بر ایدئولوژیهای دینی یا فرهنگی به فعالیتی تجاری تبدیل شده که در اینترنت تبلیغ و عرضه میشود. پیشبینی میشود در آینده شاهد سایتها و اتاقهای تاریکی باشیم که عملیات تروریستی در آنها به مزایده گذاشته میشود.
مطالعات مرتبط با افراطگرایی و تروریسم، همچنان با چالشهایی در فهم ابعاد گوناگون این پدیده روبهرو است. پدیدهای که به یکی از مشخصههای بارز نظم بینالمللی معاصر تبدیلشده است. باوجود حجم وسیع پژوهشهای تخصصی، تجزیهوتحلیل مؤلفههای این پدیده در سطح فکری و ایدئولوژیک، ساختارها و شبکههای داخلی، مناسبات و ائتلافهای میان گروههای تروریستی و روابط آنان با برخی دولتها همچنان با ابهامات فراوانی همراه است.
پرسشهای بیپاسخ
سخن گفتن از بیگناهی در شکلگیری گروههای افراطی، آنگونه که تاسیس آنها صرفاً ناشی از عوامل درونی معرفی میشود، ناقص و سادهانگارانه است. وجه پنهان این پدیده، در حقیقت با پرسشهایی اساسی گرهخورده است: چه کسانی از موجودیت و فعالیت این گروهها سود میبرند؟ چه کسانی هدایت آنها را بر عهدهدارند و ساختار شبکهایشان را طراحی میکنند؟ چه منابعی تسلیحات پیشرفته را در اختیارشان میگذارند؟ چه عواملی عبورشان از مرزها را تسهیل مینمایند؟ چه دستهایی روایتهایی هالیوودی، رعبآور و پرهیاهو پیرامون آنها میسازند؟ چه کسانی از اقدامات تروریستی آنان بهرهبرداری راهبردی میکنند؟
یکی از مهمترین یافتهها، ارتباط ساختاریافته گروههای تروریستی با برخی دولتهاست؛ کشورهایی که از این گروهها بهعنوان ابزارهایی برای تضعیف، بیثباتسازی و فراهمسازی زمینه نفوذ و بهرهبرداری از منابع کشورهای دیگر بهره میبرند. این گروهها گاه بهعنوان اهرم فشار در سیاست منطقهای و بینالمللی استفاده میشوند و گاه در حالت غیرفعال باقی میمانند تا در آینده برای مأموریتهای جدید بازتعریف شوند.
از دهه ۱۹۷۰، نقش آمریکا در تحولات افغانستان و حمایت از مجاهدین عرب علیه اشغال شوروی مشهود است؛ مجاهدینی که بعدها هسته اولیه القاعده را شکل دادند. این سازمان دههها بر مناسبات جهانی تأثیر گذاشت تا آنکه جای خود را به داعش داد. با وجود جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه هیچ واکنشی از سوی این گروهها و رسانههای وابسته ایشان صورت نگرفته است. همچنین، افشاگری رابرت فورد، سفیر پیشین آمریکا در سوریه، درباره ارتباطش با گروه «هیئه تحریر الشام» نیز مهر تأییدی بر برخی از این روابط پنهان و پیچیده است.
تحول راهبردهای گروههای افراطی
دگرگونی راهبردی گروههای تروریستی و تغییر در شیوههای عملیاتی آنان حاکی از آن است که این گروهها توانستهاند از ظرفیتهای سیاسی و امنیتی عصر دیجیتال بهرهبرداری چشمگیری داشته باشند. نکته قابلتوجه در این تحولات، توانمندی بالای این گروهها در انطباق سریع با تغییرات محیط امنیتی بینالمللی است. بهعنوان نمونه، از منظر تحول در ساختار فکری، میتوان به گذار از راهبرد «ضربه و گریز» مورداستفاده القاعده، به «ایجاد دولت و استقرار» که از سوی داعش اشاره کرد. همچنین در راستای کاهش هزینههای انسانی و مالی، این گروهها به استفاده از تاکتیک «گرگهای تنها» یا «تروریسم فردمحور» روی آوردهاند. بهنظر میرسد این گروهها در واکنش به فشارهای امنیتی و اطلاعاتی و کاهش منابع مالی، تلاش کردهاند دامنه منابع پشتیبانی خود را گسترش دهند. ازجمله این تلاشها میتوان به همکاری با قاچاقچیان مواد مخدر، شبکههای بینالمللی مافیایی فعال در حوزه آثار باستانی، قاچاق انسان، ارز، و تجارت جنسی اشاره کرد.
تروریسم بهمثابه خدمتی قابل خرید و فروش
در دوره اخیر، بسیاری از گروههای تروریستی به سوی «تروریسم سفارشی» حرکت کردهاند، به این معنا که عملیات تروریستی را به صورت سفارشی و تجاری انجام میدهند. این گروهها با بهرهگیری از فناوریهای نوین از ظرفیت این حوزه نیز استفاده کردهاند. ترکیب فناوری و تجارت تروریسم، قدرت گروهها را افزایش داده و مقابله با آنها را برای نهادهای امنیتی دشوارتر کرده است. بسیاری از این عملیات در فضای مجازی و با استفاده از ارزهای دیجیتال که رهگیری آنها سخت است، انجام میشود.
تروریسم از فعالیتی مبتنی بر ایدئولوژیهای دینی یا فرهنگی به فعالیتی تجاری تبدیل شده که در اینترنت تبلیغ و عرضه میشود. پیشبینی میشود در آینده شاهد سایتها و اتاقهای تاریکی باشیم که عملیات تروریستی در آنها به مزایده گذاشته میشود. نمونههایی از این عملیات شامل انفجار پل کریمه در ۲۰۲۲، حمله به سالن کنسرت «کروکوس سیتی هال» در ۲۰۲۴ و حملات به حزبالله لبنان هستند که در قالب جنگ پیجرها یا تخریب تجهیزات ارتباطی گزارش شدهاند.
منبع: مركز السلام للدراسات الاستراتيجية
نویسنده: محمد الفطیسی
0 دیدگاه