تغییر اولویتهای داخلی و منطقهای عربستان، فرصتی برای ایران و عربستان فراهم کرده تا با بهرهگیری از تجربه تنشهای گذشته، امنیت و توسعه را در چارچوبی متوازن به هم پیوند دهند. این روند میتواند پایهگذار مرحلهای جدید از روابط همسایگی و حرکت بهسوی امنیت جمعی و همکاری سازنده باشد. در این میان، بعد اقتصادی و تجاری، حلقه مفقوده روابط دو کشور است که باید همزمان با اعتمادسازی سیاسی و امنیتی، تقویت شود.
سفر خالد بن سلمان وزیر دفاع عربستان سعودی و هیئت بلندپایه به تهران را میتوان نقطه عطف روابط احیا شده ایران و عربستان بر اساس توافق پکن ارزیابی کرد. خالد که حامل پیام پادشاه عربستان برای رهبر انقلاب بود، دیدارهای سطح بالایی را با مقامات ارشد جمهوری اسلامی برگزار کرد که نشاندهنده فرش قرمز ایران برای میزبانی از این مقام ارشد سعودی بود. فارغ از جایگاه خالد بن سلمان در سلسله مراتب قدرت در عربستان و نزدیکی وی به برادرش محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که سفر او را ویژه میکند، چارچوب این سفر را میتوان در چند سطح متداخل و همپوشان مورد تبیین قرار داد.
منطقهای- بینالمللی
این سفر اثبات این گزاره است که رویکرد سیاسی عربستان برای ثبات بخشی به اوضاع منطقه و تنشزدایی از بحرانها یک انتخاب تاکتیکی نبوده، بلکه یک تصمیم استراتژیک است. از منظر ساختاری این سفر بازتاب تغییر اولویتهای عربستان با تعریف کلان پروژه ۲۰۳۰ است که تقارن بین امنیت و توسعه در منطقه غرب آسیا و زیرسیستم خلیج فارس هسته اصلی آن را تشکیل می دهد. خروجی این الگو را میتوان در گذار عربستان از استراتژی دنبالهروی از آمریکا به بیطرفی فعال و سازنده در منازعات از جمله کشمکش آمریکا و اسرائیل با ایران مشاهده کرد.
از زاویه این تغییر کلان است که سفر خالد بن سلمان مخابره این پیام از تهران به واشنگتن بود که ریاض بخشی از پروژه فشار حداکثری و به هیچ وجه مجرای حمله به ایران نخواهد بود. همچنین پادشاهی سعودی از تلاشها برای یافتن راهحل دیپلماتیک در مسئله هستهای حمایت میکند و خواهان جنگ نیست. به عبارت دیگر ریاض با نشان دادن استقلال تصمیمگیری در سیاست خارجی این پیام را مخابره میکند که عربستان بخشی از کارزار نظامی غرب نخواهد بود، اما از هر گونه توافق که منجر به صلح و ثبات در خلیج فارس شود نه تنها استقبال کرده بلکه خود بخشی از آن خواهد بود.
از این زاویه، فرضیه تضعیف توافق پکن و احتمال نزدیکی موقت عربستان به ایران (در هماهنگی با آمریکا) برای خنثی کردن اهرم منطقهای ایران (کنترل بر جریان انرژی و ...) گزاره قابل اتکایی نیست، چرا که نگاه ریاض به توافق پکن یک نگاه استراتژیک و نه تاکتیکی است. اگرچه در پویاییهای کنونی عربستان بعنوان بازیگری که در خط مقدم درگیری احتمالی ایران و آمریکا قرار دارد، تلاش میکند همزمان با نزدیکی به ایران سطح هماهنگیهای خود با سایر طرفهای منازعه از جمله آمریکا را هم افزایش دهد.
زیرمنطقهای
با توجه به مسئولیت خالد در پروندههای منطقهای و حضور محمد بن سعید آل جابر سفیر عربستان در یمن در هیئت همراه وی، پرونده یمن دستورکار دیگر عربستان در تهران بوده است. تلقی ریاض این است که ایران بر اساس توافق پکن، باید بر انصارالله فشار آورده تا نسبت به امنیت آبراه دریای سرخ اهتمام بیشتری از خود نشان دهد. مسئلهای که در ارتباط با صلح ریاض با حوثیها در سال 2023 قرار دارد و تداوم وضع موجود میتواند این دستورکار را تغییر دهد. ترسیم خطوط جدید در ارتباط با یمن در فضای حملات هوایی آمریکا و تدارک همپیمانان ائتلاف عربی برای حمله زمینی به صنعا، نقطهای است که رایزنی با تهران را محور برنامههای خالد قرار داده است.
فرضیه احتمالی نزدیکی به ایران از سوی عربستان برای مدیریت پاسخهای انصارالله نیز بیانگر این مسئله است که عربستان در رایزنی با ایران از یکسو تلاش میکند تا همراهی تهران برای فشار بر انصارالله را کسب کند و یا مانع از واکنش تند ایران به تحولات یمن گردد. همزمان، ریاض ضمن همراهی پشت پرده با آمریکا، به انصارالله این سیگنال را مخابره میکند که همچنان به اصول آتشبس متعهد است، اما تبدیل این زمینه به یک صلح پایدار نیازمند توقف عملیات نظامی در دریای سرخ است.
دوجانبه
تغییر اولویتهای داخلی و منطقهای عربستان، فرصت مغتنمی برای تهران و ریاض بوجود آورده تا بر اساس تجربه چند دهه تنش، دو مقوله امنیت و توسعه را به یکدیگر پیوند زده و ضمن منتفع شدن متوازن از روابط دوجانبه، صفحهای جدید از روابط همسایگی را پایهگذاری کنند و با حرکت به سمت مدل امنیت جمعی در منطقه، الگویی از همکاری توام با رقابت سازنده را جایگزین منازعه و کشمکش کنند. در این رهگذر، بعد اقتصادی و تجارت حلقه مفقوده روابط ایران و عربستان است و دو طرف همراستا با اعتمادسازی در سطح سیاسی و امنیتی، باید زمینه قوامبخشی به روابط در لایههای غیر سیاسی را نیز فراهم کنند.
0 دیدگاه