ایران اگرچه هنوز تلاش می‌کند در مقابل آمریکا از کارت‌های سیاست‌ورزی پیشاجنگ استفاده کند اما کارت‌های بازی زیادی نیز برای جنگ با ایالات متحده دارد که می‌تواند آن را وادار به عقب‌نشینی کند.


دیشب (یکشنبه 1 تیر 1404 حدود ساعت 2:30 بامداد) ایالات متحده طی عملیاتی با عنوان «پتک نیمه‌شب» سه مکان هسته‌ای ایران شامل فردو، نطنز و اصفهان را هدف حمله قرار داد. این امر تحولی بزرگ در ادامه جنگ ایران-اسرائیل است. اگر چه هنوز نمی‌توان گفت که آمریکا و ایران اکنون وارد یک جنگ تمام عیار مستقیم شده‌اند اما روند کنونی نشان‌دهنده حرکت به این سوست.

مختصات حمله

ترامپ در سخنرانی پس از حمله با بیان این که ارتش ایالات متحده حملات دقیقی را علیه سه تأسیسات هسته‌ای کلیدی ایران انجام داد گفت تأسیسات کلیدی غنی‌سازی هسته‌ای ایران به طور کامل و صد در صد نابود شده‌اند. با این حال روایت مسئولان ایرانی حاکی از آن است که آسیب وارده به این تاسیسات غیرقابل بازگشت نیست.

درباره چگونگی حمله روایت‌های مختلفی وجود دارد. طبق گزارش رسانه‌های عبری شش هواپیمای بمب افکن B2 از پایگاه هوایی وایتمن در ایالت میسوری به پرواز درآمده و با حدود ۳۶ ساعت پرواز خود را به تاسیسات ایران رسانده و آنها را با ۱۲ بمب 14 تنی «GBU57» بمباران کرده‌اند. تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده 6 اصابت در دو نقطه (هر کدام 3 اصابت با فاصله نزدیک) و تعدادی اصابت در چند دهانه تونل‌های ورودی تاسیسات فردو را نشان می‌دهد. برخی منابع نیز ادعا کرده‌اند نه «GBU57» بلکه از بمب‌های سبک‌تر «MoB» (مادر بمب‌ها) استفاده شده است.

طبق روایت دیگر در این حمله از موشک‌های تاماهاوک و با شلیک از جنگنده‌ها در آسمان عراق یا ایران و ناوهای آمریکا در خلیج فارس انجام شده است. یک‌ مقام نظامی آمریکا در مصاحبه با فاکس‌نیوز پذیرش تلویحی شلیک موشک‌های تاماهاوک و انتقاد از این حمله می‌گوید: «این ایده احمقانه از کجا آمد که یک مجتمع نظامی زیرزمینی که ده‌ها متر زیر زمین بنا نهاده شده با موشک‌های تاماهاوک منهدم می‌شود؟» پیش از حمله نیز گزارش‌های کارشناسی متعددی نابودی تاسیسات فردو با امکانات موجود آمریکا را غیرممکن یا بسیار دشوار ارزیابی کرده بودند.

اهداف حمله

برخی از تحلیلگران این حمله را ناشی از شکست رژیم در دستیابی به اهداف محوله ارزیابی می‌کنند. استدلال می‌شود با ناکامی اسرائیل، آمریکا با هدف به حاشیه بردن ضربات ایران به اراضی اشغالی و نمایش قدرت مبادرت به این حمله کرده است. با این وجود از آنجا که جنگ اسرائیل علیه ایران در چاچوب برنامه کلی آمریکا برای بازتنظیم معادلات قدرت منطقه صورت گرفته بود و همانطور که ترامپ در سخنرانی خود از کار تیمی با اسرائیل سخن گفته است حمله آمریکا در چارچوب تقسیم کار صورت گرفته برای رسیدن به هدف مذکور از طریق به نتیجه رساندن دیپلماسی اجبار و اتخاذ راهبرد پیروزی‌بخش در بازی بزدل صورت گرفته است.

در واقع باید بازه زمانی انقضای مکانیسم ماشه را باید حد وسط یک جاده زمانی یک طرفه دانست که دولت آمریکا تلاش می‌کند با سرعت تمام (به کارگیری تمام ابزارها) به آن نزدیک شود تا ایران در سوی مقابل این جاده کنار بکشد و از حقوق هسته‌ای خود کوتاه بیاید. از نگاه آمریکا در این بازه زمانی بیشترین احتمال برای تسلیم ایران وجود دارد و در هر دو حالت انقضای ماشه یا فعال شدن آن احتمال پذیرش توافق تحمیلی از سوی ایران به شدت پایین‌تر خواهد آمد.

در این راستا آمریکا تلاش کرد به عنوان گام نخست مهار ایران با اهرم حمله اسرائیل، ایران را وادار به توافق کند. با مقاومت ایران در برابر حملات رژیم، ترامپ با اجرای تهدید ضربه زدن به مهمترین تاسیسات هسته‌ای و تهدید به یک فاجعه برای ایران تهدیدات خود را برای تسلیم ایران معتبرتر سازد.

اثرگذاری حمله بر اراده ایران

صرف‌نظر از میزان آسیب به فردو به چند دلیل این حمله نیز ایران را وادار به یک توافق تحمیلی نخواهد کرد. نخست نوع حمله آمریکا خود نشان‌دهنده محدودیت‌های نظامی و ناتوانی ایالات متحده در از بین بردن کامل تاسیسات و توانمندی‌های هسته‌ای ایران است و ایران می تواند برنامه هسته‌ای خود را با انتقال مواد و تجهیزات به مکان‌های سری و افزایش ابهام و عدم قطعیت دنبال کند. دوم ایران برنامه هسته‌ای را خاکریزی می‌بیند که اگر با توافق از آن عقب‌نشینی کند دیگر سنگرها نیز از بین خواهد رفت و نمی‌توان چیزی را حفظ کرد.

 سوم، ایران اگرچه هنوز تلاش می‌کند در مقابل آمریکا از کارت‌های سیاست‌ورزی پیشاجنگ استفاده کند اما کارت‌های بازی زیادی نیز برای جنگ با ایالات متحده دارد که می‌تواند آن را وادار به عقب‌نشینی کند. چهارم ایران شرایط کنونی گذار در نظم بین‌الملل را بهترین زمان تلاش برای پایان دادن به سلطه آمریکا در منطقه و فرصتی می‌بیند که ممکن است هرگز تکرار نشود.


مهدی آشنا


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه