اروپاییها اکنون نزدیکی ایدئولوژیک بیشتری با اسرائیل و در تقابل با ایران در مقابل نظم در حال تغییر جهانی میبینند که به خاطر آن حاضرند حمایتی حتی به قیمت زیر پا گذاشتن ارزشهایشان از اسرائیل داشته باشند.
با وجود اینکه اروپاییها که همواره از گفتوگو و لزوم به سرانجام رساندن مسئلة هستهای ایران با دیپلماسی حرف میزدند، مواضع پنهانی و حتی بعضا آشکار آنها در طول جنگ اسرائیل با ایران نشان از حمایت آنها از اقدامات نظامی اسرائیل داشت.
این مسئله نشان از تغییر نوع نگاه و راهبرد اروپاییها نسبت به ایران و اسرائیل دارد که موجب شده تا آنها حاضر باشند برای از بین بردن موجودیت ایران و دفاع از اسرائیل تمامی قواعد و ارزشهای خود را زیر پا بگذارند. در این بین اما باید در نظر گرفت که مواضع کشورهای اروپایی با یکدیگر تفاوتهایی داشت که دلایل این تفاوتها در ادامه ذکر خواهد شد.
آلمان
با وجود اینکه آلمان نسبت به دیگر طرفهای اروپایی در مذاکرات مربوط به برجام با ایرانیها همراهی بیشتری داشت اما فروش تسلیحات توسط ایران به روسیه در جنگ اوکراین، روی کار آمدن دولتی ایدئولوژیکتر و صهیوندوست در این کشور و شدت یافتن نگاه تهدیدآمیز به ایران به واسطه دستگیری اتباع و جاسوسان آلمانی در ایران باعث شده تا نگاه دولت آلمان نسبت به ایران تغییر پیدا کند. دولت جدید آلمان دیگر به ایران فقط به عنوان عنصر مخالف نظم مطلوب غرب در منطقه نگاه نمیکند بلکه به مثابه یکی از اعضای محوری تغییردهنده نظم بینالملل و همینطور تهدیدی احتمالی برای امنیت اروپا و آلمان میبیند که باعث شده تا هرگونه تلاش اسرائیل برای تضعیف این کشور را اقدامی مثبت تلقی کند.
تشکر صدراعظم آلمان از اسرائیل برای «انجام کار کثیف بهجای همه ما» و دادن حق دفاع از اسرائیل در قابل حمله پیشدستانه! نشاندهنده همین نکته است که آلمان دیگر به دنبال صلح و کاهش تنش نیست بلکه به دنبال تضعیف و شکست ایران چه از راه دیپلماسی و چه از راه نظامی است. تهدید ایران در واقع به قدری برای آنها برجسته و ایدئولوژیک شده است که آنها حاضرند حتی ظواهر و ارزشهای بینالمللی را نیز رعایت نکنند و به صورت علنی از چنین اقداماتی حمایت کنند.
انگلیس
انگلیس در طول جنگ تلاش داشت تا با ذیرکی تمام خود را از ترکشهای احتمالی از دو سوی طرف نبرد دور کند. دولت حاکم بر انگلیس به دلیل حمایت از اسرائیل موقعیت و پایگاه مردمیاش به شدت تحت فشار است و شکست عملیات نظامی در یمن نیز باعث ضربه شدیدی به اعتبار و نیروهایش شده بود؛ از این رو در ظاهر هیچگونه حمایت رسمی از اسرائیل نکرد. گرچه در اظهارات مقامات این کشور همواره حرف از لزوم راه حل دیپلماتیک و دوری از جنگ است اما انگلیس هیچ اقدامی در محکومیت متجاوز نکرد و تنها تلاش کرد در همراهی با اسرائیل ایران را از تقابل باز دارد و بدون اینکه حمایت رسمی از اسرائیل کرده باشد با اصرار بر گفتوگو و لزوم خویشتنداری ایران از حملات ایران بکاهد.
فرانسه
گرچه فرانسه از جمله دولتهایی بوده است که در سالهای اخیر رویکرد بسیار خصمانهتری علیه ایران نسبت به دیگر کشورهای اروپایی پیدا کرده بود اما در این جنگ رویکرد تا حدودی متعادلتری توسط مکرون نمایش داده شد. مکرون به شدت هرگونه تلاش برای تغییر رژیم در ایران را محکوم کرد و آن را منجر به هرج و مرج دانست. اما در عین حال، او تلاش کرد تا نه تنها ایران را به مذاکرات هستهای بکشاند بلکه حرف از مذاکره در خصوص برنامه موشکی ایران نیز زد و آن را تهدیدی علیه اروپا و فرانسه خواند. به نظر میرسد او از موشکهای ایران و از تشدید تنشهایی که منجر به بحرانیتر شدن وضعیت اقتصادی فرانسه و در نتیجه تزلزل بیشتر در پایگاه رأیش میشود، واهمه داشته است و برای همین تلاش میکند تا با دیپلماسی پرونده ایران را حل و فصل کند.
جمعبندی
به صورت کلی اروپاییها اکنون نزدیکی ایدئولوژیک بیشتری با اسرائیل و در تقابل با ایران در مقابل نظم در حال تغییر جهانی میبینند که به خاطر آن حاضرند حمایتی حتی به قیمت زیر پا گذاشتن ارزشهایشان از اسرائیل داشته باشند. در عین حال مشکلات داخلی مخصوصا در حوزه اقتصاد و کاهش محبوبیت آنها باعث شده تا آخرین چیزی که بخواهند جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع جهانی و افزایش قیمت انرژی باشد. به همین دلیل آنها تلاش میکردند تا در ظاهر خود را میانجیگر و تسهیلکننده صلح نشان دهند در حالی که عملا به دنبال تضعیف ایران و تقویت اسرائیل بودند.
0 دیدگاه