آسیا-پاسیفیک در حال تبدیل شدن به مرکز ثقل نظم نوین جهانی است و رفتار قدرت‌های بزرگ در این منطقه آینده روابط بین‌الملل را رقم خواهد زد. آمریکا باید بتواند میان مهار چین و حفظ اعتماد شرکای منطقه‌ای توازن برقرار کند، وگرنه جایگاه جهانی خود را به‌تدریج از دست خواهد داد.


وابستگی نامتقارن میان آمریکا و چین

یکی از ابعاد کلیدی رقابت استراتژیک میان ایالات متحده و چین، وابستگی نامتقارن آن‌ها به یکدیگر است. آمریکا همچنان واردکننده اصلی عناصر کمیاب از چین است. در مقابل، چین تلاش کرده تا بازارهای جایگزین برای صادرات خود بیابد و سهم صادرات به آمریکا را کاهش دهد. این ناهم‌ترازی در روابط اقتصادی، بی‌ثباتی ساختاری را در مناسبات دوجانبه نهادینه کرده است.

حرکت هم‌زمان به‌سوی جدایی و تعامل اقتصادی

اگرچه حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۵۸۰ میلیارد دلار رسید، اما نوع و ماهیت این تجارت دچار تحول شده است. سرمایه‌گذاری‌های مشترک، ارتباطات زنجیره‌ای و انتقال فناوری دیگر کارکرد سابق خود را ندارند. بسیاری از شرکت‌های آمریکایی، تحت فشار سیاست‌های داخلی و ملاحظات امنیت ملی، در حال انتقال زنجیره‌های تأمین از چین به کشورهای جنوب‌شرق آسیا یا آمریکای لاتین هستند. چین نیز با تقویت پیمان‌های منطقه‌ای مانند مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای (RCEP) در پی کاهش آسیب‌پذیری است. این فرآیند می‌تواند موجب چالش‌هایی در تحقق اهداف بلندمدت اقتصادی برای هر دو طرف شود و برخی از بخش‌ها همچنان به این وابستگی‌ها ادامه می‌دهند، اما فضا برای رقابت سخت‌تر می‌شود.

رقابت چندبُعدی فراتر از اقتصاد

رقابت استراتژیک میان دو کشور به حوزه‌های دیگر از جمله رقابت در اعماق اقیانوس‌ها و توسعه فناوری‌های فضایی رسیده است. در این میان، تایوان به حساس‌ترین کانون این تقابل تبدیل شده است. چین این جزیره را بخشی از خاک خود می‌داند و برای بازگرداندن آن ابزارهای دیپلماتیک و نظامی را به کار گرفته است. آمریکا نیز از «ابهام استراتژیک» فاصله گرفته و آشکارا با فروش تسلیحات پیشرفته و اعزام هیأت‌های سیاسی از تایوان حمایت می‌کند.

دوگانگی استراتژیک در آسیا-پاسیفیک

کشورهای آسیایی به‌ویژه در جنوب شرق آسیا در حال تجربه کردن نوعی شکاف ژئوپلیتیکی هستند. از یک سو منافع اقتصادی آن‌ها با چین گره خورده و از سوی دیگر امنیت‌شان به حضور نظامی آمریکا وابسته است. این شرایط باعث شده کشورهایی مانند فیلیپین، ویتنام، مالزی و اندونزی به‌دنبال سیاست خارجی متوازن‌تری باشند. درعین‌حال، افزایش بی‌اعتمادی به سیاست‌های واشینگتن—به‌ویژه پس از دوران ترامپ—موجب تردید در پایداری تعهدات آمریکا شده است. این بی‌اعتمادی از عدم توانایی آمریکا در پیشبرد برخی تعهداتش در سطح جهانی و منطقه‌ای نشأت می‌گیرد.

آزمون وفاداری کشورهای منطقه

یکی از پرسش‌های کلیدی برای آینده رقابت چین و آمریکا این است که در صورت درگیری احتمالی بر سر تایوان، آیا کشورهای منطقه اجازه استفاده از زیرساخت‌های نظامی خود را به آمریکا خواهند داد؟ این موضوع به دغدغه‌های داخلی، اقتصاد ملی و نگرانی از تلافی احتمالی چین بستگی دارد. برخی تحلیلگران این تردیدها را «پاشنه آشیل راهبرد بازدارندگی آمریکا» در منطقه می‌دانند. حمایت استراتژیک از متحدان و همکاری‌های نظامی این کشورها می‌تواند نقش اساسی در شکل‌دهی به آینده جنگ احتمالی ایفا کند.

تأثیر میراث سیاست «اول آمریکا» بر اعتبار آمریکا

سیاست «اول آمریکا» که نخست در دوره ترامپ مطرح شد و تا حدی در دولت بایدن نیز ادامه یافت، تصویر آمریکا را به‌عنوان متحدی متعهد و قابل اعتماد مخدوش کرده است. خروج ناگهانی از توافقات، نوسانات سیاست داخلی و اولویت‌دادن به منافع ملی، بسیاری از شرکای آمریکا را نسبت به آینده روابط دچار تردید کرده است. در مقابل، چین با ثبات بیشتر در حضور منطقه‌ای خود، از مزیت جغرافیایی بهره‌مند است و حضورش در آسیا دائمی و نزدیک‌تر از آمریکاست. این تغییرات نه‌تنها بر اعتبار آمریکا در سطح جهانی تأثیر گذاشته، بلکه باعث شده متحدان آمریکا احساس کنند که در مواجهه با چالش‌های ژئوپلیتیکی تنها مانده‌اند.

نتیجه‌گیری تحلیلی

آنچه امروز شاهد آنیم تنها رقابت اقتصادی نیست، بلکه رقابت همه‌جانبه‌ای با ابعاد ژئوپلیتیکی، فناوری، نظامی و هویتی است. آسیا-پاسیفیک در حال تبدیل شدن به مرکز ثقل نظم نوین جهانی است و رفتار قدرت‌های بزرگ در این منطقه آینده روابط بین‌الملل را رقم خواهد زد. آمریکا باید بتواند میان مهار چین و حفظ اعتماد شرکای منطقه‌ای توازن برقرار کند، وگرنه جایگاه جهانی خود را به‌تدریج از دست خواهد داد. چین نیز در تلاش است با تلفیق قدرت سخت و نرم، نظم منطقه‌ای جدیدی را با محوریت خود تعریف کند.

برای هر دو کشور، هدف‌های استراتژیک باید با واقعیت‌های موجود در سطح جهانی و منطقه‌ای همخوانی داشته باشد تا نه‌تنها رقابت، بلکه همکاری‌های محدود و موردنیاز نیز امکان‌پذیر باشد.


منبع : فارن پالیسی
نویسنده: رابرت منینگ


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه