آینده نظم لیبرال نه بازگشت مطلق به قبل، نه پذیرش کامل واگرایی است؛ بلکه شبکه‌ای از دموکراسی‌های هم‌پیمان خواهد بود که خوداتکایی نسبی در دفاع، فناوری و اقتصاد را با سیاست‌های همکاری متقابل ترکیب می‌کنند.


ایالات متحده که دهه‌ها محور نظم لیبرال جهانی بود، امروز به بازیگری غیرقابل اعتماد تبدیل شده است. سیاست‌های ترامپ و تضعیف نهادهای داخلی موجب شده متحدان دیگر نتوانند مطمئن باشند واشنگتن در مواقع بحرانی از آن‌ها دفاع خواهد کرد. این تحول، پرسشی اساسی ایجاد کرده: دموکراسی‌ها چگونه می‌توانند نظم نوینی بسازند که امنیت و ارزش‌های لیبرال بدون تکیه کامل بر آمریکا را تضمین نمایید؟

افول رهبری آمریکا و بحران اعتماد

اعتماد تاریخی به آمریکا به‌عنوان ضامن نظم بین‌المللی رو به فروپاشی است. ترامپ با تردید در تعهدات جمعی (ماده ۵ ناتو)، تهدیدهای تجاری و تحریمی و تصمیمات کوتاه‌مدت، پیش‌بینی‌پذیری روابط را از بین برد. پیامد عملی این اقدامات دوگانه است: متحدان مجبور به تنوع‌بخشی سیاست خارجی و افزایش مخارج دفاعی شدند و بازارهای بین‌المللی ریسک همکاری با آمریکا را بازقیمت‌گذاری کردند. تضعیف نهادهای تخصصی داخلی و فشار بر رسانه‌ها و دانشگاه‌ها نیز تصویر «پایگاه اخلاقی و نهادی» آمریکا را لکه‌دار کرده و هزینه‌های مشارکت دفاعی و اقتصادی شرکا را بالا برده است.

چرخش به سمت اقتدارگرایان

رفتار ترامپ نشان داد ترجیح عملی نسبت به رهبران اقتدارگرا وجود دارد و این دو اثر دارد: مشروعیت‌بخشی سیاسی به بازیگران غیرلیبرال و ایجاد انگیزه برای تعمیق روابط راهبردی با آمریکا. این روند، بلوک‌های ژئوپلیتیک جدیدی شکل داده که منافع دموکرات‌ها را در معرض تضعیف قرار می‌دهد. نتیجه عملی آن، رقابت نظامی، اقتصادی و فناوری بیشتر و افزایش قطبی‌شدن فضای بین‌المللی است.

ضرورت استقلال راهبردی دموکراسی‌ها

استقلال راهبردی به خوداتکایی دفاعی (تولید و نگهداری تسلیحات و سامانه‌های هشدار)، خودکفایی فناوری (زنجیره‌های تأمین امن، امنیت سایبری) و استقلال اقتصادی (دسترسی به منابع کلیدی و شبکه‌های تجاری قابل اعتماد) نیاز دارد. دستیابی به این استقلال مستلزم سرمایه‌گذاری سنگین، هماهنگی سیاسی و ایجاد نهادهای چندملیتی جدید است. موانع شامل هزینه‌های بالای صنایع دفاعی و فناوری، مقاومت داخلی و اختلافات میان دموکراسی‌ها درباره اولویت‌هاست. بنابراین استقلال راهبردی باید مرحله‌ای و هوشمند باشد و ابتدا در حوزه‌هایی آغاز شود که هزینه نسبت به منافع قابل توجیه است.

معماری همکاری‌های دفاعی و اقتصادی

راهکار دو رکن دارد: یک — همگرایی دفاعی هوشمند و شبکه‌ای: ترکیب ظرفیت‌های اروپا (صنایع کشتی‌سازی و هوایی) با مزیت‌های آسیا (سامانه‌های موشکی و پرتابی) و تمرکز روی سیستم‌های مقیاس‌پذیر و ارزان‌تر مانند پهپادها و کشتی‌های کوچک. دو — همکاری اقتصادی هدفمند: ایجاد «بازارهای اعتماد» برای سرمایه‌گذاری متقابل، قراردادهای طولانی‌مدت تأمین مواد خام، صندوق‌های مشترک تحقیق‌و‌توسعه و خطوط اعتباری ویژه پروژه‌های استراتژیک. این همکاری‌ها باید هم فنی و هم نهادی باشند و سازوکارهای شفاف برای مدیریت ریسک، اشاعه و امنیت تسلیحاتی داشته باشند.

تمرکز ویژه بر روسیه

اروپا می‌تواند با برتری اقتصادی و فناورانه نسبت به روسیه، بازدارندگی ایجاد کند و همزمان مشروعیت رژیم را تضعیف کند. اقدامات عملی شامل حمایت مستمر از اوکراین، مسئول‌سازی شبکه‌های اقتصادی مرتبط با جنگ روسیه و مقابله با فعالیت‌های نظامی سایه‌دار است. همزمان، ترویج مزایای دموکراسی برای نسل جوان روسیه یک مؤلفه طولانی‌مدت مهم خواهد بود. این استراتژی اروپا را از موقعیت تدافعی به موقعیت فعال و تأثیرگذار تغییر می‌دهد.

جمع‌بندی

آینده نظم لیبرال نه بازگشت مطلق به قبل، نه پذیرش کامل واگرایی است؛ بلکه شبکه‌ای از دموکراسی‌های هم‌پیمان خواهد بود که خوداتکایی نسبی در دفاع، فناوری و اقتصاد را با سیاست‌های همکاری متقابل ترکیب می‌کنند. این شبکه باید توان بازدارندگی نظامی و فناورانه، سرمایه‌گذاری مشترک و زنجیره‌های اعتماد تجاری را داشته باشد. سه شرط کلیدی موفقیت شامل اراده سیاسی برای تقسیم هزینه‌ها و ریسک‌ها، نهادهای کارآمد و شفاف فراملی و سازوکارهای نظارتی برای مدیریت پیامدهای ناخواسته است. اگر این شرایط رعایت شود، دموکراسی‌ها می‌توانند نه‌تنها بقای خود را تضمین کنند، بلکه ارزش‌های لیبرال را در جهان چندقطبی گسترش دهند.

منبع: فارن افرز
نویسنده: فیلیپس اوبرایِن


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه