دستور ترامپ مبنی بر تعلیق ۹۰ روزه کمکهای خارجی ایالات متحده، تداوم فعالیت برخی بازیگران سیاسی ملی (دولتهای خارجی)، فراملی (سازمانهای بینالمللی) یا فروملی (گروهها و جریانهای سیاسی) متعددی را با چالش مواجه ساخته است.
آمریکا که از دوران جنگ سرد، ناظر به هژمونی بلوک غرب، رسالت هدایت نظام جهان آزاد را بر عهده داشت، کمکهای مالی فراوانی برای متحدانش در نظر گرفت. قبل از انقلاب اسلامی، ایران در دو بُعد نظامی و اقتصادی کمکهای قابلتوجهی دریافت میکرد. کمکهای مربوط به ایران، با پیروزی انقلاب متوقف شد تا اینکه با حادثه یازدهم سپتامبر و تمرکز توجهات دستگاه سیاست خارجی آمریکا به خاورمیانه تحت عنوان «نبرد جهانی با تروریسم» بار دیگر، موضوع کمکها در رابطه با ایران در دستور کار قرار گرفت و موضوع «تغییر حکومت» هدفی مهم و جدی در این سیاست بوده است.
از جمله بازیگرانی که متأثر از تعلیق اخیر کمکهای آمریکا دچار تفرقه شده و وجهه آنها نزد مخاطبان در فضای مجازی و افکار عمومی مخدوش شده است، گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران بودهاند که در چارچوب سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا، مبالغی را از نهادهای مختلف مانند وزارت خارجه و آژانس کمکهای خارجی دریافت کردهاند. هدفگذاری آژانس کمکهای خارجی، کمکهای بشردوستانه به کشورهای شریک و تلاش برای دستیابی به سلامت و رفاه جمعی و دموکراسی و توسعه پایدار در دیگر کشورهاست و بخشی از اپوزیسیون، هدف این کمکها بودهاند. گرچه حجم کمکهای دریافتی از این آژانس، کمتر از وزارت خارجه بوده است.
آمار کمکهای وزارت خارجه آمریکا از چهار روند مهم حکایت دارد. ابتدا یک روند افزایشی از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ که با استقرار اوباما در کاخ سفید، موقتاً کاهش یافت ولی از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ و ناظر به پیامدهای حوادث ۸۸ بار دیگر روندی افزایشی داشت و پس از آن کمابیش ثابت ماند. با پیروزی ترامپ و تصدی پمپئو بر وزارت خارجه که روابط قوی و مؤثری با شخصیتهای برانداز و معاند برقرار نمود، بار دیگر روند اعطای کمکهای مالی تا پایان دوره ترامپ افزایشی بود که با پیروزی بایدن، متوقف شد.
فعالیت وزارت خارجه متمرکز بر هدایت و فعالسازی هستههای مخالفان در زمینه قدرت نرم بهویژه رسانههای فارسیزبان بوده است. البته این به جز «صدای آمریکا»ست که مستقیم از کنگره بودجه دریافت میکند و فعالیتش تداوم خواهد داشت. جزییات کمکهای مالی وزارت خارجه در رابطه با ایران نشان میدهد مهمترین مؤسسهای که از زمان بوش تا ترامپ، اغلب مبالغ را دریافت و هزینه کرده «موقوفه ملی برای دمکراسی» است. این نهاد، یک سازمان مرتبط با قدرت نرم آمریکایی است که ۱۹۸۳ برای ترویج دموکراسی پایهگذاری شد. قابل ذکر است که این موقوفه قبل از وزارت خارجه، از سیا بودجه دریافت میکرد که به دلایلی از جمله بهبود وجهه عمومی و ارتقای دیپلماسی عمومی آمریکا، منبع بودجه به وزارت خارجه تغییر کرد.
برخلاف انتظارات اپوزیسیون، پیروزی ترامپ ناظر به گردشی که در سیاست خارجی آمریکا معطوف به اولویت مهار چین پدید آمده، دولت آمریکا را به سمت کاهش هزینههای خارجی در دیگر عرصهها رهنمون شده است. این موضوع، هزینه حیثیتی زیادی برای اپوزیسیون داشته است:
اول، تحلیل غلط اپوزیسیون از ترامپ را برای مخاطبان و افکار عمومی داخلی آشکار ساخته و طبعا وقتی در این سطح از تحلیل دچار خطای محاسباتی شده باشند، به طریق اولی، صلاحیت سکانداری اعتراضات و نارضایتی از آنان در سطح عمومی، سلب میشود.
دوم، شفافیت آمار بودجههای دریافتی برخی سازمانهای برانداز و معاند، هم موج اعتراض کاربران فضای مجازی را علیه آنها برانگیخته و موجب تشدید اختلافات درونی آنها خواهد شد. آنها که تا پیش از این برای دریافت فاندهای خارجی در رقابت بودند، اکنون یکدیگر را متهم به رانتخواری و استفاده شخصی از کمکهای خارجی میکنند. علاوه بر اینکه زمینه دریافت کمک از دیگر بازیگران خارجی مانند اتحادیه اروپا، اسرائیل یا برخی کشورهای منطقه را نیز متزلزل میکند.
در پایان به نظر میرسد این موضوع «اشتغال» به براندازی را با مشکل مواجه ساخته و اپوزیسیونی که صرفاً لفاطی میکرده را از دور خارج سازد. بازیگران دیگری که ممکن است درصدد حمایت مالی برآیند، طبعاً مزیت نسبی اپوزیسیونی که امکان فعالیت ضدامنیتی و عملیاتی علیه امنیت ملی ایران را داشته باشد در نظر میگیرند و در این خصوص، گروهکهای تروریستی بر احزاب سیاسی برتری خواهند داشت. به همین دلیل احتمالاً شاهد حمایت مالی رژیم صهیونیستی از برخی گروهکهای تجزیهطلب و تروریستی باشیم و سازمانهایی مانند سلطنتطلبان و جمهوریخواهان بیشتر به حاشیه بروند.
0 دیدگاه