راهبرد چین در قبال بحران اوکراین، موازنهگری هوشمندانهای است که با تعمیق همکاری با روسیه و پرهیز از تقابل با غرب، حفظ منافع ملی و بهرهبرداری از فرصتهای ژئوپلیتیکی را هدف قرار داده است.
با آغاز جنگ روسیه و اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، فضای سیاسی و دیپلماتیک منطقهای و جهانی دستخوش تحولی بنیادین شد و واکنشهای متنوعی را از سوی بازیگران بینالمللی، از جمله چین، برانگیخت. چین که همواره بر اصولی چون احترام به حاکمیت ملی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها تأکید داشته، در این بحران رویکردی محتاطانه و بهظاهر بیطرفانه اتخاذ کرد. این کشور از محکومیت مستقیم روسیه خودداری نمود و در عوض، بر ضرورت گفتوگو، میانجیگری و حفظ ثبات در نظام بینالملل تأکید ورزید. با این وجود، چین در عمل به تقویت همکاریهای اقتصادی و انرژی با روسیه پرداخت و از همراهی با تحریمهای غرب علیه مسکو پرهیز کرد. این رویکرد موجب شد چین جایگاه خود را بهعنوان شریک راهبردی روسیه حفظ کند، اما در عین حال برداشت و نگاه بسیاری از کشورهای اروپایی نسبت به نقش و نیتهای پکن را تغییر داد. براین اساس سوالی که در این پژوهش مطرح میشود این است که جایگاه روسیه در منظومه ژئواستراتژیک چین چیست و با توجه به ضرورت همکاری این کشور با اروپا، پکن چگونه توانسته است میان جبهه شرق و غرب تعادل ایجاد کند؟
1. تأثیر تحریمهای اروپا بر روابط روسیه و چین
در روزهای نخستین جنگ، بازیگران متعددی از جمله اتحادیه اروپا، ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا، کانادا و ژاپن، موجی از تحریمهای گسترده علیه روسیه را آغاز کردند. در ابتدا این تحریمها شامل بخشهای مالی، انرژی، حملونقل، فناوری، کالاهای دو منظوره، سیاستهای ویزا، مقامات بلندپایه روسی شد و بخش انرژی تنها به صورت غیرمستقیم با محدود کردن دسترسی به فناوریهای خاص تحت تأثیر قرار گرفت. اما در ۸ مارس 2022، کمیسیون اروپا طرحی بنام REPowerEU را مطرح کرد که هدف آن، دستیابی به استقلال انرژی اروپا از سوختهای فسیلی روسیه قبل از سال ۲۰۳۰ بود. بنابراین در ۳ ژوئن 2022، سختترین تحریمهای انرژی با تصویب بسته ششم اعمال شدند، که شامل ممنوعیت واردات نفت خام و محصولات نفتی پالایششده از روسیه میشد.
در همین حال در طرف دیگر در روز ۴ فوریه، درست 20 روز پیش از شروع جنگ، در روز افتتاحیه المپیک زمستانی رهبر چین، شی جینپینگ، در پکن با پوتین دیدار کرد. در بیانیه مشترکی، آنها درباره رهبری مشترک بینالمللی کشورهایشان در «عصر جدید»، نگرانیهایشان نسبت به نظام بین الملل به رهبری آمریکا و متحدین آن در موضوعات مختلف از جمله انرژی و تجارت صحبت کردند. آنها اعلام کردند که دوستی میان این دو کشور «هیچ حد و مرزی ندارد» و «هیچ حوزه همکاری ممنوعهای» وجود ندارد. همچنین دو کشور بر سر یک قرارداد بلندمدت جدید برای تامین سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز از طریق خط لوله از شرق دور روسیه به چین[1] به مدت ۲۵ سال توافق کردند که مکمل قرارداد «قدرت سیبری ۱» است که در سال ۲۰۱۴ برای تامین سالانه ۳۸ میلیارد متر مکعب گاز به مدت ۳۰ سال امضا شد. [2] چند هفته پس از آن، روسیه تهاجم گسترده خود به اوکراین را آغاز کرد و پکن واکنشی محتاطانه و دوپهلو از خود نشان داد. چین از یکسو بر ضرورت احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی تمامی کشورها تأکید کرد، و از سوی دیگر با اشاره به «پیچیدگیهای تاریخی خاص مسئله اوکراین» و «نگرانیهای امنیتی مشروع روسیه»، تلاش کرد توازنگرایانه میان اصول دیپلماتیک و ملاحظات ژئوپلیتیکی حرکت کند. چین همچنین روایت روسیه را تکرار کرد و ناتو و آمریکا را مسئول تحریک این «عملیات» دانست. علاوه بر این، مقامات چینی به وضوح اعلام کردند که از تحریمهای غرب حمایت نمیکنند و تجارت عادی را ادامه خواهند داد.
«نمودار تجارت دوجانبه چین و روسیه»[3]
همانطور که در نمودار مشاهده میشود، حجم مبادلات تجاری میان دو کشور در سالهای اخیر روندی صعودی و مستمر داشته است. این افزایش نهتنها بیانگر گسترش روابط اقتصادی و تجاری میان طرفین است، بلکه نشاندهنده تقویت همکاریهای راهبردی در حوزههای مختلف نیز میباشد که در ادامه به تبیین آن میپردازیم.
2. سطح همکاریهای چین و روسیه در حوزههای اقتصادی، سیاسی - نظامی
1-2. همکاری اقتصادی
در سال 2022 با وجود تحریمهای اروپایی، روابط تجاری چین و روسیه به 190.271 میلیارد دلار رسید و تا سال 2024 این حجم تجارت با رشد 28درصدی به 244.573 میلیارد دلار رسید.[4] همچنین روسیه درست پیش از شروع جنگ در فوریه ۲۰۲۲، یک توافق ۳۰ ساله برای تأمین گاز طبیعی با چین امضا کرد. این قرارداد که به جای دلار آمریکا با یورو قیمتگذاری شده است، شرکت انرژی روسی گازپروم را موظف میکند تا سال ۲۰۲۶ سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز اضافی به شرکت ملی نفت چین (CNPC) تحویل دهد. براین اساس صادرات گاز طبیعی مایع (LNG) روسیه به چین طی سالهای اخیر بهطور پیوسته افزایش یافته است؛ اگرچه در سال ۲۰۲۱ بهدلیل محدودیتهای ناشی از همهگیری کرونا، افت موقتی را تجربه کرد. واردات LNG چین از روسیه در ۲۰۲۰ ، ۴.۱ میلیارد متر مکعب و سال ۲۰۲۱، ۱۰.۳۹ میلیارد متر مکعب بود که در سال ۲۰۲۲ به ۱۵.۴ میلیارد متر مکعب و پس از در ۲۰۲۳ به ۲۲.۷۳ میلیارد متر مکعب رسید. این رشد نهتنها نشاندهنده افزایش چشمگیر نقش چین بهعنوان بازار جایگزین برای صادرات گاز روسیه پس از کاهش تجارت با اروپا است، بلکه بیانگر همسویی این روند با سیاستهای راهبردی چین برای جایگزینی زغالسنگ با گاز طبیعی در راستای کاهش آلودگی و گذار به انرژی پاک نیز هست.[5] در همین راستا، چین در پی آن است که روابط خود با روسیه را از طریق شکلدهی به یک شبکه یکپارچه زنجیره ارزش در حوزه انرژی تکمیل و تعمیق بخشد؛ شبکهای که نهتنها تأمین بلندمدت گاز طبیعی را برای پکن تضمین میکند، بلکه به این کشور امکان میدهد نوعی تصویر از وابستگی متقابل به انرژی روسیه را القا کند. این تصور، در ظاهر جایگاه چین را بهعنوان مشتریی پایدار، قابل اتکا و راهبردی تقویت مینماید اما در واقع با توجه به سیاست تنوعبخشی به منابع انرژی و قدرت چانهزنی بالای چین، وابستگی مزبور در چارچوبی مدیریتشده و هدفمند قرار میگیرد. به این ترتیب، پکن میتواند ضمن بهرهبرداری از مزایای اقتصادی، موقعیت برتر خود را در معادلات قدرت دوجانبه نیز حفظ کند.
به عبارتی دیگر با توجه به سیاست تنوعبخشی چین به منابع انرژی، در سال ۲۰۲۴ سهم تأمین گاز LNG این کشور از مسیرهای مختلف به ترتیب از استرالیا (۳۴ درصد)، قطر (۲۴ درصد)، مالزی (۱۰ درصد)، روسیه (۹ درصد) و ایالات متحده (۶ درصد) بوده است.[6] در این میان، روسیه با سهمی کمتر از ۱۰ درصد جایگاه قابل توجهی دارد، اما نه در حدی که آن را به تأمینکنندهای غالب تبدیل کند. این سطح از وابستگی نشان میدهد که چین علیرغم گسترش روابط سیاسی و راهبردی با روسیه، همچنان رویکردی محتاطانه و محاسبهگرانه در قبال وابستگی انرژی اتخاذ کرده و از یکجانبهگرایی در واردات گاز پرهیز میکند. بدین ترتیب، پکن تلاش دارد ضمن بهرهمندی از انرژی ارزانتر روسیه، جایگاه چانهزنی خود را نیز حفظ کرده و در ساختار عرضه جهانی انعطافپذیر باقی بماند.
2-2. همکاری سیاسی-نظامی
علاوه بر این از سال 2022 تا 2024 میزان روابط نظامی این دو کشور شامل رزمایش مشترک نظامی، تبادل تجهیزات دفاعی و همکاریهای امنیتی نه تنها کاهش پیدا نکرده است بلکه در بخشهایی رشد حائز اهمیتی داشته است؛ بهطوری که از ابتدای جنگ تا سال 2024 در مجموع 15 رزمایش نظامی در مناطقی مانند مرز مشترک چین-روسیه در نزدیکی مغولستان، دریای بالتیک، دریای برینگ و غرب اقیانوس آرام، دریای چین شرقی، دریای عرب، دریای چین جنوبی و اقیانوس هند برگزار شده است. همچنین کارخانههای نظامی-صنعتی روسیه، که پیشتر بهراحتی به تجهیزات و فناوریهای مورد نیاز دسترسی داشت، پس از اعمال تحریمهای گستردهی بینالمللی، ناچار شد بهدنبال مسیرهای جایگزین برای تأمین منابع مورد نیاز خود بگردد. در چنین شرایطی، روسیه چارهای جز روی آوردن به چین برای دستیابی به منابع حیاتی جهت پشتیبانی از بخش دفاعی خود نداشت. بنابراین در حال حاضر، فدراسیون روسیه بهشدت به چین وابسته است تا کالاهایی را تأمین کند که میتوانند کاربرد نظامی داشته باشند. تا سال ۲۰۲۳، حدود ۴۹ درصد از اقلامی نظیر تراشهها، نیمهرساناها و سایر قطعات ریزالکترونیکی مستقیماً از چین به روسیه صادر میشد. بخش قابلتوجهی از باقیمانده این تجهیزات نیز یا توسط شرکتهای غربی فعال در خاک چین تولید میشدند، یا در کشورهای غربی ساخته شده و از طریق واسطههای چینی به روسیه منتقل میگردیدند. این الگو نشان میدهد که چین، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، به یکی از مسیرهای کلیدی تأمین فناوریهای حساس برای روسیه در دوران تحریمهای گسترده غربی تبدیل شده است.[7]
3. چگونگی تعامل چین با غرب در سایه نزدیکی به روسیه
با این حال با وجود نزدیکی سیاسی چین به روسیه، پکن به سود سرشار بازار اروپا آگاه است. بر این اساس، با توجه به اقداماتی نظیر اعلام رأی ممتنع در شورای امنیت در ۲۵ فوریه و دوم مارس ۲۰۲۲ و همچنین با انتشار «طرح دوازده مادهای در مورد حلوفصل سیاسی بحران اوکراین» در فوریه ۲۰۲۳، تلاش کرده است میان روسیه به عنوان یک شریک راهبردی و اروپا به عنوان یک بازار مصرف اقلام صادراتی (به ارزش ۷۴۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲) روابطی متعادل و حتی نقش میانجیگری را در سیاست اعلامی خود دنبال کند. چراکه همانطور که بیان شد، چین و کشورهای اروپایی در سال ۲۰۲۲ حجم تجارت حائز اهمیتی را تجربه کردند؛ بهطوری که فقط در همین سال، حجم کل روابط تجاری چین با این منطقه بالغ بر ۱.۲ تریلیون دلار بوده است.
همچنین چین به شدت به تکنولوژی کشورهای اروپایی وابسته است، فناوری لیتوگرافی، بهویژه لیتوگرافی EUV، مدتها است که بهعنوان گلوگاهی در بلندپروازیهای چین در صنعت نیمههادیها عمل میکند. یکی از مطرح ترین شرکتهای واقع در اروپا در این حوزه شرکت چندملیتی هلندی ای اس ام ال (ASML) است که به دلیل نقش حیاتیاش در زنجیره تأمین صنعت نیمهرسانا، در جهان به عنوان «بزرگترین انحصار در ساخت تراشه» شناخته میشود. این شرکت بزرگترین تولیدکننده ماشینهای لیتوگرافی نوری در دنیا است. این ماشینها با استفاده از منابع نوری، مسیرهای الکترونیکی را روی ویفرهای سیلیکونی حک میکنند. این فرایند مرحلهای اساسی در ساخت نیمهرساناهایی است که شرکتهایی مانند «تی اس ام سی»، اینتل و انویدیا تولید میکنند و همه آنها از ماشینهای« ای اس ام ال» برای ساخت تراشههای خود استفاده میکنند. با این حال، اگرچه دولت هلند در پی فشارهای ایالات متحده در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۴ محدودیتهایی را برای جلوگیری از فروش ماشینآلات پیشرفته EUV و DUV به چین وضع کرد، اما آمارها نشان میدهد که این محدودیتها بهطور کامل مانع از تجارت دوجانبه نشدهاند. ظرفیت ۲۶۲ میلیون یورویی صادرات کالاهای «دو منظوره» هلند به چین در سال ۲۰۲۳ «که این کشور را به ششمین مقصد بزرگ این نوع کالاها تبدیل کرده » بستر لازم را فراهم کرد تا چین، علیرغم فشارهای آمریکا، تنها در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۴ بالغ بر ۷ میلیارد دلار از «ای اس ام ال» خرید کند.
بنابراین، لزوم حفظ ثبات در روابط با اروپا برای پکن نهتنها از منظر اقتصادی بلکه بهلحاظ راهبردی نیز اهمیتی فزاینده دارد. چین با درک این واقعیت که گسست کامل از اروپا میتواند به انزوای تجاری و فناورانه آن در سطح بینالمللی منجر شود، کوشیده است با اتخاذ مواضعی نسبتاً بیطرفانه و ارائه ابتکارات دیپلماتیک، از بروز شکاف عمیق با اتحادیه اروپا جلوگیری کند. این سیاست «توازنگرایی تاکتیکی» همچنین به پکن امکان میدهد تا ضمن حفظ پیوندهای حیاتی با مسکو در برابر فشارهای غرب، هزینههای ژئوپولیتیکی روابطش با روسیه را کاهش دهد.
4. محدودیتها و چالشهای روابط چین و روسیه؛ اتحاد تاکتیکی یا شراکت راهبردی؟
با وجود این دوگانگی در رفتار چین سوالی که مطرح میشود این است که روسیه در منظومه راهبردی چین چه جایگاهی دارد؟
اگر اتحاد را بهعنوان شراکتی بر مبنای بند دفاع متقابل تعریف کنیم، روابط چین و روسیه چنین معیاری را برآورده نمیکند و احتمال تبدیل شدن آن به چنین اتحادی نیز بعید است. دو دلیل کلیدی این موضوع را تقویت میکند: نخست، هیچ معاهده اتحادی یا توافق دفاعی متقابل میان پکن و مسکو وجود ندارد؛ دوم، مخالفت با اتحادهای رسمی یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی جمهوری خلق چین از بدو تأسیس آن بوده است. روسیه در منظومه راهبردی چین همچون یک شریک چندبعدی اما در عین حال درجهدوم و مصلحتمحور جایگاه دارد.
البته، در چارچوب تفکر استراتژیک چینی، فقدان یک اتحاد رسمی لزوماً نشانگر ضعف یا ناپایداری شراکت نیست. از منظر پکن، روابط بینالمللی بیش از آنکه بر مبنای اعتماد یا ارزشهای مشترک شکل گیرد، مبتنی بر محاسبه منافع عملگرایانه است. براین اساس، چین و روسیه در چندین زمینه کلیدی با یکدیگر همراستا هستند؛ هر دو با سلطهگری راهبردی آمریکا، نظم بینالمللی تحت رهبری غرب، گسترش ناتو و اصول دموکراسی لیبرال مخالفت دارند. این همگرایی بنیادین در بیانیه مشترک ۴ فوریه ۲۰۲۲ به شکلی ضمنی انعکاس یافته است.
با این حال اختلافات چین و روسیه در واکنشهای دوگانه پکن در مواجه با بحران اوکراین چهره آشکارتری به خود میگیرد، به عبارتی دیگر این کشور که از ابتدای جنگ با طرحهایی نظیر موضع پنجگانه درباره بحران کنونی اوکراین در ۲۶ فوریه ۲۰۲۲، ابتکار ششگانه برای جلوگیری از بحران انسانی بزرگمقیاس در ۷ مارس ۲۰۲۲، موضع ۱۲ مادهای درباره حلوفصل سیاسی بحران اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۳ و چهار اصل شی جینپینگ برای جلوگیری از تشدید بحران و بازگرداندن صلح در ۱۶ آوریل ۲۰۲۴، تلاش داشته است علاوه بر نمایش چهرهای دیپلماتیک و صلحطلب، به تعمیق روابط با اروپا نیز بپردازد؛ در عین حال از محکومیت روسیه خودداری کرده و همچنان مناسبات راهبردی خود با مسکو را حفظ کرده است. این دوگانگی در رفتار، نشاندهنده وجود اختلافات و تفاوتهای بنیادین در اهداف و اولویتهای دو کشور و در نهایت عدم اعتماد ناشی از تجربه تاریخی است.
5. شباهت جنگ اوکراین با مسئله تایوان از نگاه چین
بنابراین همانطور که بیان شد طرف چینی روابط با روسیه را پیش از آن که یک اتحاد راهبردی تعبیر کند «حداقل در مسیر ابتدایی رقابت هژمونیک با آمریکا» در قالب یک شراکت عمیق و دو سر برد تعبیر میکند. براین اساس ادراک پکن از مسئله اوکراین میتواند در چند چشم انداز مورد تحلیل قرار گیرد.
در سطح راهبردی-ژئوپلیتیکی چین و روسیه محور مناقشهای را در مقابل آمریکا تعریف کردهاند که بر اساس آن درک مشترکی شکل گرفته است که هم تایوان و هم اوکراین بخشهای مناقشهبرانگیزی هستند؛ هر کشور در پرتو الزامات ارضی و امنیتی خود با آن مواجه شده است و براین مبنا امتیازاتی برای یکدیگر قائل شدهاند. به عبارتی دیگر؛ روسیه موضع چین در مورد اتحاد چین و تایوان را حمایت میکند و چین مخالفت روسیه با گسترش ناتو را تأیید میکند و لزوم برقراری صلح را از مجرای اروپا بر مبنای «اروپا را به اروپاییها بسپار» تعبیر میکند.
در سطح راهبردی-استنباطی اقدام غرب مخصوصا ایالات متحده در اوکراین به مثابه آزمایشی برای بحران احتمالی در تنگه تایوان تلقی میشود. برای مثال در منابع چینی گفته میشود که تردید آمریکا از درگیری نظامی مستقیم با روسیه در اوکراین و حتی مذاکرات ایالات متحده با روسیه بر سر افزایش سرعت روند صلح در جنگ اوکراین، گواه این است که واشنگتن ممکن است از ورود مستقیم به جنگ تایوان اجتناب کند و به جای آن به ارسال کمک نظامی و فشارهای سیاسی اکتفا نماید و تایوان را در بدترین حالت در گوشه رینگ رها کند.
در سطح راهبردی-رفتاری، ادراک چین نسبت به مسئله تایوان دستخوش تحولاتی معنادار شده است. جمهوری خلق چین که در ابتدای جنگ اوکراین رویکردی تهاجمیتر و صریحتر نسبت به تایوان اتخاذ کرده بود، بهتدریج از این موضع عقبنشینی کرده است. تجربه جنگ اوکراین و مشاهده پیامدهای گسترده و چندلایه آن از تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی گرفته تا فشارهای اقتصادی و امنیتی، پکن را به این جمعبندی رسانده که تحقق اهداف راهبردی، بهویژه در محیطی بهشدت حساس و در مجاورت مستقیم قدرتهای رقیب، بیشتر از مسیر تاکتیکهای تدریجی، ترکیبی و گاه نرم امکانپذیر است. بر این اساس، چین بهجای شتابزدگی در کنش نظامی، تمرکز خود را به بهرهگیری از ابزارهای اقتصادی، دیپلماتیک، روانی و اطلاعاتی برای فرسایش تدریجی موقعیت تایوان و تقویت کنترل راهبردی خود در بلندمدت معطوف ساخته است.
جمع بندی
در مجموع، راهبرد چین در قبال بحران اوکراین و روابط با روسیه و اروپا، مبتنی بر موازنهگری هوشمندانهای تبیین میشود که هدف آن حفظ منافع ملی در شرایط رقابتهای فزاینده میان کانونهای قدرت جهانی است. پکن در این مسیر کوشیده است تا ضمن تعمیق شراکت خود با روسیه در حوزههای انرژی، نظامی و ژئوپلیتیک، از تقابل مستقیم با غرب بپرهیزد و همچنان جایگاه خود را بهعنوان یک شریک اقتصادی و فناوری قابل اعتماد در نگاه اروپا حفظ کند. چنین راهبردی نه تنها موجب کاهش ریسک تحریمهای ثانویه علیه چین شده، بلکه امکان بهرهبرداری از فرصتهای ایجادشده در سایه انزوای نسبی روسیه را نیز برای پکن فراهم آورده است.
منابع و ارجاعات:
[1] برخی معتقداند این خط لوله از جزیره ساخالین واقع در شرق روسیه شروع می شود و گاز روسیه را به هیلونگجیانگ در شمال شرقی چین منتقل میکند.
[2] https://jices.ut.ac.ir/article_100913_ff9822c7433b81d9569da5584b3945dc.pdf
[3] https://merics.org/en/china-russia-dashboard-facts-and-figures-special-relationship
[4]https://www.trademap.org/Bilateral_TS.aspx?nvpm=1%7c156%7c%7c643%7c%7cTOTAL%7c%7c%7c4%7c1%7c1%7c1%7c2%7c1%7c1%7c1%7c1%7c1
[5] https://interfax.com/newsroom/top-stories/108205/
[6] https://ieefa.org/resources/understanding-competitive-landscape-chinas-lng-market
[7] https://prismua.org/wp-content/uploads/2025/04/RU-CN-Mil.-Coop.-EN.pdf
0 دیدگاه