با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، این رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه انتخاب‌های نهایی خود را برای کابینه انجام می‌دهد. مارکو روبیو برای وزارت امور خارجه، پیت هگزت برای وزارت دفاع، جان رتکلیف برای ریاست آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و مایک والتز برای مشاور امنیت ملی تاکنون انتخاب‌های نهایی ترامپ بوده‌اند. سوال این است که هر یک از این اعضا در مورد مسائل کنونی آمریکا در جهان چگونه فکر می‌کنند؟

 اول آمریکا و محافظه‌کاری ملی

اگر ترامپ در دوره نخست خود با نومحافظه‌کاران سنتی و اوانجلیکال‌ها درگیری داشت؛ اکنون می‌تواند با خیال آسوده‌تری برنامه‌های خود را اجرا کند؛ بنابراین جهان شاهد یک کابینه تک‌صدا خواهد بود. اعضای تیم سیاست خارجه همگی به ایده‌های ترامپ اعلام وفاداری کرده‌اند. هیچکدام باور ندارند که آمریکا برای اشاعه ارزش‌های خود به سراغ ائتلاف‌های هزینه‌زا، مداخله نظامی و ... برود. مهم‌ترین مصداق اعتقادنداشتن به راهبرد فراحزبی هژمونی لیبرال، در نگاه ترامپ و کابینه جدیدش به جنگ اوکراین دیده می‌شود؛ تمامی اعضای جدید از مخالفین کمک نظامی به اوکراین و موافق بهبود روابط با روسیه هستند.


 چین، مهم‌ترین تهدید برای آمریکا

۴ سال پیش، رتکلیف طی یادداشتی در وال‌استریت‌جورنال، اظهار کرد که چین تهدید شماره ۱ آمریکاست که هدفش تسلط نظامی، اقتصادی و فناورانه بر آمریکا و تمام جهان و مقابله نسل کنونی آمریکایی‌ها با چین به مقابله با فاشیسم آلمان و دیوار آهنین شوروی شباهت دارد. هرچند اولویت‌داشتن قدرت نوظهور چین در میان نخبگان حاکم در آمریکا، فراحزبی است؛ اما نمی‌توان منکر شد که رویکرد دولت آینده آمریکا با رویکرد نگاه به چین به عنوان رقیب متفاوت است. نگاه افرادی همچون رتکلیف را باید در کنار گزینه‌های وزارت خزانه‌داری دید که خواهان جنگ تجاری شدیدتری با چین هستند. البته مشخص نیست دولت آمریکا چقدر در عمل توانایی جنگ تجاری با چین را خواهد داشت.

 بازدارندگی در مقابل ایران

هر چقدر ترامپیست‌ها خواهان کاهش درگیری آمریکا در جهان و تمرکز بر چین باشند، مسئله خاورمیانه کاملاً متفاوت است. تیم سیاست خارجه ترامپ بشدت ضدایرانی است. این تیم معقتد است که در صورتی که منافع آمریکا در منطقه توسط محور مقاومت مورد هدف قرار گیرد، باید پاسخ نظامی کوبنده‌ای به آن داد تا بازدارندگی آمریکا حفظ شود. آنها معتقدند تجربه ثابت کرده است در صورتی که به ایران و محور مقاومت ضربه نظامی محکمی وارد کنیم، آنها برای حفظ نظام عقب‌نشینی خواهند کرد.

این ادراک خطرناک هنگامی که با حساسیت در مورد برنامه هسته‌ای ایران همراه می‌شود، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مایک والتز اخیراً بیان داشته که آتش‌بس در غزه، راه حل نهایی نیست و اسرائیل باید بر روی ایران تمرکز کند. هگزت نیز در مصاحبه‌ای گفته بود که «من اشغال نمی‌خواهم، من جنگ بی‌پایان نمی‌خواهم؛ اما ایران چهل سال است که در یک جنگ بی‌پایان با ماست. یا ما الان آن را متوقف می‌کنیم یا منتظر می‌مانیم، پشت میز [مذاکره] بر میگردیم و به آنها اجازه می‌دهیم که به توسعه قابلیت‌های خود ادامه دهند.» او پیشتر گفته بود که باید به اسرائیل اجازه بدهیم به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند. شاید در بلندمدت، آمریکا به رویکرد فشار حداکثری یه جای تقابل نظامی بازگردد؛ اما از دیدگاه تیم ترامپ جنگ کنونی در منطقه این پنجره را برای آمریکا باز کرده است که برای همیشه مسئله هسته‌ای ایران را حل کند.

 آمریکا و اسرائیل

فاصله‌گرفتن ترامپ از نومحافظه‌کاران و اوانجلیکال‌ها به معنای فاصله گرفتن ترامپ از اسرائیل نیست. با نگاهی به حامیان مالی کمپین ترامپ و همچنین برخی از اعضای تیم سیاست خارجه (روبیو و والتز) می‌توان فهمید تا چه حد لابی اسرائیل در کابینه نفوذ دارد. کابینه ترامپ به حمایت همه‌جانبه خود از اسرائیل ادامه خواهد داد و فشاری وارد نخواهد کرد، مخصوصاً در جنگی که نظم امنیتی آینده منطقه را مشخص می‌کند. آمریکا و اسرائیل بر سر تداوم جنگ تا کسب پیروزی راهبردی در برابر محور مقاومت اتفاق نظر دارند. تقریباً تمام اعضای تیم امنیت ملی، معتقدند که آمریکا بشاید دست اسرائیل را برای ضربه‌زدن به ایران و محور مقاومت باز بگذارد.

تک‌صدا شدن کابینۀ ترامپ و پیروی اعضا از رئیس جمهور، از یکسو به معنای پیش‌بینی‌پذیرتر شدن ترامپ نسبت به ۲۰۱۶ می‌شود که نکته مثبتی برای ایران است؛ اما از سوی دیگر باعث کم‌نوسان‌شدن سیاست خارجه ترامپ است و اگر ترامپ بخواهد تصمیمات خطرناکی بگیرد، بعید است که اطرافیان او بتوانند او را همچون دوره نخست مهار کنند. این برای آمریکا که در جهانی به مراتب پرچالش‌تر و بحرانی‌تر از ۲۰۱۶ قرار دارد، خبر خوبی نیست.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه