آتش‌بس به‌عنوان یکی از ابزارهای دیپلماتیک، می‌تواند فرصتی برای بازسازی توان نظامی و بازیابی انسجام استراتژیک باشد. بااین‌حال، دشمنان محور مقاومت، این بازه‌های زمانی را به بستری برای اجرای برنامه‌های فرسایشی و تجدید ساختار خود تبدیل کرده‌اند. تحولات اخیر حلب در بحبوحه آتش‌بس ۶۰ روزه در جنوب لبنان، نشان‌دهنده همین راهبرد پیچیده و چندلایه است. در این یادداشت، به تحلیل ابعاد این تحولات، اهداف دشمن و راهکارهای مقابله پرداخته می‌شود.

راهبرد دشمن: تغییر معادلات و فرسایش مقاومت

دشمن با درک این نکته که محور مقاومت از آتش‌بس برای بازسازی ساختارهای نظامی و بازیابی توانایی‌های خود استفاده خواهد کرد، تلاش کرده است تا با تغییر مرکز ثقل درگیری‌ها به شمال سوریه، جبهه مقاومت را دچار فرسایش کند. یورش سنگین به محور غرب حلب درست پس از آتش‌بس در جنوب لبنان، نشان از هماهنگی مجموعه‌ای از بازیگران ضدمقاومت در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که برخی اهداف کلیدی را دنبال می کنند:

اهداف کلیدی دشمنان مقاومت در این مقطع شامل موارد زیر است:

۱-ایجاد فرسایش در توان عملیاتی مقاومت: انتقال درگیری‌ها به مناطقی مانند حلب و ادلب، محور مقاومت را ناگزیر به استفاده از نیروها و امکاناتی می‌کند که باید برای جبهه‌های دیگر حفظ شوند.
۲-بازسازی گروه‌های نیابتی ضدمقاومت: تجهیز و تسلیح تروریست‌های مستقر در شمال سوریه و اعزام کاروان‌های نظامی از سوی ترکیه و سایر حامیان خارجی، گواهی بر این موضوع است.
۳-محدودسازی توان بازیابی حزب‌الله و حماس: درگیری محور مقاومت در سوریه، مانع از تمرکز این محور بر تجهیز و سازماندهی مجدد حزب‌الله و حماس می‌شود.
۴-تحکیم روابط ناتو و شرکای منطقه‌ای آن: حمایت پنهان و آشکار برخی بازیگران از گروه‌های تروریستی در سوریه، بخشی از راهبرد کلان ناتو برای رقابت با روسیه و محور مقاومت است.

تحلیل راهبردی

ترکیه به‌عنوان یکی از حامیان اصلی گروه‌های تروریستی، نقش تعیین‌کننده‌ای در این تحولات ایفا می‌کند. از سوی دیگر، سکوت رژیم صهیونیستی در قبال جابه‌جایی نیروهای مقاومت و عدم حمله به کاروان‌های نظامی در سوریه، نشان‌دهنده تلاش تل‌آویو برای مخفی نگه داشتن نقش خود در این تحولات است.

حضور نیروهای روسیه در میدان نبرد و درخواست آن‌ها برای ارسال تجهیزات و تسلیحات پیشرفته از مسکو، نشان‌دهنده افزایش سطح تهدیدات علیه سوریه است. این وضعیت، روسیه را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید میان حفظ روابط خود با ترکیه و مقابله با تروریست‌ها در حلب، توازن ایجاد کند.

نقاط ضعف محور مقاومت

تحولات اخیر ضعف‌های زیر را در محور مقاومت آشکار ساخته است:

۱-غافلگیری اطلاعاتی: حملات گسترده تروریست‌ها و پیشروی سریع آن‌ها در مناطقی چون دادیخ و سراقب، نشان‌دهنده ضعف اطلاعاتی و اشراف ناکافی بر تحرکات دشمن است.
۲- تمرکز عملیاتی: تمرکز نیروهای مقاومت در مناطقی خاص، امکان باز شدن جبهه‌های جدید را برای دشمن فراهم می‌کند.
۳- ناهماهنگی میان متحدان منطقه‌ای: اختلافات داخلی در محور مقاومت، ازجمله میان گروه‌های عراقی و دولت بغداد، مانع از اجرای برخی اقدامات ضروری در حمایت از سوریه شده است.

ضرورت‌های مقابله موثر با تحرکات دشمن

۲-افزایش هماهنگی اطلاعاتی: تقویت سامانه‌های اطلاعاتی و ایجاد سازوکارهای هماهنگ میان اعضای محور مقاومت برای رصد تحرکات دشمن ضروری است.
۲-اجرای عملیات‌های پیشگیرانه: انهدام مراکز فرماندهی گروه‌های تروریستی و ضربه به خطوط پشتیبانی آن‌ها، می‌تواند روند تحرکات دشمن را مختل کند.
۳-بهره‌گیری از فرصت‌های دیپلماتیک: تعامل با روسیه و ترکیه برای محدودسازی حمایت‌ها از تروریست‌ها می‌تواند به کاهش تهدیدات کمک کند.
۴- حفظ انسجام در محور مقاومت: مدیریت اختلافات داخلی و تقویت همکاری میان اعضای محور مقاومت، ازجمله عراق و یمن، می‌تواند به افزایش توانایی‌های عملیاتی منجر شود.

نتیجه‌گیری

دوره آتش‌بس، فرصتی حیاتی برای محور مقاومت به‌منظور بازسازی و تثبیت دستاوردهای خود است. بااین‌حال، دشمن با بهره‌گیری از این بازه زمانی، در تلاش است تا محور مقاومت را به یک بازی دفاعی وادار کند. پاسخ سریع و قاطع به تحرکات تروریست‌ها در سوریه، نه‌تنها از فرسایش توانایی‌های مقاومت جلوگیری می‌کند، بلکه پیامی روشن به دشمنان محور مقاومت درباره هزینه‌های سنگین اقدامات آن‌ها خواهد بود.

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه