ترامپ علاقه خاصي در گماردن افراد با سوابق نظامی به پست‌های سیاسی-امنیتی حیاتی دارد و از چهار مشاور امنیت ملی در دوره نخست ترامپ، تنها رابرت اوبرایان سابقه نظامی نداشت. انتخاب جدید او برای این سمت، مایک والتز، سرهنگ نیروی ویژه ارتش آمریکا در افغانستان است. نمی‌توان انکار کرد که روحیه نظامی‌گری او بر نوع نگاهش نسبت به مسائل کنونی آمریکا در جهان تأثیر گذار است. والتز همچون بسیاری از سیاستمداران آمریکا، چین، روسیه و ایران را محور اصلی تهدیدات علیه آمریکا می‌داند و راهکارهایی را برای مقابله با آنها بیان کرده است.

صلح از طریق قدرت و بازدارندگی

والتز در قبال ایران معتقد است که تنها راه ثبات در خاورمیانه این است که پاسخ هرگونه اقدام ایران و گروه‌های همسو علیه نیروهای آمریکا را با قدرت و شدت داد تا بازدارندگی مؤثر تحقق یابد. او اخیراً بیان داشته که آتش‌بس در غزه، راه حل نهایی نیست و اسرائیل باید بر روی ایران تمرکز کند. شاید در بلندمدت، آمریکا به رویکرد فشار حداکثری یه جای تقابل نظامی بازگردد؛ اما از دیدگاه تیم ترامپ و مخصوصاً والتز، جنگ کنونی در منطقه این پنجره فرصت را برای آمریکا باز کرده است تا برای همیشه مسئله هسته‌ای ایران را حل کند.

والتز در قبال چین -به عنوان مهم‌ترین تهدید آمریکا- هم رویکرد مشابهی دارد. اگرچه ترس از نبرد هسته‌ای باعث می‌شود که او مخالف اقداماتی باشد که ممکن است به درگیری نظامی با چین بیانجامد اما چند راهکار را برای مقابله با این قدرت نوظهور ارائه می‌دهد؛ از جمله افزایش کمک‌های تسلیحاتی به اوکراین و نوسازی ارتش آمریکا برای منصرف کردن چین از اشغال تایوان و همچنین تقویت ائتلاف با کشورهای حوزۀ اقیانوسیه. در مورد مسئله جنگ اوکراین، او از حامیان کمک نظامی به کی‌یف بوده و بایدن را به علت سستی در ارسال تجهیزات پیشرفته به اوکراین مورد انتقاد قرار می‌دهد. او معقتد است که عدم‌ ارسال چنین کمک‌هایی باعث آغاز جنگ شد؛ هرچند که بر غیرمنصفانه‌بودن سهم کمک‌های آمریکا نیز تأکید می‌کند.

تمرکز بر ناآرامی‌های داخلی

یکی از راهکارهای او در کتابش، «حقایق سخت»، برای مقابله با ایران و چین، یکسان است: تمرکز بر جنبش‌ها و ناآرامی‌های داخلی برای انحراف تمرکز این دو کشور. والتز معقتد است برای تضعیف توان سپاه پاسداران در منطقه، باید به جنبش‌های حقوق بشری و قومی (همچون کردها، بلوچ‌ها و اعراب) در داخل ایران کمک کرد و معتقد است که دولت بایدن نتوانست از اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران استفاده درستی بکند. از نظر او «هر چه رژیم بیشتر در داخل متمرکز شود، انرژی و منابع کمتری برای خرج کردن در خارج دارد.»

والتز باور دارد که حزب کمونیست چین هم آسیب‌پذیری مشابهی دارد. تبتی‌ها و اویغورها از منظر او پتانسیل بالایی برای مبارزه با حزب کمونیست چین دارند؛ چراکه به گفته او به دنبال حقوق بشر و آزادی‌های اساسی هستند و آمریکا می‌تواند از آنها حمایت کند. «چیزی که حزب کمونیست چین بیش از همه از آن می ترسد، مردم این کشور است، نه نیروی هوایی ایالات متحده.» البته او تاکنون به طور علنی به تغییر رژیم در هر دو کشور اشاره نکرده است و بیشتر هدف بهره‌برداری از مسائل داخلی برای تضعیف دشمنان آمریکا را دارد.

جمع‌بندی

مایک والتز، به‌عنوان یک نظامی باسابقه و سیاستمدار، دیدگاه‌های خود را بر اساس ترکیبی از تجربه عملیاتی و استراتژی‌های ژئوپلیتیک شکل داده است. او با تاکید بر «بازدارندگی از طریق قدرت»، به دنبال تقویت جایگاه آمریکا در برابر تهدیدات جهانی، به‌ویژه از سوی ایران، چین و روسیه است. رویکرد او، نه‌تنها بر پاسخ قاطع به اقدامات خصمانه متمرکز است، بلکه بهره‌برداری هوشمندانه از ناآرامی‌های داخلی این کشورها را نیز به‌عنوان ابزاری برای تضعیف توانایی‌های آنان در سیاست خارجی پیشنهاد می‌دهد. والتز، با نقد عملکرد بایدن خواستار راهبردهایی است که علاوه بر تقویت ائتلاف‌های بین‌المللی، به مهار تهدیدات ناشی از این قدرت‌ها منجر شود. راهکارهای او در واقع مبتنی بر برنامه‌ریزی بلندمدت برای کاهش نفوذ و توانایی دشمنان آمریکا در سطح جهانی دارد.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه