نبرد پوکروسک، اگرچه ادامه منطقی موفقیت‌های تاکتیکی نیروهای مسلح روسیه است، اما این موضوع، با توجه به حمایت اروپا از اوکراین در حوزه‌های مالی، نظامی و تجهیزاتی، تأثیر قابل‌توجهی بر صحنه عملیات، اقتصاد مردم اوکراین، امنیت انرژی یا موقعیت مذاکراتی نمی‌گذارد


محاصره واقعی پوکروسک (کراسنوآرمیسک) و میرنوگراد (دیمیتروف) که توسط خبرنگاران جنگی روسیه گزارش شده است، پیامد مستقیم و توسعه موفقیت تاکتیکی نیروهای مسلح فدراسیون روسیه است که پس از تصرف آودیوکا در فوریه ۲۰۲۴ به دست آمد.

خوشه شهری پوکروسک-میرنوگراد، مهمترین گره لجستیکی و عملیاتی-استراتژیک اوکراین در دونباس به شمار می‌رود. تصرف این منطقه قطعاً دو پیامد مهم خواهد داشت: نخست، تدارکات نیروهای باقی‌مانده اوکراین در شمال دونتسک (شامل کنستانتینوفکا، کراماتورسک و اسلاویانسک) را مختل می‌کند. دوم، صنعت متالوژی و نیروگاه‌های حرارتی اوکراین را از بخش بزرگی از ذخایر حیاتی زغال‌سنگ کک‌شو محروم می‌سازد.

با این حال، این رخداد به خودی خود تنها یک پیروزی محلی است. این موفقیت، تا زمانی که با دستاوردهای بزرگ دیگری همراه نباشد، تأثیر کلیدی بر وضعیت کلی جنگ یا فرایند صلح نخواهد داشت، مخصوصا با توجه به پشتیبانی غربی به طور خصوص اروپایی در عرصه‌های نظامی، تکنولوژی، مالی و تجهیزاتی. به همین دلیل، اغراق‌آمیز است که آن را یک نقطه عطف بدانیم.

تاکتیک روسیه: فرسایش و رقابت با زمان

پیشروی روسیه محدود به پوکروسک نیست؛ حملات فعال و موفق همزمان در وولچانسک و چاسیو یار نیز در جریان است. این تاکتیک چندجبهه‌ای، با هدف تحت فشار قرار دادن فرماندهی مرکزی اوکراین، نابودی ذخایر نیروهای مسلح اوکراین، جلوگیری از تمرکز آنها در یک منطقه حیاتی و فرسایش تدریجی پرسنل طراحی شده تا در نهایت کنترل کامل بر دونتسک را برای روسیه محقق کند. اما چالش اصلی این استراتژی «زمان» است. سوال کلیدی این است: وقتی عملیات پوکروسک به تنهایی بیش از یک سال و نیم زمان برده است، آیا روسیه زمان کافی برای اجرای این استراتژی فرسایشی را دارد؟ این سوال از آن جهت اهمیت می‌یابد که استحکامات آتی نیروهای اوکراین در دونتسک، حتی از مواضع فعلی نیز نفوذناپذیرتر ارزیابی می‌شوند و عبور از آنها با سرعت فعلی بسیار طولانی خواهد بود.

چالش‌های نیروی انسانی در هر دو جبهه

با وجود پیشروی‌های روسیه، هر دو طرف درگیر بحران نیروی انسانی هستند. اوکراین با مشکلات بسیج و مقیاس بالای فرار از خدمت روبرو است. به عنوان نمونه، ایگور لوتسنکو (نماینده سابق پارلمان) می‌گوید در ماه اکتبر با ثبت بیش از ۲۱ هزار پرونده فرار (معادل یک سرباز در هر دو دقیقه)، رکورد جدیدی ثبت شد. روسیه نیز با کاهش سرعت جذب نیروهای قراردادی مواجه است. این کاهش می‌تواند هم به دلیل کم شدن انگیزه‌های مالی و پاداش‌ها باشد و هم (طبق نظر برخی کارشناسان) به عنوان پیامی از تلاش‌ها برای حل دیپلماتیک مناقشه در قالب مذاکرات روسیه با آمریکا تفسیر می‌شود.

عامل تضعیف اقتصاد روسیه را نیز نباید نادیده گرفت. اگرچه این امر با سیاست اقتصادی مسکو در زمان جنگ (که در آن اقتصاد قربانی نیازهای نظامی می‌شود) در تضاد به نظر می‌رسد، اما واقعیت آن است که هزینه‌های هنگفت دفاعی به یکی از محرک‌های اصلی تورم در کشور بدل شده است.

افکار عمومی در مورد راه حل مسالمت‌آمیز مناقشه

در پس‌زمینه وضعیت دشوار در جبهه، جنبه سیاسی مناقشه نیز تشدید می‌شود. بر اساس آخرین نظرسنجی‌های افکار عمومی (مانند «ریتینگ» در اوکراین، «مرکز لوادا» در روسیه)، بخش قابل توجهی از جمعیت هر دو کشور (حدود ۶۴ درصد در اوکراین و ۵۴ درصد در روسیه) از شروع هر چه سریعتر مذاکرات صلح حمایت می‌کنند. با این حال، مشکل اصلی همچنان باقی است؛ شرایطِ صلحی که بر آینده سیاسی رهبران دو کشور بسیار تأثیرگذار است.

ژست نمایشی پوتین

در این زمینه، یک رویداد تقریباً نادیده گرفته شد که اهمیت فوق‌العاده‌ای برای مذاکرات احتمالی آینده دارد. این رویداد، پیشنهاد ولادیمیر پوتین برای دعوت از روزنامه‌نگاران غربی جهت پوشش وضعیت در پوکروسک، میرنوگراد و همچنین کوپیانسک در محور خارکف است؛ مناطقی که عملاً تصرف شده‌اند.

به نظر می‌رسد مخاطب اصلی این «ژست بزرگ»، دونالد ترامپِ علاقه‌مند به حرکات نمایشی است. این فرض چرایی پوشش نیافتن این خبر به طور گسترده در فضای غربی را توضیح می‌دهد. اولا که مطبوعات غربی (به‌ویژه اروپا) نمی‌خواستند با پوشش این خبر، علاقه رو به افول ترامپ به جنگ اوکراین را دوباره تحریک و فرصتی ایجاد کنند که ممکن است به صلح بر مبنای شرایط روسیه منجر شود. دوما، به پوشش شکست نظامی متحد و تعریف اقدام دیپلماتیک دشمن علاقه‌مند نیستند. از سوی دیگر، در فضای رسانه‌ای داخلی روسیه، این اقدام می‌توانست یادآور «ژست‌های حسن نیت» قبلی (مانند عقب‌نشینی از کی‌یف، مذاکرات استانبول و آزادی اسرای آزوف) باشد که همگی در افکار عمومی «شکست دیپلماتیک» تلقی شدند.

فشار توربو-میهن‌پرستان

چنین قیاس‌هایی (با ژست‌های شکست‌خورده قبلی) به ناچار باعث عدم پذیرش شدید در میان «توربو-میهن‌پرستان» می‌شود؛ گروهی کوچک اما فعال در جامعه روسیه. «توربو میهن‌پرستان» به هواداران دیدگاه‌های به‌شدت تهاجمی برای احیای هژمونی روسیه اطلاق می‌شود. آن‌ها سیاست‌های «نیم‌بند» پوتین، به‌ویژه در نحوه پیشرفت «عملیات ویژه نظامی» را مایه شرمساری می‌دانند. این گروه در عمل هیچ‌گونه نمایندگی یا فاعلیت سیاسی ندارد. دیدگاه‌های آن‌ها اگرچه به‌طور بالقوه می‌توانند جذاب و فریبنده به نظر یک روس برسند، اما در واقعیت در عرصه سیاسی روسیه شدیداً رادیکال تلقی می‌شود. به همین دلیل، بستر اصلی و تقریباً انحصاری آن‌ها برای بیان نظراتشان، کانال‌های شخصی تلگرامی و مخاطبان محدود به دنبال‌کنندگانشان است.

به هر حال، به گفته برخی ناظران، این قشر (توربو-میهن‌پرستان) که زمان آغاز جنگ در بسیج کردن جامعه روسیه نقش مهمی ایفا کردند، در حال حاضر نه تنها به کرملین در اجرای سیاست خارجی دوسوگرایش کمک نمی‌کند، بلکه با آشفته کردن اذهان جامعه، مانع آن نیز می‌شود. این در حالی است که جامعه روسیه، پس از شوک‌های کووید و جنگ، دوباره به بی‌تفاوتی همیشگی خود بازگشته است؛ وضعیتی که عمدتاً نتیجه سیاست «خواب‌آور» مسکو (مبتنی بر کنترل رسانه‌ها و مدیریت ماهرانه سیاست پولی) است. اما پرسش این است که این «قرص‌های خواب‌آور» تا چه زمانی اثر خواهند داشت؟ در این میان، دوگانگی اصلی پوتین آشکار می‌شود: اگرچه او آمادگی خود را برای ادامه درگیری نشان می‌دهد، اما احتمالاً آماده است تا دوباره «بهای یک ژست حسن نیت» را بپردازد تا نظر ترامپ را جلب کند. پرداخت این بها بلافاصله منجر به سقوط مجدد اقتدار او در چشم توربو-میهن‌پرستان خواهد شد. گرچه این گروه فکری کوچک است، اما ظرفیت تاثیر بر افکار عمومی چشمگیری دارد، برای همین تا کنون برجسته‌ترین اعضای آن مانند ایگور گیرکین، سرکوب شدند و در هر صورت احتمالاً پس از هرگونه حل و فصل مسالمت‌آمیز مناقشه، به دلیل «عدم نیاز»، بقیه اعضای این قشر به مشکل مواجه یا سرکوب خواهند شد.

نتیجه‌گیری

بنابراین، نبرد پوکروسک، اگرچه ادامه منطقی موفقیت‌های تاکتیکی نیروهای مسلح روسیه است، اما این موضوع، با توجه به حمایت اروپا از اوکراین در حوزه‌های مالی، نظامی و تجهیزاتی، تأثیر قابل‌توجهی بر صحنه عملیات، اقتصاد مردم اوکراین، امنیت انرژی یا موقعیت مذاکراتی نمی‌گذارد؛ برخلافِ به طور مثال حملات گسترده به زیرساخت‌های انرژی که به خاموشی‌های موقت و ضربه منجر می‌شود. اهمیت آن، که در تداومش نهفته است، در واقع از سوی طرف روسی اغراق شده است. تنها شانس این مرحله از جنگ برای برجسته شدن و تبدیل شدن به نقطه عطف، بازگشت لطف ترامپ به پوتین در واکنش به آن ژستِ گسترده بود اما چنین چیزی ظاهراً در کار نیست.


امیر منتسرف


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه