دیدار امیرخان متقی و سوبرامانیام جی‌شانکار در دهلی‌نو به مثابه نقطه عطفی در روابط هند و طالبان ادراک شده و بسیاری معتقدند که پس از یک دوره فترت، هند بار دیگر به یکی از بازیگران اصلی در محیط افغانستان مبدل شده است.


دیدار امیرخان متقی و سوبرامانیام جی‌شانکار در دهلی‌نو به مثابه نقطه عطفی در روابط هند و طالبان ادراک شده و بسیاری معتقدند که پس از یک دوره فترت، هند بار دیگر به یکی از بازیگران اصلی در محیط افغانستان مبدل شده است. در میان‌مدت، به اتکای تعامل عمیق‌تر با طالبان در روندهای کلان منطقه‌ای تاثیرات متناقضی خواهد گذاشت. مقاله حاضر با هدف مداقه در تحول تعاملات میان هند و طالبان تنظیم شده است و ضمن روایت روند تاریخی تحولات، به رویکردهای متاخر طالبان و مزیت‌های بالقوه ارتباط با آنها برای دهلی‌نو می‌پردازد.  افغانستان از بدو جدایی هند و پاکستان در معادلات و محاسبات سیاست خارجی هند نقش مهمی داشته است و در مقاطع مختلف، هند کوشیده است تا از افغانستان به عنوان متحد و اهرم فشار علیه پاکستان استفاده کند. در غیاب اختلافات ارضی و مرزی، مقامات هندی موفق شدند روابط حسنه‌ای را با حاکمان افغانستان برقرار کنند. این ارتباط حسنه علیرغم تجربه فراز و نشیب‌های بسیار، تا استقرار طالبان در سال 1996 تداوم داشت.

تاریخچه روابط

در دوره اول طالبان، هند این گروه را تا اندازه زیادی وابسته به دستگاه اطلاعاتی پاکستان (ISI) قلمداد می‌کرد و در کنار ایران و روسیه از جریان رقیب طالبان، یعنی اتحاد شمال، حمایت می‌کرد. به بیان دیگر، هیچ کانال ارتباطی رسمی در فاصله سال‌های 1996 تا 2001 میان هند و طالبان برقرار نبود. با مرور جزئیات حادثه ربایش پرواز آی‌سی 814 (IC814) هواپیمایی هند در ماه پایانی سال 1999 و انتقال آن به قندهار، می‌توان به عمق انفصال میان هند و طالبان در این برهه زمانی پی‌برد. هواپیمای هندی ربوده شده توسط حرکه المجاهدین با ده‌ها مسافر و 5 خدمه هشت روز در فرودگاه قندهار بود. طالبان در این مدت به هند اجازه عملیات مخفی علیه هواپیماربایان نداد و خود نیز جز محاصره هواپیما با تانک و پیاده‌نظام اقدامی نکرد. هنگامی که هواپیماربایان با اخذ امتیاز آزادی سه زندانی امنیتی، از جمله مسعود اظهر، در خاک افغانستان به گروگانگیری پایان دادند، طالبان آنها را دستگیر نکردند و گروگانگیران، به همراه سه زندانی آزاد شده، از سوی طالبان تا مرز پاکستان مشایعت شدند.

با وقوع حملات یازدهم سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان، اولین دوره حکومت طالبان بر افغانستان پایان یافت و هند، به عنوان دوست و متحد دولت‌های جدید تشکیل شده، دلیلی برای برقراری ارتباط با طالبان نداشت. عوامل طالبان در سال‌های جمهوری دستکم سه حمله مهم علیه هندی‌ها ترتیب دادند. در سال‌های 2008 و 2009، سفارت هند در کابل و در سال 2013 کنسولگری هند در شهر جلال آباد توسط عوامل انتحاری طالبان هدف قرار گرفت. حمله‌ای نیز در سال 2020 علیه عبادتگاه سیک‌ها در کابل انجام پذیرفت که علیرغم پذیرش مسئولیت حمله از سوی داعش خراسان، برآوردهای اطلاعاتی متعددی از مشارکت شبکه حقانی در آن وجود دارد.  

بازگشت طالبان و تحول روابط

هند، از سال 2018 و از طریق ارسال هیئتی غیررسمی به نشست چندجانبه مسکو، کانال‌های ارتباطی محدودی با طالبان ایجاد نمود؛ با این وجود، پیوند جدی میان دولت اشرف غنی و دولت هند، مانع برقراری ارتباط رسمی میان دو بازیگر بود. همزمان با سقوط دولت جمهوری و استقرار طالبان در اوت 2021، هندی‌ها سفارت خود را در کابل برای قریب به یکسال تعطیل کردند و سپس در سطح نمایندگی فنی از سر گرفتند. در این سه سال، نمایندگی فنی هند در کابل ماموریت اصلی خود را ارائه کمک‌های انسان‌دوستانه تعریف نموده است. به عنوان مثال، هند یکی از پیشگامان امدادرسانی به آسیب‌دیدگان در زلزله اخیر در کُنر بود. با این وجود، از همان زمان اخبار دیدارها و گفتگوهای طرفین در سطح بین‌المللی منتشر شد. در اوت 2021 سفیر هند در قطر با شیرمحمد عباس استانکزی، مذاکره‌کننده سرشناس طالبان دیدار کرد. در ژوئن 2022 نیز هیئتی از وزارت خارجه هند به کابل رفت. در همین برهه، توافقی نیز میان مقامات هندی و مقامات طالبان برای افزایش تجارت دوجانبه از طریق یک کریدور هوایی انجام پذیرفت. در سایه وخیم‌تر شدن روابط طالبان و پاکستان و پس از قریب به چهار سال تعاملات پراکنده پنهان، در ژانویه 2025 ویکرام مصری، معاون اجرایی وزیر خارجه هند در دبی با امیرخان متقی دیدار کرد. در ماه مه و پس از محکومیت رسمی حمله پهلگام توسط طالبان، جی‌شانکار با متقی تماسی تلفنی برقرار کرد. یک روزنامه هندی در همین مقطع زمانی مدعی شد که ابراهیم صدر، معین وزارت داخله طالبان و از چهره‌های نزدیک به ملاهبت الله، سفری پنهانی به هند انجام داده است و سرانجام در اکتبر 2025، هندی‌ها برای یک سفر هشت روزه میزبان امیرخان متقی بودند. علیرغم غیبت پرچم سفیدرنگ طالبان در نشست‌های مشترک، عمده پروتکل‌های تشریفاتی مرسوم برای یک وزیر خارجه برای امیرخان متقی رعایت شد. جی‌شانکار در دیدار با امیرخان متقی از تعمیق همکاری‌های توسعه‌ای بالاخص در حوزه بهداشت و زیرساخت استقبال کرد و به نشانه حسن نیت، 5 آمبولانس به طالبان هدیه کرد. همچنین، هند متعهد شد که سطح فعالیت دیپلماتیک خود را در کابل از نمایندگی فنی به سفارت ارتقا دهد. علیرغم اینکه تغییر شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای نقش بسزایی در تحول روابط دهلی‌نو با طالبان دارد، نمی‌توان عاملیت طالبان را در بخشی از این فرآیند منکر شد.

رویکردهای جدید طالبان

طالبان درس‌های مهمی را از تجربه سال 2001 آموخته اند. پس از یازده سپتامبر، پاکستان با چرخشی ناگهانی به سمت آمریکا حمایت خود را از طالبان متوقف کرد و در غیاب متحدان مشابه، حکومت به طرفه‌العینی از دست طالبان خارج شد و رهبران آن برای بیش از یک دهه آواره شدند. طالبان اکنون واقف اند که نمی‌توانند برای تداوم حکومت خود صرفا بر اسلام‌آباد یا پایتخت‌های عربی در حاشیه خلیج فارس اکتفا کند. از همین روست که ایجاد پیوندهای مستقل و متعدد، بدون شکست انحصار سیاسی پشتون و عقب‌نشینی از شریعت، به مهم‌ترین هدف در سیاست خارجی طالبان مبدل شده است. برای پیشبرد این هدف، طالبان نیازمند فاصله‌گذاری میان خود و اسلام‌گرایان جهان‌وطن همچون داعش در ادراک رهبران و کارگزاران سیاسی منطقه است. حضور امیرخان متقی در مدرسه دارالعلوم دئوبند در ایالت اوتارپرادش در جریان سفر وی به هند، حرکت در مسیر همین فاصله‌گذاری است.

دارالعلوم دئوبند، دومین مدرسه دینی برجسته اهل سنت پس از دانشگاه الازهر، در بیش از یک سده عمر خود مورد مراجعه بسیاری از محصلین خارجی بوده است. محصلین پشتون نیز از این قاعده مستثنی نبودند و بخشی از آنها، پس از اتمام تحصیل خود در دارالعلوم دئوبند، نسبت به تاسیس مدارسی در مناطق پشتون‌نشین (جنوب افغانستان و شمال پاکستان) مبادرت کردند. به عنوان مثال، دارالعلوم حقانیه یکی از مهم‌ترین مدارس دینی پاکستان بود که با در هم‌آمیختن فقه حنفی دئوبندی، سنت‌های قومی پشتونوالی و برخی آموزه‌های سیاسی وهابی به خانه معنوی طالبان مبدل شد و چندین نسل از رهبران طالبان را همچون جلال‌الدین حقانی، ملااختر منصور، عبداللطیف منصور، خیرالله خیرخواه و شخص امیرخان متقی در آن تحصیل کرده‌اند. حضور امیرخان متقی در دارالعلوم دئوبند را باید نمودی از تلاش طالبان برای بازتعریف اسلام‌گرایی طالبانی دانست که با پررنگ‌نمودن نقش سنت دئوبندی، از قدمت و اعتبار تاریخی این سنت وام می‌گیرد و با جریان‌های سلفی و وهابی همچون داعش فاصله‌گذاری می‌کند.

مزیت‌های بالقوه طالبان برای هند

هند دلایل زیادی برای ارتقای سطح روابط و تعمیق همکاری با طالبان دارد. از نظرگاه اقتصادی، نباید هدف پاسداری از سرمایه‌گذاری انباشته در دوران جمهوریت (3 میلیارد دلار) و چشم‌انداز دسترسی به ذخایر بالقوه معدنی افغانستان (بین 1.5 تا 3 تریلیون دلار) را کوچک و بی‌تاثیر شمرد. تحلیل‌گران هندی اغلب بر این نکته تاکید دارند که غیبت اقتصادی چین در افغانستان، خدمتی به منافع چین و سایر رقبای اقتصادی در سطح بین‌المللی است. با این وجود، محرک‌های سیاسی و امنیتی هند برای این نزدیکی به مراتب قدرتمندتر هستند.

ملی‌گرایان هندو در جنوب آسیا از یک طرف، درگیر یک رقابت دوگانه با چین و پاکستان و از طرف دیگر، درگیر تنظیم روابط خود با اقسام مختلف اسلام‌گرایی هستند. در سطح منطقه‌ای، دوستان هند از شیخ حسینه و رانیل ویکرام‌سینگه در بنگلادش و سری‌لانکا گرفته تا شیر بهادر دوبها در نپال برکنار شده‌اند و موازنه مطلوب هند در بسیاری از کشورهای کوچک منطقه به‌هم‌خورده است. تعمیق روابط با حاکمان کابل می‌تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به بازگشت این موازنه کمک کند. به طور خاص، نباید فراموش کرد که شاخه دانشجویی جماعت اسلامی بنگلادش، در انتخابات اتحادیه‌ها عملکرد خیره‌کننده‌ای داشته و سهم‌بری قابل‌توجه جماعت اسلامی در انتخابات فوریه 2026 بسیار محتمل است. با تعمیق روابط با طالبان، هند امیدوار است که از مزایای پیوند موجود میان اسلام‌گرایان بنگالی (جماعت اسلامی) و اسلام‌گرایان پشتون (طالبان) بهره‌مند شود.

در مسئله کشمیر، برآورد هند این است که حملات تروریستی و عملیات‌ها در کنار تحریک و پشتیبانی پاکستان، آبشخور اسلام‌گرایانه نیز دارد و ارتباط عمیق‌تر با طالبان، مانع گسترش آن به محیط راهبردی افغانستان خواهد شد. هندی‌ها در این مسیر، بر شکاف میان اسلام‌گرایان پنجابی (لشکر طیبه) و اسلام‌گرایان پشتون (طالبان) حساب کرده‌اند. هند در نزدیکی به طالبان، نه تنها به مهار تهدیدات علیه خود در کشمیر، که به تشدید تهدیدات علیه پاکستان در بلوچستان نیز امید بسته است. باید توجه داشت که بخشی از رهبران محلی طالبان سودای برافراشتن پرچم امارت اسلامی در کویته را دارند و با تزریق سخاوتمندانه منابع از سوی هند، تشدید حملات و معضلات امنیتی در بلوچستان دور از انتظار نیست.

در نهایت، ذکر این نکته ضروری است که ملی‌گرایان هندو محبوبیت چندانی نزد مسلمانان هند ندارند و تلاش فزاینده آنها برای تثبیت سلطه هندوها بر سایر اقلیت‌ها، از اعتبار آنها نزد گروه‌های سیاسی و اجتماعی مسلمان کاسته است. در شرایطی که تعامل و تعمیق روابط با طالبان برای ملی‌گرایان هندو ناگزیر به نظر می‌رسد، دور از ذهن نیست که برقراری ارتباط با طالبان، به خیل عظیم رای دهندگان مسلمان در انتخابات پیشرو در ایالت بیهار (نوامبر 2025) به عنوان نمودی از انعطاف‌پذیری و رواداری ملی‌گرایان هندو عرضه شود.

جمع‌بندی

باید پذیرفت که طالبان، برخلاف دوره پیشین، در تنظیم روابط خود با قدرت‌های منطقه اعم از هند عاملیت پیدا کرده است و اهداف خود را دنبال می‌کند. هند نیز به روشنی قصد ندارد تجربه انفصال 1996-2001 را در خصوص طالبان تکرار و میدان را به پاکستان، چین یا سایر ذینفعان واگذار کند. بر عکس، هند به اتکای محرک‌های اقتصادی و توسعه‌ای گرفته تا رقابت دوگانه با چین و پاکستان و ملاحظات مختلف امنیتی-سیاسی به طالبان نزدیک شده است و اکنون، خواهد کوشید تا نزدیکی به طالبان را از بنگلادش گرفته تا بلوچستان و کشمیر و انتخابات ایالتی بیهار، اهرم دستاوردهای آتی خود قرار دهد. 


امیرمحسن شاه شرقی


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه