ترامپ با اتخاذ سیاستهای غیرمتعارف توافقات بینالمللی، جایگاه آمریکا را در بسیاری از نهادهای جهانی تضعیف کرده و موجب شکافهای جدی در روابط بینالملل شده است. این تغییرات، چالشهایی برای کشورهای مختلف ایجاد کرده است و سوالات زیادی درباره آینده نظم جهانی مطرح میکند.
دولت دوم ترامپ، در مدت کوتاهی، تغییرات عمدهای در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد که پایههای نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی را به چالش کشید. ترامپ با اتخاذ سیاستهای غیرمتعارف توافقات بینالمللی، جایگاه آمریکا را در بسیاری از نهادهای جهانی تضعیف کرده و موجب شکافهای جدی در روابط بینالملل شده است. این تغییرات، چالشهایی برای کشورهای مختلف ایجاد کرده است و سوالات زیادی درباره آینده نظم جهانی مطرح میکند.
تغییرات در سیاست خارجی ایالات متحده
ترامپ با بازتعریف نقش ایالات متحده در ناتو، به طور علنی از تعهدات دفاعی امریکا نسبت به اروپا و ژاپن انتقاد کرده و شکافهای جدی در این اتحادیه ایجاد کرده است. علاوه بر این، انتقاد از کشورهای عضو ناتو به دلیل نپرداختن سهم خود در تأمین بودجه دفاعی، روابط ایالات متحده با متحدان سنتیاش را تحت تأثیر قرار داده است.
دولت ترامپ حتی در حوزه تبادل اطلاعات با کشورهایی چون استرالیا، کانادا، نیوزیلند و بریتانیا، که همواره متحدان اصلی آمریکا محسوب میشدند، تردیدهایی ایجاد کرده است. این تغییرات نشاندهنده کاهش اعتماد و همکاریهای چندجانبه است.
در سازمان ملل، آمریکا به رویکردی همراستا با کشورهای رقیب مانند روسیه، بلاروس و کره شمالی گرایش یافته و از بسیاری از سیاستهای بینالمللی که پیش از این توسط خود ایالات متحده رهبری میشد، فاصله گرفته است. این تغییرات باعث شده که برخی کشورهای اروپایی به فکر تقویت نیروهای نظامی خود و داشتن بازدارندگی هستهای مستقل باشند.
تهدید نظم بینالمللی و ظهور مؤسسات جدید
یکی از پیامدهای سیاستهای ترامپ، کاهش نفوذ دلار در سطح جهانی است. با توجه به تحولات اخیر، کشورهای مختلف مانند چین، هند و برزیل به تدریج به سمت ایجاد قراردادهای مبادله ارزی دوجانبه رفتهاند تا از وابستگی به دلار کاسته و استقلال اقتصادی بیشتری پیدا کنند. این امر به کاهش اهمیت صندوق بینالمللی پول (IMF) برای بسیاری از کشورها منجر شده است.
در حالی که صندوق بینالمللی پول هنوز برای ایالات متحده اهمیت دارد، بسیاری از کشورها به دنبال ساختارهای مالی جایگزین هستند. مؤسسات منطقهای مانند صندوق ذخیره آمریکای لاتین (FLAR) و ابتکار چیانگمای در آسیا به وجود آمدهاند که بسیاری از وظایف IMF را در زمینه بحرانهای مالی انجام میدهند.
چالشهای موجود در گروههای چندجانبه مانند G-7 و G-20
دولت ترامپ به شدت به گروههایی مانند G-7 و G-20 که برای پاسخ به بحرانهای جهانی ایجاد شدهاند، بیاعتماد است. ترامپ در تلاش است تا روسیه را دوباره به G-7 بازگرداند و بسیاری از نشستهای مهم را نادیده گرفته است. این باعث شده که سایر کشورهای جهان به فکر تجدید ساختار این گروهها بدون حضور آمریکا باشند.
چین، به عنوان یک قدرت جهانی نوظهور، در حال گسترش نقش خود در مؤسسات بینالمللی است. این کشور اکنون به یکی از سه سهامدار بزرگ صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تبدیل شده و در حال آمادهسازی برای رهبری بسیاری از نهادهای بینالمللی است.
ظهور نظم جدید بینالمللی
در دنیای امروز، دیگر کشورها ممکن است با همکاری و ایجاد گروههای جدید مانند G-9 یا G-12، که شامل قدرتهای اقتصادی و نظامی بزرگ هستند، جایگاه ایالات متحده را در مؤسسات جهانی پر کنند. این گروهها میتوانند به حفظ ثبات جهانی و پاسخ به بحرانهای جهانی کمک کنند.
نظم جدید بینالمللی پس از ترامپ
نظم بینالمللی که تحت رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود، در حال محو شدن است. کشورهای اروپایی، ژاپن و دیگر همپیمانان میتوانند با ایجاد مؤسسات جدید و تقویت همکاریهای چندجانبه، جای ایالات متحده را در سازمانهای جهانی پر کرده و به حل مشکلات جهانی کمک کنند.
نتیجهگیری
دولت دوم ترامپ، با اتخاذ سیاستهای خارجی که به طور قابل توجهی نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است، باعث شده تا کشورهای مختلف به دنبال ساختارهای جایگزین و گروههای چندجانبه جدید برای مقابله با بحرانها باشند.
این تحولات میتواند به معنای پایان سلطنت آمریکا بر نظم جهانی و ظهور یک دوره جدید از رقابتها و همکاریهای بینالمللی باشد. در این میان، کشورهای دیگر میتوانند با همکاریهای بیشتر و تأسیس نهادهای جدید، جایگاه خود را در سطح جهانی تقویت کنند.
منبع: فارن افرز
نویسنده: نگایر وودز (Ngaire Woods)
0 دیدگاه