هیچ طرف داخلی انگیزه و توان لازم را برای رویایی با انصارالله ندارد. با این وجود ممکن است در نهایت فشارهای آمریکا بازیگران موثر داخلی و منطقه‌ای دخیل در موضوع یمن را به باتلاق جنگ داخلی دیگری سوق دهد. از این رو فضای ابهام و عدم قطعیت همچنان بر روی تحولات یمن سایه انداخته است.


با ورود به ششمین هفته از دور جدید حملات آمریکا علیه یمن (که از 25 اسفند سال گذشته آغاز شد) و اثبات ناکارآمدی این حملات در تحقق اهداف آمریکا، بحث تلاش آمریکا برای فعال کردن جبهه داخلی در یمن بیش از هر زمان دیگری در محافل سیاسی- امنیتی و رسانه‌ای مطرح شده و بازتاب‌های متعدد و مختلفی داشته تا جایی که برخی کشورهای منطقه را نیز به واکنش وا داشته است.

گزینه‌های آمریکا و محتمل گزینه

به نظر می‌رسد هیئت حاکمه جدید آمریکا که انتظار داشت با آغاز دور جدید حملات به سرعت به هدف خود یعنی توقف حملات انصارالله علیه کشتیرانی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و شلیک‌ها علیه سرزمین‌های اشغالی دست یابد، با مشاهده تشدید حملات یمنی‌ها سه گزینه پیش روی خود می بینند:   

  1. عوامل فرسایش و فشار جدید علیه انصارالله را وارد صحنه منازعه نماید.
  2. توان خود را در دو عرصه سلاح و تاکتیک افزایش دهد.
  3. با عنایت به شرایط موجود و فرسایشی شدن نبرد و عدم تحقق اهداف حداقلی از درگیری خارج شود.

با شناختی که از الگوی رفتاری ترامپ و دولت او داریم به نظر می‌رسد در مرحله فعلی امکان تحقق گزینه سوم و پایان درگیری منتفی است. از سویی پیگیری گزینه دوم نیز به توجه به امکانات موجود ایالات متحده در منطقه دور از ذهن به نظر می‌رسد. آمریکایی ها با اعزام ناوگروه «کارل وینسون» به منطقه و استقرار چند فروند بمب‌افکن بی-52 و بی-2 در پایگاه جزیره دیگوگارسیا که در حملات روزهای اخیر حضور داشته‌اند، حداکثر توان خود را به کار گرفته‌اند و امکان افزایش کیفی و کمی در این حوزه در کوتاه مدت و میان مدت میسر نخواهد بود.

بر این اساس محتمل‌ترین گزینه پیش روی آمریکایی‌ها تلاش برای شعله ور ساختن مجدد جنگ داخلی در یمن است. آن‌ها امید دارند که آغاز درگیری‌ها در یمن علاوه بر مشغول ساختن انصارالله و فرسایش توان داخلی آن، ضمن وارد ساختن ضربات در داخل و از دست دادن مناطق تحت کنترل آن‌ها به نوعی مکمل حملات هوایی آمریکا شده و در نهایت موجب تسلیم انصارالله در برابر خواسته های آمریکا و حتی سرنگونی دولت صنعا شود.

چالش‌های گزینه جنگ داخلی

شواهد و قرائن موجود و نگاهی به وضعیت فعلی بازیگران داخلی و منطقه ای غیر همسو با انصارالله بیانگر این مسئله است که آمریکا در اجرای سناریوی شعله ور ساختن مجدد جنگ داخلی  (فارغ از امکان موفقیت آن) با مشکلات فراوانی روبروست. کما اینکه اگر چنین نبود شاید تا به حال این مهم اجرایی شده بود.

در میان بازیگران منطقه‌ای امارات و عربستان تنها گزینه‌هایی هستند که ظرفیت و امکان ورود به صحنه درگیری با انصارالله را دارند. اما در این میان سعودی که تجربه تلخ جنگ 8 ساله با یمن را دارد و به خوبی طعم ضربات موشکی انصارالله را چشیده و به باور بسیاری از کارشناسان سال‌ها از طرح‌های جاه طلبانه توسعه‌ای خود جا مانده، شاید آخرین بازیگری باشد که تمایل به ورود به هر درگیری علی الخصوص با یمنی‌ها را داشته باشد.

امارات هم علی‌رغم سطح بالای همراهی با طرح‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از طوفان‌الاقصی، به نظر نمی‌رسد تمایل چندانی برای ورود مستقیم به این عرصه داشته باشد. امارات امروز به مثابه کاخ شیشه‌ای است که بیش از دیگران در برابر حملات موشکی و پهپادی یمنی‌ها آسیب‌پذیر است. زیرساخت‌های متعدد اقتصادی که به لطف سرمایه‌گذاری غربی‌ها در این کشور کوچک ایجاد شده به شدت در برابر حملات بی دفاع است و از طرفی صرف حملات و ایجاد ناامنی موقعیت ویژه این کشور که عمدتاً بر پایه ترانزیت مسافر و کالاست به طور کامل متزلزل خواهد شد.

امتناع و عدم تمایل این دو کشور جهت ورود به درگیری تا حدی آشکار است که به سطح اظهارنظرهای علنی مقامات دو کشور رسیده است. روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی طی روزهای اخیر مدعی شد «عربستانی‌ها به یمنی‌ها و آمریکایی‌ها اطلاع داده‌اند که از بیم خسارات ناشی از موشک‌های بالستیک و پهپادها، در هیچ اقدام زمینی در یمن شرکت نخواهند کرد یا در آن مشارکت نخواهند داشت». همین گزارش موجب شد تا دولت امارات طی اظهارنظری رسمی گزارش‌ها درباره ورود به مذاکرات درخصوص حمله زمینی به یمن را تکذیب کند.

حزب اصلاح و امید به مدل ادلب

اما ضلع سومی که در بحث امکان آغاز درگیری جدید در یمن باید مورد بررسی قرار گیرد، نیروها و مزدوران وابسته داخلی یمن است. در عرصه داخلی نیز با تعدد بازیگران موثر و ذی نفوذ روبرو هستیم ولی به صورت خلاصه می‌توان به چهار بازیگر اصلی اشاره کرد:

  • دولت مستقر در عدن
  • نیروهای وابسته به امارات تحت عنوان شورای انتقالی جنوب مستقر در مناطق شبوه، حضرموت، جزیره سقطری
  • نیروهای حزب اخوانی اصلاح در مأرب وابسته به سعودی
  • نیروهای طارق صالح یا عفّاش در تعز (برادرزاده علی عبدالله صالح دیکتاتور سابق و رهبر شاخه منشعب شده حزب مؤتمر)

در مقام ارزیابی در میان گروه‌های داخلی حزب اصلاح تنها گروهی است که شاید از انگیزه لازم برای درگیری با انصارالله برخوردار است و طی ماه‌های اخیر در مقاطعی درگیرهای موردی و محدودی نیز داشته است. اصلاحی‌ها همان طرفی هستند که تا آخرین روزهای جنگ 8 ساله علیه انصارالله در میدان جنگیدند. از سویی تجربه ادلب و فتح کوتاه مدت سوریه توسط تحریرالشام که گروهی اخوانی است، اعتماد به نفس گروه یمنی را نیز تا حدی بالا برد که شاید بتواند مدل ادلب را این بار در مأرب پیاده سازی کند که با مقایسه متغیرها در صحنه سوریه و یمن به نظر می‌رسد تحقق آن بیشتر به توهم شباهت دارد.

ارزیابی موازنه نیروها

با مرور تحولات درگیری‌های 8 ساله در می‌یابیم که همه این نیروهای داخل یمن که برخی بومی و برخی مزدور هستند تجربه نبرد با انصارالله را در کارنامه خود دارند و همگی به خوبی از توانمندی و استقامت انصارالله آگاهی دارند. با این تفاوت که انصارالله در سال‌های نبرد داخلی از حیث لجستیک، امکانات و سلاح به معنای واقعی کلمه در مضیقه بود و امروز به لطف ترک مخاصمه سه ساله و اجرای طرح‌های گسترده به منظور بازآرایی توان تسلیحاتی خود در موقعیت ممتازی قرار دارد که جلوه‌های آن را در طول طوفان ‌الاقصی همگان به روشنی مشاهده نموده‌اند.

اما بررسی وضعیت فعلی طرف مقابل حاکی از فرسایش جدی در عرصه امکانات و آمادگی‌ها نظامی و حتی وضعیت مدنی است. بر این اساس تاکنون ارزیابی توان این نیروها در حد و اندازه شروع یک درگیری تمام عیار با انصارالله نیست. ضمن اینکه در بحث پشتیبانی نیز صرفاً دلخوش به حامیان منطقه‌ای هستند که این امر نیز مستلزم یک جابجایی اساسی و علنی است که در مقطع فعلی امکان وقوع آن ضعیف به نظر می‌رسد.

از سویی سازمان رزم و توان بسیج کنندگی گروه‌های جنوبی متأثر از تحولات پس از جنگ، رقابت گروه‌ها، چالش‌های اقتصادی و ارزی، خدماتی و نارضایتی روزافزون عمومی به وضعیتی نابسامان رسیده و این گروه‌ها را در نسبت با جنگ قبلی در موقعیت ضعیف‌تری قرار داده است. در طرف مقابل انصارالله توان خود را چه از نظر تسلیحاتی و چه نیروی انسانی آموزش دیده و با انگیزه حفظ و تقویت کرده است.

جمع‌بندی

با این اوصاف و بر اساس تحلیل‎های میدانی می‌توان گفت که هیچ طرف داخلی انگیزه و توان لازم را برای رویایی با انصارالله ندارد. با این وجود ممکن است در نهایت فشارهای آمریکا برای تحقق اهداف خود در یمن بازیگران موثر داخلی و منطقه‌ای دخیل در موضوع یمن را به باتلاق جنگ داخلی دیگری سوق دهد. از این رو فضای ابهام و عدم قطعیت همچنان بر روی تحولات یمن سایه انداخته است. 


حسین افراخته


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه