بخش خدمات قابل تجارت نه تنها بهدلیل اندازه، بلکه بهواسطه رشد بهرهوری نیز برای اقتصاد ایالات متحده حائز اهمیت است. با وجود سرمایهگذاریهای گسترده از سوی دولت و بخش خصوصی در چهار سال گذشته، بهرهوری کلی در صنایع تولیدی آمریکا کاهشی بوده است. بنابراین، بدون رشد در بخش خدمات، رقابت ایالات متحده با چین آب در هاون کوبیدن است.
بدون شک رقابت اقتصادی ایالات متحده و چین شدت یافته است و کیفیت این رقابت به شکل بحرانی وابسته به سیاستهایی است که در چهار سال آینده توسط دولت دوم ترامپ اتخاذ میشود. همانند اولین دولت ترامپ، بایدن نیز در تحمیل تعرفه و محدودیت به چین گشاده دست بود و هر دو این اقدامات را اغلب برای حمایت از تولید داخلی انجام دادند.
در دو هفته نخست دولت دوم ترامپ، تعرفههای بیشتری بر کالاهای وارداتی از چین اعمال شد. دولت اول ترامپ از کسری تجاری دوجانبه به عنوان مهمترین مسئله گلایه میکرد، اما دولت بایدن بر وابستگیهای حیاتی در زنجیرههای تأمین، مانند نیمههادیها، باتریهای خودروهای الکتریکی و مواد معدنی تمرکز بیشتری داشت. با اینحال، آنچه در هر دو راهبرد رقابت با چین غایب بوده، عاملی پنهان در رقابتپذیری ایالات متحده یعنی خدمات است.
به طور کلی، خدمات حدود ۷۵ درصد از اقتصاد ایالات متحده را تشکیل میدهد و ایالات متحده در بازار جهانی خدمات قابل تجارت، سلطه قابلتوجهی دارد. صادرات جهانی خدمات در سال ۲۰۲۳ معادل ۷.۹ تریلیون دلار برآورد شده است که یک تریلیون دلار از آن سهم ایالات متحده بوده است. در حوزه خدمات، ایالات متحده از حدود ۳۰۰ میلیارد دلار مازاد تجاری بهره مند است. در حالیکه در همین سال، جمهوری خلق چین بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار در حوزه خدمات کسری تجاری داشته است. همچنین در حالی که سهم تجارت کالاهای مصرفی از زمان رکود بزرگ تاکنون در تولید ناخالص داخلی جهانی ثابت مانده، در مورد تجارت خدمات چنین نبوده است.
بخش خدمات قابل تجارت نه تنها بهدلیل اندازه، بلکه بهواسطه رشد بهرهوری نیز برای اقتصاد ایالات متحده حائز اهمیت است. با وجود سرمایهگذاریهای گسترده از سوی دولت و بخش خصوصی در چهار سال گذشته، بهرهوری کلی در صنایع تولیدی آمریکا کاهشی بوده است. بنابراین، بدون رشد در بخش خدمات، رقابت ایالات متحده با چین آب در هاون کوبیدن است.
برخی ممکن است مدعی شوند که تجارت خدمات در مسئله امنیت اقتصادی اهمیت کمتری دارد، اما باید توجه داشت که بیش از ۳۰ درصد از ارزش کالاهای صادراتی را انباشت خدمات در تولید (از نرم افزار خودرو گرفته تا ساعت هوشمند و خدمات لجستیکی مدیریت زنجیره تامین) تشکیل میدهند. بنابراین، نوآوریها ایالات متحده در حوزه خدمات بهشکل غیرمستقیم به رقابتپذیری صنایع تولیدی این کشور کمک میکند.
علاوه بر این، شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد فناوریهای پیشرفته خدمتمحور مانند نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به طور مستقیم در بهرهوری تولید اثرگذار باشند و براساس یک پژوهش جدید در حوزه ترکیب مواد، محققان با استفاده از هوش مصنوعی ۴۴ درصد بیشتر موفق به کشف ترکیبهای جدید، ۳۹ درصد بیشتر موفق به ثبت حق اختراع و ۱۷ درصد بیشتر موفق به نوآوری شده اند.
نیروی کار ماهر و تحصیلکرده عاملی مهمی در نوآوری ایالات متحده بوده است و با قوانینی مانند قوانین مهاجرتی، قانون G.I و سرمایهگذاری گسترده در آموزش، ایالات متحده مدتهاست که یکی از تحصیلکردهترین کشورهای جهان به حساب میرود، اما کشورهای در حال توسعه مانند چین به سرعت در حال جبران این فاصله هستند. در ۳۰ سال گذشته، میانگین سالهای تحصیل در چین برای افراد در سنین کاری دو برابر شده است. در حالی که این شاخص در ایالات متحده کاهش یافته است و در سال ۲۰۲۴، رکورد مطالعه کودکان در آمریکا به پایینترین حد خود رسید.
مهاجرت در تاریخ ایالات متحده یکی از مهمترین نیروهای پیشران در توسعه نوآوری این کشور بوده است. با اینحال، پژوهشهای اخیر نشان داده که با محدود شدن دسترسی به ویزاهای کار در ایالات متحده، شرکتهای آمریکایی در حال انتقال بخش تحقیق و توسعه خود به کانادا هستند تا از این طریق بتوانند از استعدادهای مهاجران در نوآوری بهرهبرداری کنند. اکوسیستم نوآورانه نیز یکی از امتیازات بخش خدمات ایالات متحده بوده که در سالهای اخیر رمق گذشته را ندارد.
در چهل سال گذشته، نرخ شرکتهای جدید هایتک در ایالات متحده نصف شده است و به طبع آن در دهههای آتی تعداد کسب و کارهای یونیکورن –بالای یک میلیارد دلار- کمتری نیز ظهور خواهد کرد. از همین روست که همسویی بیشتر تنظیمگرانه با شرکا، پرهیز از تحمیل تعرفههای نالازم و توسعه دسترسی به اعتبارات در نهایت مزیت رقابتی ایالات متحده در خدمات را حفظ و منفعت اقتصاد آمریکا را به عنوان یک کل تامین خواهد کرد.
0 دیدگاه