ترامپ در برخی موارد مانند پرونده روسیه، همچنان تلاش می‌کند که رویکرد متمایزی را در مقابل حزب جمهوری‌خواه و نظام سیاسی آمریکا دنبال کند اما موارد دیگری همچون ایران و اسرائیل، چرخش‌های مهمی به سمت نومحافظه‌کاران انجام داده است.


مواضع و اقدامات ترامپ در ماه‌های نخستین دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش برخی ناظران وکارشناسان سیاست آمریکا در ایران را امیدوار کرد که چشم‌انداز کوتاه‌مدتی برای چرخش اساسی در سیاست خارجه جمهوری‌خواهان و رسیدن به یک توافق با آن‌ها وجود دارد. به عبارت دیگر، پس از همراهی با نومحافظه‌کارانی نظیر جان بولتون و مایک پمپئو در دولت نخست خود، اکنون ترامپ با کابینه‌ای متفاوت می‌خواهد مسیر متفاوتی را دنبال کند. با این حال، رفتارهای اولیه ترامپ، بیش از آنکه نشانه گسست از جمهوری‌خواهی سنتی و نومحافظه‌کارانه باشد، از نوعی سردرگمی[1] میان اقلیتی ملی‌گرا و شبه‌انزواطلب از یک سو، و نومحافظه‌کاران حزب از سوی دیگر نشئت می‌گرفت. ترامپ اساساً چارچوب‌های موجود جمهوری‌خواهی را پذیرفته بود و تنها برخی عوامل باعث اختلال در رابطه میان ترامپ با حزب می‌شد.

حال که 200 روز از به قدرت‌رسیدن ترامپ می‌گذرد، می‌توان قضاوتی در مورد نتیجه و سرنوشت سردرگمی اولیه ترامپ میان دو قشر مذکور در جمهوری‌خواهی داشت. ترامپ اکنون در دو پرونده مهم سیاست خارجی آمریکا (جنگ اسرائیل با حماس و برنامه هسته‌ای ایران) تقریباً هماهنگی و همراهی بالایی با نومحافظه‌کاران دارد و در پرونده جنگ اوکراین نیز ممکن است چرخشی اساسی انجام دهد.

در خصوص ایران، ترامپ با مطالبه غنی‌سازی صفر و سپس حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران طی «عملیات چکش نیمه‌شب» همان کاری را انجام داد که جمهوری‌خواهان نومحافظه‌کار در دو دهه اخیر بر آن پافشاری می‌کردند. همچنین ترامپ نه تنها تلاشی برای برقراری آتش‌بس دائمی نکرد[2]، بلکه صراحتاً به اسرائیل برای اشغال غزه چراغ سبز نشان داد.[3] در جنگ اوکراین نیز ترامپ اعلام کرد که از پوتین ناامید شده و قصد حمایت مجدد از اوکراین را دارد، چیزی که نومحافظه‌کاران بسیاری خواستارش بودند. چرا و چگونه ترامپ مسیر خود را به سمت نومحافظه‌کاران تغییر داد؟

ایران؛ از راستی‌آزمایی تا برچیدن

نخستین پیام‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکای ترامپ برای مذاکرات هسته‌ای مثبت بودند. به عنوان مثال، شواهد و قرائن نشان می‌دهد نامه ارسالی ترامپ به مقام معظم رهبری صرفاً در خصوص مذاکرات هسته‌ای بوده باشد؛ چراکه با پاسخ مثبت ایران همراه شد. همچنین استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه در مصاحبه خود با تاکر کارلسون پیش از آغاز گفتگوها صرفاً صحبت از محدودکردن برنامه هسته‌ای ایران و راستی‌آزمایی آن کرده بود.[4] در چند جلسه نخست نیز گویا صرفاً مباحثات پیرامون این دو موضوع بودند؛ زیرا طرفین برای مذاکرات فنی آماده شدند و حتی آمریکا مسئول این مذاکرات را نیز تعیین کرد.[5]

با این حال، مواضع گوناگون و متناقض ترامپ تدریجاً به یک موضع ثابت، یعنی غنی‌سازی صفر و برچیدن برنامه هسته‌ای تغییر کرد.[6] در نهایت با تأکید ایران بر حق غنی‌سازی و پافشاری آمریکا بر پایان آن، مذاکرات به شکست انجامید و جنگ 12روزه آغاز گردید.

می‌توان گفت ترکیبی از چندین عامل داخلی در تغییر مواضع طرف آمریکایی دخیل بودند. جمهوری‌خواهان کنگره همچون تام کاتن که غالباً نومحافظه‌کاران، حامیان سرسخت اسرائیل و شرکای لابی این رژیم را در بر می‌گرفتند تمام فشار خود را وارد کردند تا فرمان کابینه را به نفع تندروها تغییر دهند[7] و حتی صراحتاً ترامپ را تهدید به عدم تصویب هرگونه توافقی کردند که غنی‌سازی صفر را شامل نشده باشد.[8] آن‌‎ها همچنین فشارهای متعددی به ویتکاف به دلیل مواضع دموکرات‌گونه خود در قبال برنامه هسته‌ای ایران اعمال کردند.[9] نهایتاً، در تقابلی میان دو جناح مختلف در کابینه که یکی به دیپلماسی و راستی‌آزمایی و دیگری به اقدام نظامی و برچیدن برنامه هسته‌ای اولویت می‌داد، دومی غالب شد.

پیش و پس از حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، به نحوی کاملاً متناقض، ترامپیست‌ها و فعالین ماگا اقدام نظامی ترامپ را مذمت[10] و اشخاصی همچون بولتون که از حلقه اطرافیان ترامپ رانده‌شده بودند آن را تمجید کردند.[11] برخی از جمهوری‌خواهان در کنگره نیز بر این باور هستند که این حمله حتی می‌‎تواند ترامپ را دوباره به سمت جمهوری‌خواهی سنتی و مداخله‌گرایی نظامی بکشاند.[12] اکنون ترامپ بیش از پیش برای حمله مجدد به برنامه هسته‌ای ایران جسارت دارد و علناً اعلام کرده است که در صورت بازسازی این برنامه مجدداً آن را بمباران خواهد کرد.[13]

اسرائیل؛ از آتش‌بس فوری تا اشغال غزه

مدت کوتاهی پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری، ویتکاف به تل‌آویو سفر و با نتانیاهو دیدار کرد. مطابق گزارش‌ها[14]، در این دیدار، ویتکاف توانست نتانیاهو را وادار به پذیرش آتش‌بس با حماس -براساس پیشنهاد سه مرحله‌ای بایدن- کند. عزم ترامپ و برخی از اعضای کابینه او برای تمرکز بر چین و خاتمه‌دادن به درگیری‌های آمریکا در خاورمیانه این تصویر را ایجاد کرد که این آتش‌بس می‌تواند پایانی بر جنگ طولانی در منطقه باشد. اما چنین اتفاقی رخ نداد. سخنان پیشین ویتکاف مبنی بر اینکه حماس می‌تواند در آینده سیاسی فلسطین حضور داشته باشد و فشار او به نتانیاهو برای جمهوری‌خواهان و لابی اسرائیل به هیچ وجه خوشایند نبود. به عنوان نمونه، در همان بازه، جان کندی، عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان در انتقاد به فشارهای ویتکاف به نتانیاهو بیان داشت که «فکر می‌کنم حماس شیطان است. فکر می‌کنم تنها راه متوقف کردن حماس، متوقف کردن خود حماس است… نتانیاهو… هر کاری که بتواند انجام خواهد داد تا آن‌ها را نابود کند.»[15]

سرانجام چرخش در موضع‌گیری ویتکاف و ترامپ آغاز شد. نخست، ویتکاف پیشنهادی برای بسط مرحله اول آتش‌بس و آزادی تعداد بیشتری از اسیران ارائه داد که با مخالفت حماس مواجه شد. در نهایت نیز اسرائیل تصمیم گرفت که تجاوز به غزه را از سر گیرد. اکنون جنگ در موقعیتی قرار دارد که در آن مقامات آمریکایی در برابر تداوم جنگ و اشغال غزه سکوت کرده یا همچون ترامپ آن را تأیید می‌‎کنند.

نکته قابل تأمل این است که اشغال غزه و تداوم جنگ نمی‌تواند اهداف بلندتر آمریکا در منطقه، یعنی تغییر نظم امنیتی و عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با اسرائیل را محقق کند. اسرائیل پس از 22 ماه تجاوز به نوار غزه، هنوز چشم‌انداز روشنی برای نابودی حماس ندارد. در حالی که بسیاری گمان می‌کردند بمباران شدید اسرائیل می‌تواند نیروی انسانی حماس را نابود کند، این گروه نشان داده است که توانسته نیروهای خود را دوباره بازیابی کند.[16] نابودی یک گروه شبه‌نظامی که دارای شبکه عظیمی از تونل‌ها در زیر زمین است، ممکن نیست؛ حتی اگر ضربات نظامی سختی به آن وارد شده باشد.

این بدان معنی است که اشغال غزه اسرائیل را وارد یک جنگ بی‌پایان و فرسایشی خواهد کرد. در چنین شرایطی هیچ امکانی برای اسرائیل و آمریکا وجود ندارد که طرح‌های خود برای تغییر معماری سیاسی-امنیتی منطقه را دنبال کنند،؛ چراکه تا زمان پایان جنگ، کشورهای عرب با آن همراهی نخواهند کرد. با این وجود، فشارهای داخلی بر کابینه ترامپ برای حمایت همه‌جانبه از اسرائیل و ناتوانی آمریکا برای مهار این رژیم، عاملی است که شرایط را برای ادامه جنگ فراهم کرده است.

روسیه؛ از همگرایی تا واگرایی

شاید میان ترامپ و سایر جمهوری‌خواهان تفاوتی برجسته‌تر از سیاست نزدیکی به روسیه نباشد. ترامپ از ابتدای دوره نخست ریاست جمهوری‌ خود با اتخاذ رویکرد همگرایی با روسیه مخالفت‌های بسیاری را در حزب برانگیخت. این رویکرد در دوره دوم با بیان علنی توقف حمایت نظامی از اوکراین -که به آن عمل نیز گردید[17]- پررنگ‌تر شد. ترامپ نزدیکی با روسیه را به قیمت آسیب به اعتبار بین‌المللی آمریکا و ضربه به متحدان اروپایی دیرین خود انتخاب کرد. برنامه نهایی دولت ترامپ این بود که با دادن امتیازات قابل توجه به روسیه، جنگ را پایان دهد و میان چین و روسیه شکافی ایجاد کند.

با این وجود، همه چیز آن طور که ترامپ می‌خواست پیش نرفت. جنگ پایان نیافت و روسیه به حملات خود ادامه داد. در آخر ترامپ که در دوران انتخابات ادعا کرده بود ظرف 24 ساعت می‌تواند به جنگ میان دو کشور خاتمه دهد[18]، صراحتاً گفت که از پوتین ناامید شده[19] و آماده ارسال مجدد تسلیحات به زلنسکی است.[20]

اینکه چه عوامل و انگیزه‌هایی روسیه را به ادامه جنگ کشاند هدف این نوشتار نیست. با این حال، ترامپ در نهایت ناچار شد به سراغ موضعی برود که مورد علاقه جمهوری‌خواهان سنتی بود: حمایت مجدد از اوکراین با هدف شکست و تسلیم روسیه. جریان اصلی حزب جمهوری‌خواه بر خلاف شخص ترامپ، روسیه را تهدید و دشمن جدی آمریکا می‌‎بیند و همان نسخه‌ای را برای مقابله با روسیه تجویز می‌کنند که برای سایر دشمنان‌شان توصیه کرده‌اند. به عنوان نمونه مایک پنس، معاون سابق ترامپ معتقد است که اعمال فشار تحریمی و قدرت حداکثری علیه روسیه راه‌حل جنگ اوکراین است و ترامپ «تازه دارد متوجه می‌شود که پوتین به دنبال صلح نیست.»[21]

مشخص نیست سرنوشت این چرخش اولیه به سمت اوکراین چه خواهد شد. ممکن است دوباره ترامپ تصمیم بگیرد که سیاست مدارا با روسیه را برگزیند؛ چه اینکه برنامه دارد به زودی با پوتین در آلاسکا دیدار کند. افزون بر این، نیروهایی در پنتاگون حضور دارند که می‌کوشند در کمک نظامی به اوکراین کارشکنی کنند.[22] علی‌رغم تمامی این نکات، کاملاً مشخص است که ترامپ دریافته سیاست مدارا و بی‌توجهی به رویکرد نومحافظه‌کاران چندان آسان نیست.

ترامپ و اثر ساختارها

چرا دونالد ترامپ در تغییر فرمان سیاست خارجه آمریکا ناکام ماند؟ ترامپ از سال 2016 به عنوان یک شخصیت ساختارشکن ظاهر شد تا آنچه که او دولت عمیق می‌خواند را از ساخت سیاسی آمریکا حذف کند. نمی‌توان گفت که چنین وعده‌ای صرفاً فریبی برای جذب رأی بود؛ بلکه ترامپ در عمل نیز در برخی مواقع برخوردهایی با جریان اصلی سیاست خارجی چه در حزب و چه در کلیت نظام سیاسی آمریکا پیدا کرد. با این حال، ساختارهای داخلی قدرتمندتر از آن هستند که به سادگی در برابر تجدیدنظرطلبی تسلیم شوند.

ترامپ دانست که نمی‌تواند بدون حمایت حزب به توافقی با ایران برسد، حمایت حزب نیز تنها از مسیر برچیدن برنامه هسته‌ای ایران عبور می‌کرد. او همچنین درک کرد که فشار بر اسرائیل ممکن نیست؛ آن هم در حالی که نه تنها لابی اسرائیل حزب و کنگره را در اختیار دارد، بلکه برخی از حامیان مالی  ترامپ در انتخابات یهودیان طرفدار اسرائیل بوده‌اند. نه فقط ترامپ، بلکه هر سیاستمداری هنگام تصاحب کاخ سفید متوجه خواهد شد که رئیس جمهور قدرت اندکی در برابر اسرائیل دارد. این محدودیت‌های ساختاری، افسانه ساختارشکنی ترامپ را آشکار کردند.

ساختارها صرفاً کنگره و لابی نیستند،؛ بلکه می‌توانند تمامی بوروکراسی فدرال را شامل شوند. به عنوان مثال، مقامات پنتاگون نقش مهمی در جلوگیری از خروج نیروها از افغانستان در دوران اوباما و خروج از سوریه در دولت نخست ترامپ داشتند. این ویژگی جدایی‌ناپذیر نظام سیاسی در آمریکا است. همانطور که کریستوفر کیویس[23] به درستی اشاره کرده است، «سیاست خارجه آمریکا در یک اکوسیستم نهادی است در طول جنگ جهانی دوم خلق شد، در دوران جنگ سرد گسترش یافت و پس از جنگ سرد نیز خود را حفظ کرد... هر کارگزاری به طور طبیعی از مأموریت و منابع خود حفاظت می‌کند و هر تغییر بزرگی همیشه تهدیدی برای فردی است.»

اما بحث ساختار صرفاً مربوط به مسائل داخلی آمریکا نمی‌شود. ترامپ نتوانست و نمی‌تواند معادلات اروپا را نیز به تنهایی تغییر دهد. با یا بدون حمایت آمریکا، اروپا روسیه را تهدیدی برای خودش می‌بیند و تلاش می‌کند تا پشتیبانی نظامی از اوکراین قطع نگردد؛ هرچند نمی‌تواند به میزان کمک‌های آمریکا باشد. آنچه ترامپ تاکنون انجام داده، دور زدن اروپا و اوکراین برای رسیدن به روسیه است. علاوه بر این، ترامپ و ونس حملات سیاسی شدیدی به ائتلاف ناتو وارد کردند که شکاف فراآتلانتیک را افزایش داد. این اقدامات نقش مهمی در ناکامی ترامپ داشت. او نتوانست درک کند که حل‌وفصل مسائل امنیتی اروپا بدون توجه به کشورهای این قاره، چندان عملی نیست.

میزان اثر ساختارها در این در سه پرونده مذکور گوناگون بوده است. دولت ترامپ همچنان تلاش می‌کند که مسیر ویژه خود را در قبال روسیه طی کند. در پرونده اسرائیل، نه تنها کاملاً هماهنگ با سایر نخبگان جمهوری‌خواه عمل می‌کند، بلکه با نفی علنی به رسمیت‌شناختن دولت فلسطین[24] و تأیید اشغال غزه، یک گام از دولت‌های پیشین جمهوری‌خواه فراتر رفته است. پرونده ایران کمی پیچیده‌تر از دو پرونده دیگر است.

الزامات برای ایران

در خصوص ایران نباید اینگونه برداشت شود که ترامپ کاملاً در ساختار هضم شده یا دیگر هیچ تفاوتی با نومحاظه‌کاران ندارد. بر خلاف بسیاری از جمهوری‌خواهان، ترامپ هنوز به تغییر رژیم در ایران نمی‌اندیشد و نیم‌نگاهی به دیپلماسی برای بستن پرونده هسته‌ای ایران دارد. با تمام این اوصاف، نباید به دولت ترامپ خوش‌بین بود و امید به بهبود روابط از طریق مذاکره داشت. ترامپ اکنون اعتماد به نفس بالاتری برای مطالبه غنی‌سازی صفر و حمله مجدد به خاک ایران در صورت بازسازی برنامه هسته‌ای دارد. ترامپ حتی از این فراتر رفته است و بحث معامله جامع با ایران را مطرح می‌کند که به معنای از دست دادن تمامی ابزارهای قدرت ایران است. این یعنی وضعیت ایران در برابر آمریکا دشوارتر از گذشته می‌شود.

با نزدیکی ترامپ به رویکرد نومحافظه‌کاران و جریان اصلی جمهوری‌خواهی، ایران باید درک کند که دیگر نمی‌تواند همچون پیش از جنگ 12روزه، به یک دیپلماسی موفق با آمریکا امید داشته باشد. توافق نه تنها آورده‌ای برای ایران نخواهد داشت، بلکه ممکن است امنیت کشور را بیشتر به خطر بیاندازد. دکترین پیشین هسته‌ای ایران دیگر در برابر ترامپ کارساز نیست و او آماده است هر لحظه به برنامه هسته‌ای ایران حمله کند. در وضعیتی که ترامپ گزینه نظامی را انتخاب کرده و آمادگی دارد در آینده مجدداً از آن استفاده کند، ایران نیز لازم است تصمیم نهایی خود را در خصوص برنامه هسته‌ای خود بگیرد و دیگر نمی‌تواند راه میانه‌ای را انتخاب کند.

نتیجه‌گیری

مجموعه‌ای از عوامل داخلی (نهادهای نظام سیاسی آمریکا) و بیرونی (محیط امنیتی اروپا) ترامپ را وادار کردند که به مسیر جریان اصلی حزب در سه پرونده ایران، اسرائیل و روسیه بازگردد. در برخی موارد همچون روسیه، ترامپ همچنان تلاش می‌کند که رویکرد متمایزی را در مقابل حزب جمهوری‌خواه و نظام سیاسی آمریکا دنبال کند اما موارد دیگری همچون ایران و اسرائیل، چرخش‌های مهمی به سمت نومحافظه‌کاران انجام داده است. این نکات به معنای این نیستند که ترامپ دیگر اقدام به ساختارشکنی/سنت‌شکنی نخواهد کرد، بلکه نشان می‌دهند او در سه سال و نیم آینده محدودیت‌هایی اساسی برای پیگیری اهداف خود دارد.

تحولات معمولاً بلندمدت و تدریجی هستند. پس از پیروزی در دو انتخابات 2016 و 2024، جریانی جدید همراه با ترامپ در حزب جمهوری‌خواه رشد کرد که نگاه متفاوتی به این سه پرونده داشت. با این حال، قرار نیست لزوماً این جریان قدرت را در حزب به دست گیرد. اینگونه تغییرات نیازمند زمان طولانی‌تری هستند و اکنون نمی‌توان به آن‌ها اتکا کرد.

 

[1]- https://institutetehran.com/art/408

[2]- https://t.me/real_DonaldJTrump/18326

[3]- https://www.aljazeera.com/news/2025/8/5/trump-says-it-is-up-to-israel-whether-to-occupy-all-of-gaza

[4]- https://singjupost.com/transcript-of-steve-witkoffs-interview-on-the-tucker-carlson-show/

[5]- https://thehill.com/homenews/administration/5265909-iran-nuclear-talks-trump/

[6]- https://www.ynetnews.com/article/rjqyynjmge

[7]- https://www.axios.com/2025/05/15/senate-tom-cotton-iran-nuclear-deal-trump

[8]- https://www.foxnews.com/politics/trump-faces-pressure-gop-eliminate-irans-nuclear-capabilities

[9]- https://jinsa.org/lawmakers-national-security-experts-skeptical-of-trumps-iran-diplomacy/

[10]- https://www.theguardian.com/us-news/2025/jun/22/iran-attack-maga-reaction-trump

[11]- https://www.youtube.com/watch?v=3b4Skvk_sOg&pp=0gcJCfwAo7VqN5tD

[12]- https://www.politico.com/news/magazine/2025/06/27/mitch-mcconnell-iran-trump-interventionism-00428462

[13]- https://www.bbc.com/news/articles/cvgenq599kwo

[14]- https://www.haaretz.com/israel-news/2025-01-13/ty-article/.premium/trumps-mideast-envoy-forced-netanyahu-to-accept-a-gaza-plan-he-repeatedly-rejected/00000194-615c-d4d0-a1f4-fbfdce850000

[15]- https://jewishinsider.com/2025/03/witkoff-middle-east-republican-lawmakers-iran-russia-qatar-hamas/

[16]- https://www.aljazeera.com/news/2025/1/29/analysis-hamas-has-been-hit-hard-by-israel-but-is-not-out-in-gaza

[17]- https://www.nbcnews.com/politics/national-security/pentagon-halts-weapons-shipment-ukraine-concerns-us-stockpile-rcna216358

[18]- https://apnews.com/article/trump-russia-ukraine-war-un-election-a78ecb843af452b8dda1d52d137ca893

[19]- https://www.bbc.com/news/articles/c1e02q12z32o

[20]- https://www.politico.com/news/2025/07/14/trump-sends-weapons-ukraine-00451109

[21]- https://www.youtube.com/watch?v=2xyxOAKMw9s

[22]- https://www.politico.com/news/2025/07/08/elbridge-colby-trump-administration-frustrations-00443337

[23]- https://www.foreignaffairs.com/united-states/americas-foreign-policy-inertia

[24]- https://www.theguardian.com/us-news/2025/aug/08/us-and-uk-disagree-about-gaza-policy-jd-vance-suggests-before-david-lammy-meeting


عرفان علمشاهی


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه