از زمان استقرار ترامپ بهعنوان رئیس جمهور، طی چند رفت و برگشت تعرفههای متقابلی از سوی واشنگتن و پکن بر تجارت دوجانبه اعمال شده است.
از زمان استقرار ترامپ بهعنوان رئیس جمهور، طی چند رفت و برگشت تعرفههای متقابلی از سوی واشنگتن و پکن بر تجارت دوجانبه اعمال شده است. همچنین اعمال کنترلهای صادراتی بر مواد معدنی حیاتی و قراردادن برخی از شرکتهای آمریکایی در فهرست نهادهای غیرقابل اعتماد چین از جمله واکنشهای پکن بود. هرچند اعمال متقابل تعرفه پیام عزم و اراده طرف چینی برای مقابله با اقدامات آمریکا را منعکس نموده است بهنظر نمیرسد پنجره مذاکراتی با دولت ترامپ مسدود شده باشد.
نتیجه نگرانکننده جنگ تجاری پکن و واشنگتن، تشدید تنشها نیست؛ بلکه دستیابی به «توافقی بزرگ» است که فراتر از تجارت، مسائل فناوری و امنیتی را شامل شود. چین و آمریکا تمایلی به رسیدن به نقطه بحران ندارند، اما خطر اصلی توافقی است که به چین اجازه دهد بدون مزاحمت آمریکا نفوذ خود را گسترش دهد. در مذاکرات احتمالی، پکن سه سطح از مسائل را برای کاهش سیاستهای رقابتی آمریکا مطرح خواهد کرد.
نخست، چین احتمالاً به دنبال کاهش نظارت بر سرمایهگذاریهای چینی در ایالات متحده خواهد بود—نظارتی که در دوران دولت ترامپ تشدید شد—و همچنین کاهش محدودیتهای سرمایهگذاری آمریکا در چین که در دولت بایدن اعمال شد. چین خواهان بازگشت به دوران اوباما است، زمانی که سرمایهگذاری مستقیم خارجی دوجانبه به اوج خود رسید.
دوم، چین احتمالاً در مذاکرات خواستار لغو محدودیتهای فناوری خواهد شد که دولت اول ترامپ اعمال کرد و سپس بایدن آنها را گسترش داد. با وجود این محدودیتها، شرکتهای چینی مانند DeepSeek همچنان درحوزههایی مانند هوش مصنوعی، آمریکا را به چالش کشیدهاند، که توانمندی و استحکام چین را به نمایش میگذارد.
سوم، پکن ممکن است تلاش کند تا تعهدات امنیتی آمریکا را در مناطق مورد مناقشه مانند تنگه تایوان و دریای چین جنوبی تضعیف کند. چین ممکن است از تردیدهای ترامپ درباره تعهدات امنیتی آمریکا بهرهبرداری کرده و او را به کاهش تعهدات دفاعی در مقابل شرکای منطقهای در ازای وعدههای اقتصادی آتی ترغیب کند.
شی جینپینگ در مذاکرات با ترامپ از مزیتهایی برخوردار است. چراکه در طول ۲۵ سال گذشته رابطه ایالات متحده و چین با یک عدم تعادل جدی تعریف شده است. صرفنظر از اینکه ایالات متحده رقابت یا همکاری با چین را اولویت قراردهد، بهطور مداوم در مدیریت مسائلی مانند برنامه هستهای کره شمالی و ایران تا جنگ اوکراین، از چین درخواست کمک کرده است و این درخواستها همگام با گسترش نفوذ جهانی چین بهدلیل نقش سازنده چینیها، افزایش مییابد. در این دور مذاکرات، چین احتمالاً رویکرد «نه امتیاز؛ نه تشدید تنش» را دنبال خواهد کرد، همانطور که در جنگ تجاری قبلی امتیازات محدودی داد و با جلوگیری از توسعه جنگ، مانع تاثیرگذاری آن بر چشمانداز اقتصاد کلان خود گردید.
شی و تیم او احتمالاً به خوبی از این نکته آگاه هستند که جنگ تجاری اول با اصرار ترامپ مبنی بر اینکه تیمش توافقی را منعقد کند، به پایان رسید. در نهایت، برخلاف جنگ تجاری اول، احتمالاً مقامات آمریکایی این بار با چهرهای مشابه «لیو هه» در سمت چینیها روبهرو نخواهند شد. مذاکرهکننده از سوی چین، احتمالا «هه لیفنگ»، معاون نخستوزیر است که وفادارانه از شی پیروی میکند. «هه لیفنگ» از تمایلات اصلاحطلبانه «لیو هه» برخوردار نیست و بیشتر تمرکز او بر اجرای سیاستهای اقتصادی شی است تا اصلاح آنها.
اندیشکده بروکینگز با در نظر گرفتن این چالشها آمریکا را به رعایت بر چهار اصل در مذاکرات با پکن دعوت نموده است:
1. آمریکا باید اهداف کلیدی خود را مشخص کند؛ این اهداف میتواند شامل سرکوب مواد اولیه فنتانیل، اصلاح عدم توازن تجاری یا وادار کردن چین به اصلاحات ساختاری باشد.
2. همچنین دولت ترامپ باید از همان ابتدا به صراحت به همتایان چینی خود اعلام کند که مسائل مربوط به امنیت ملی، در دستور کار مذاکرات قرار ندارند.
3. دولت ترامپ باید آماده ترک میز مذاکرات در صورت تکرار توافق ضعیف مرحله اول باشد.
4. دولت ترامپ باید جزئیات مذاکرات با چین را به مشاوران بسپارد و تنها در مرحله نهایی وارد عمل شود.
در نتیجه دولت ترامپ باید آگاه باشد که در مذاکرات با چین، حتی زمانی که «برنده» به نظر میرسد، در واقع ممکن است بازنده باشد. زیرا چین ممکن است به دنبال خریدن وقت باشد تا مذاکرات را با دولت بعدی بر اساس شرایط خود از سر بگیرد.
منبع: اندیشکده بروکینگز
نویسنده: جاناتان زین
0 دیدگاه