«نیویورک تایمز» در یادداشتی تفصیلی به تحول چین در سال‌های گذشته و تاثیر آن بر اثربخشی جنگ تجاری‌ای پرداخته است که با استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید شدت خواهد گرفت. ترامپ در دوره قبلی حضور خود در کاخ سفید، تنش‌ها با چین در عرصه اقتصادی را شدت بخشید و اکنون نیز پیشنهاد اعمال تعرفه ۶۰ درصدی به محصولات چینی را به عنوان بخشی از برنامه حمایت از صنایع آمریکا مطرح نموده است.

بلاشک اقتصاد چین از این جنگ تعرفه‌ای تاثیر خواهد پذیرفت؛ اما استدلال یادداشت مورد بررسی این است که چین نسبت به دوره گذشته ترامپ دچار تحول بسیاری شده است و علیرغم وجود برخی چالش‌های داخلی، تاب‌آوری به مراتب بیشتری در مقابل جنگ تجاری آمریکا خواهد داشت. در واقع، علیرغم مواجهه با بحران در بخش مستغلات، انباشت بدهی در نظام بانکی و کندی رشد اقتصادی چین فاصله قابل توجهی با شکنندگی اقتصادی دارد. دلایل کلیدی این فاصله را می‌توان در محورهای ذیل جستجو کرد.

متنوع‌سازی بازارها

یکی از تغییرات کلیدی در این خصوص، کاهش وابستگی چین به ایالات متحده به عنوان بازار صادراتی است. بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۴، سهم واردات آمریکا از مبدا چین از ۲۰ درصد به ۱۳ درصد کاهش یافته است که بخشی از این مسئله نه ناشی از تعرفه که ناشی از تغییر در زنجیره‌های تامین چین است. در واقع، چین تلاش کرده است تا روابط تجاری خود را با سایر مناطق گسترش دهد که در این میان، جنوب جهانی، شامل آمریکای لاتین، آسیای جنوب شرقی و آفریقا نقشی تعیین کننده داشته اند.

 وابستگی کمتر به ایالات متحده

علاوه بر این، چین بخشی از واردات محصولات کشاورزی همچون سویا را از ایالات متحده به کشورهایی همچون برزیل و آرژانتین منتقل نموده است. این چرخش در منابع و مبادی به چین کمک خواهد کرد تا در مقابل تنش تجاری با ایالات متحده واکنش مناسب‌تری نشان دهد. در واقع، چین اهرم‌های بیشتری برای مقابله با آمریکا در مقایسه با دوره اول در اختیار دارد.

 حکمرانی متمرکز

حکمرانی اقتصادی متمرکز چین این امکان را فراهم می‌کند که واکنش‌های سیاستی و تغییرات عمده به سرعت اتفاق بیفتد. این در حالی است که در کشورهای متکثر و غیرمتمرکز، تغییر رویکرد سیاستی کندتر اتفاق می‌افتد. در پاسخ به جنگ تجاری ایالات متحده، چین همین حالا بسته محرکی معرفی کرده که آثار مذکور را تا اندازه زیادی خنثی نماید. این بسته شامل کاهش نرخ بهره و افزایش مخارج دولتی است که تقاضای داخلی را تحریک کند و بخش‌های عمده‌ای مانند مستغلات و صنایع تولیدی را مورد حمایت قرار دهد.

 راهبرد صنعتی

علاوه بر این، چین راهبرد توسعه صنعتی خود را تغییر قابل‌توجهی داده است. این کشور به عنوان یکی از پیشگامان انرژی‌های پاک مانند پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و خودروهای برقی تثبیت گردیده است و این بخش‌های کلیدی وابستگی بسیار کمتری به بازار آمریکا دارد و با توجه فزاینده جهان به اقتصاد سازگار با محیط زیست، تقاضا در این حوزه رو به افزایش است. نبرد تعرفه‌ای ایالات متحده تاثیر کمتری بر این تقاضای فزاینده جهانی خواهد داشت.

 استقلال و خودکفایی

محدودیت‌های وضع شده در دوره قبل توسط ترامپ علیه دسترسی چین به برخی محصولات، بالاخص نیمه‌هادی‌ها، موجب شده که چین به سمت خودکفایی در این صنایع حرکت کند. این مسئله علیرغم اینکه موجب کندی روند پیشرفت چین در برخی فناوری‌ها شده، سرمایه‌گذاری در ابتکارات داخلی را رونق داده و طبعا موجب کاهش ضربه‌پذیری در مقابل عوامل خارجی همچون محدودیت‌های آمریکایی شده است.

 رشد سریع بخش خصوصی

یکی دیگر از تحولات اقتصاد چین در این برهه زمانی، رشد سریع‌تر بخش خصوصی بوده است. اکنون بخش خصوصی و شرکت‌های خصوصی در بخش‌های مختلف چین گسترش سریعی دارند. «نیکلاس لاردی» از موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون معتقد است که بخش خصوصی چین موجب شده پایگاه صنعتی چین تطابق‌پذیری بیشتری پیدا کند و در مقابل گسست‌های تجاری انعطاف بیشتری نشان دهد.

جمع‌بندی

به اتکای این مولفه‌ها، جنگ تجاری ترامپ ممکن است به جای تضعیف چین، منجر به تسریع تحول و چرخشی گردد که چین به سوی خودکفایی نموده و بالعکس جایگاه آن کشور را در اقتصاد جهانی تقویت کند. در حالی که چین تحول یافته در حال تطابق دادن خود با واقعیت‌های جهانی است، جنگ تجاری ترامپ ممکن است نتیجه‌ای متفاوت از گذشته بگیرد.

مرکز: نیویورک تایمز 
نویسنده: پیتر گودمن

منبع

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه