تحولات اخیر در سوریه و اوکراین، صحنه‌ای پیچیده از رقابت‌های ژئوپلیتیک را رقم زده که در آن، بازیگران جهانی و منطقه‌ای به دنبال تثبیت جایگاه خود و تغییر معادلات قدرت هستند. گسترش نفوذ بازیگران خارجی در سوریه و اقدامات تحریک‌آمیز در اوکراین، به وضوح تلاش‌های غرب برای گشودن جبهه‌های جدید تقابلی علیه بازیگران مخالف نظم غرب محور را نشان می‌دهد.

۱- سوریه: زمین تقابل قدرت‌ها

سوریه از سال ۲۰۱۱ همچنان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کانون‌های تضاد منافع میان قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای باقی مانده است. گزارش‌های اخیر درباره نقش افسران اطلاعاتی اوکراینی در ادلب و پشتیبانی آن‌ها از گروه‌های مسلح به خوبی نشان دهنده نقش غرب در بحران سوریه در امتداد رقابت‌‌های جهانی قدرت است.

حضور اوکراین در سوریه: اهداف و پیامدها

حضور نظامی و اطلاعاتی اوکراین در سوریه، که با حمایت ترکیه و همراهی گروه‌هایی همچون هیأت تحریر الشام همراه شده، نه‌تنها باعث پیچیدگی بیشتر بحران در این کشور شده، بلکه به‌وضوح بخشی از راهبرد غرب برای تضعیف دولت سوریه و هم‌پیمانانش است. شباهت روش‌های جنگی به‌کاررفته در ادلب با تاکتیک‌های ارتش اوکراین در نبرد با روسیه، شاهدی بر این هم‌گرایی عملیاتی است.

در این چارچوب، تلاش برای گسترش تنش در مرزهای سوریه را باید بخشی از سیاست کلان غرب برای افزایش هزینه‌های محور مقاومت در منطقه دانست. بازیگرانی که خواهان حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه هستند، با چنین اقداماتی در مقابل چالشی دوگانه مواجه شده‌اند: از یک سو، ضرورت مقابله با تهدیدات مستقیم نظامی، و از سوی دیگر، مدیریت پیامدهای سیاسی و اقتصادی این بحران.

۲- اوکراین: صحنه‌ای دیگر برای فشار ژئوپلیتیک

بحران اوکراین همچنان یکی از جدی‌ترین چالش‌های ژئوپلیتیک برای مسکو و دیگر دولت‌های مخالف نظم غرب‌محور است. در حالی که واشنگتن با تغییر دولت خود به‌دنبال ارائه ظاهری از کاهش تنش‌ها در این پرونده است، شواهد حاکی از آن است که سیاست کلان ایالات متحده در قبال اوکراین، همچنان بر محور تقابل با روسیه و حامیانش استوار است.

سیاست آمریکا: مدیریت بحران یا تقویت تقابل؟

واشنگتن با اتخاذ رویکردی دوگانه، از یک سو فشار بر دولت اوکراین برای ورود به مذاکرات را مطرح می‌کند، و از سوی دیگر، حمایت لجستیکی و نظامی خود از کی‌یف را به‌عنوان ابزاری برای افزایش هزینه‌های مسکو ادامه می‌دهد. این سیاست دوگانه، به‌ویژه در شرایطی که غرب با چالش‌های اقتصادی داخلی مواجه است، تلاشی برای مدیریت بحران بدون تغییر در اهداف کلان خود محسوب می‌شود.

پیوند سوریه و اوکراین در معادلات قدرت

بحران‌های سوریه و اوکراین، اگرچه در ظاهر دو موضوع مستقل به نظر می‌رسند، اما در عمل به‌عنوان جبهه‌هایی مکمل در معادلات ژئوپلیتیک قدرت‌های بزرگ عمل می‌کنند. حضور نظامی و اطلاعاتی بازیگران غربی در سوریه و حمایت از گروه‌های مسلح، تلاشی آشکار برای گشودن جبهه‌ای دیگر در برابر مسکو است. در همین راستا، نقش دولت‌های مستقل در مقاومت برابر این سیاست‌ها، نقشی کلیدی در حفظ توازن قدرت به شمار می‌رود.


۳- چشم‌انداز و چالش‌های پیش رو

 تلاش غرب برای گسترش دامنه بحران‌های نیابتی، هزینه‌های سیاسی و امنیتی قابل‌توجهی را بر دولت‌های مستقل تحمیل می‌کند. مدیریت این هزینه‌ها و هم‌زمان بهره‌برداری از فرصت‌ها، نیازمند راهبردی دقیق و هماهنگ است. با وجود چنین چالش‌هایی، تشدید رقابت‌های قدرت‌‌های جهانی و تمرکز قدرت‌ها بر جبهه‌های خاص، فضای بیشتری برای دولت‌های منطقه‌ای ایجاد می‌کند تا با تقویت ائتلاف‌های محلی، نقش خود را در معادلات منطقه‌ای ارتقا دهند.

تلاقی بحران‌های سوریه و اوکراین در نگاه استراتژیک قدرت‌های بزرگ، تحولی مهم در معادلات ژئوپلیتیک جهانی است. در این میان، کشورهایی که به دنبال حفظ حاکمیت و تقویت نقش منطقه‌ای خود هستند، باید با درک ابعاد این تحولات، به اتخاذ راهبردهایی هوشمندانه بپردازند.

نتیجه‌گیری: راهبردی فراتر از تقابل‌های جاری

 تحولات سوریه و اوکراین نشان‌دهنده ورود به مرحله‌ای جدید از رقابت‌های ژئوپلیتیک است که در آن، قدرت‌های بزرگ به دنبال بازتعریف نظم جهانی و تثبیت جایگاه خود هستند. عبور از چالشهای این روند نیازمند اتکا به اصول استقلال‌طلبانه و مقاومت در برابر فشارهای خارجی و اتخاذ سیاست‌‌های هوشمندانه در چارچوب افزایش آمادگی داخلی، بهره گیری از دیپلماسی فعال و تقویت همکاری های چندجانبه برای ایفای نقش فعال در معادلات است.

 


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه