در اکتبر ۲۰۲۵، پاکستان به ایالات متحده پیشنهاد کرد که تا در ساخت بندر عمیق پسنی در بلوچستان سرمایه‌گذاری کند. این بندر غیرنظامی در صورت احداث حدود ۱.۲ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.


رقابتی بالقوه بین دو بندر در حال ظهور است: طرح بندر پسنی پاکستان که اسلام‌آباد ‌امیدوار است آمریکا به آن علاقه نشان دهد و بندر گوادر که با حمایت چین توسعه یافته است. این رقابت، می‌تواند بازتاب رقابتی گسترده‌تر بین ایالات متحده و چین برای دسترسی به منابع، مواد معدنی حیاتی و نفوذ در سراسر آسیای جنوبی و مرکزی است.

در اکتبر ۲۰۲۵، پاکستان به ایالات متحده پیشنهاد کرد که تا در ساخت بندر عمیق پسنی در بلوچستان سرمایه‌گذاری کند. این بندر غیرنظامی در صورت احداث حدود ۱.۲ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و کارکرد اصلی آن تسهیل صادرات مواد معدنی حیاتی مانند مس، آنتیموان و عناصر خاکی کمیاب با مشارکت شرکت‌های آمریکایی خواهد بود. طبعاً احداث خط آهن برای اتصال ذخایر معدنی بلوچستان به ساحل نیز ذیل این طرح قابل بحث است.

در سپتامبر ۲۰۲۵، یک شرکت آمریکایی و پاکستانی توافقنامه‌ای ۵۰۰ میلیون دلاری برای توسعه منابع معدنی امضا کردند و چندی بعد، نخستین محموله مواد معدنی پاکستان به ایالات متحده ارسال شد. پروژه بندر پسنی، برای پاکستان تلاشی برای اهرم‌سازی از معادن برای تنوع‌بخشی به منابع سرمایه‌گذاری و کاهش وابستگی به چین است. برای واشنگتن، این بندر امکانی اقتصادی در فاصله ۱۱۰ کیلومتری پروژه چینی گوادر فراهم می‌کند. علیرغم سمت‌وسوی تجاری، پسنی معنایی راهبردی دارد و می‌تواند به لنگرگاه جدید حضور اقتصادی آمریکا در دریای عمان و وزنه تعادلی مقابل چین بدل شود.

باید دانست که چین گوادر را رها نکرده است. پکن و اسلام‌آباد بر اولویت ابتکار کمربند و جاده و بخش پاکستانی آن، باوجود مشکلات جاری، توافق دارند. گوادر با چهار مشکل مواجه است: ناامنی در بلوچستان، ترافیک پایین بار، بی‌ثباتی اقتصادی و نارضایتی محلی. باوجود حملات به مهندسان چینی، چین مشارکت خود را در گوادر با احداث فرودگاه جدید بین‌المللی و بازسازی بزرگراه‌ها افزایش داده است.

برای پکن، گوادر همچنان دروازه جنوبی راهبرد اوراسیایی محسوب می‌شود. هم‌زمان، چین تقویت مسیر‌های جایگزین را ازنظر دور نداشته است. در سال ۲۰۲۵، کریدور ریلی چین-قزاقستان-ازبکستان-افغانستان راه‌اندازی شد. احداث راه‌آهن چین-قرقیزستان-ازبکستان و اتصال آن به خط ترانس-افغان در حال پیگیری است. چین همچنین در بخش‌های نفت و معدن افغانستان سرمایه‌گذاری کرده و برای کالاهای افغانستانی دسترسی بدون عوارض به بازار خود فراهم کرده است. رویکرد پکن در افغانستان محتاطانه اما هدفمند است: احداث مسیر‌های جدید در آسیای مرکزی و ادغام تدریجی افغانستان در شبکه حمل‌ونقل بین‌المللی خود.

در آسیای مرکزی، مسیر‌های جنوبی اهمیتی فزاینده یافته‌اند. ازبکستان پس از تحریم‌ چابهار، تمرکز خود را از ایران به افغانستان منتقل کرده و پروژه کریدور کابل را با هزینه حدود یک میلیارد دلار پیگیری می‌کند. این مسیر بدون آنکه در معرض تحریم‌های مستقیم قرار گیرد می‌تواند ترمذ را به بنادر پاکستان متصل سازد و سالانه تا ۲۲ میلیون تن بار جابه‌جا کند. در عمل، گوادر و پسنی دسترسی مستقیم آسیای مرکزی به اقیانوس هند را از دو مسیر (بلوچستان یا کابل و پیشاور) فراهم می‌کنند. برای قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان، این مسیرها فرصت جدیدی در صادرات نفت، گاز، اورانیوم و کاهش وابستگی به کریدورهای شمالی به شمار می‌رود. بااین‌حال، امنیت همچنان تعیین‌کننده است و درگیری افغانستان و پاکستان شرایطی خطیر از حیث امنیتی ایجاد کرده است. طرفین سرانجام با میانجیگری قطر و ترکیه، با آتش‌بس و ایجاد یک سازوکار نظارتی موافقت کرده‌اند که این گام می‌تواند در صورت تداوم به یک سازوکار امنیت جمعی منطقه‌ای مبدل شود.

پاکستان هم‌زمان در موقعیتی پیچیده و محوری قرار دارد. این کشور از یک‌سو، شریک اصلی چین در سی‌پک است و از سوی دیگر، با گشودن مسیر همکاری با آمریکا از طریق پسنی به دنبال جلب مجدد اعتماد غرب است. برای واشنگتن، هدف غایی دسترسی به عناصر حیاتی معدنی و موازنه چین است. برای اسلام‌آباد، مدیریت این شرایط پیچیده آزمون توانمندی خود به‌عنوان یک بازیگر مستقل است.

دوئل پسنی-گوادر تنها رقابت دو بندر نخواهد بود و نشانه بازآرایی عمیق لجستیک در اوراسیاست. اگر پاکستان میان پکن و واشنگتن تعادل برقرار کند و افغانستان حداقلی از ثبات را حفظ نماید، مسیر جنوبی می‌تواند به محور جدیدی از یکپارچگی اوراسیا بدل شود؛ جایی که پسنی، گوادر و حتی چابهار از رقابت به دروازه‌های متصل همکاری تبدیل می‌شوند و ژئوپلیتیک جای خود را به ژئواکونومیک می‌دهد.

 

منبع: دیپلمات 
نویسنده: تیمور سریکولی


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه