ارتش اسرائیل از آغاز جنگ لبنان با مخاطرات متعددی روبرو بوده است. راهبرد ارتش اسرائیل مبنی بر حذف فرماندهان عالیرتبه حزبالله به منظور تضعیف عملکرد در میدان، نواقص بسیاری دارد و تغییر این رویکرد برای دستیابی به پیروزی در این حمله ضروری به نظر میرسد.
تحلیل شرایط کنونی
پس از سلسله عملیاتهای اسرائیل علیه فرماندهی حزبالله، حمله زمینی محدود به مرزهای جنوبی لبنان با هدف جلوگیری از بروز جنگی همهجانبه، بازگرداندن ساکنان شمالی به محل سکونت خود و نابودی زیرساختهای نیروهای ویژه رضوان انجام شد. با این حال، از منظر نظامی، این طرح بر پایه فرضیات سادهانگارانهای بنا شده و ریسکهای عملیاتی بزرگی به همراه دارد.
مخاطرات حمله به مرزهای لبنان
مهمترین اشتباه ارتش اسرائیل این است که هدف اصلی خود را نابودی زیرساختهای حزبالله و نه خود این گروه قرار داده است. اشتباه دوم، تلاش اسرائیل برای عملیات نظامی بدون رویارویی مستقیم است. با توجه به اینکه توان نظامی نیروهای رزمی و فرماندهی حزبالله در ردههای پایین آسیب چندانی ندیده است، این اهداف باعث میشود که نیروهای حزبالله از این نبرد جان سالم به در ببرند و تهدید آنها برای اسرائیل تنها به مدت کوتاهی کاهش یابد. این مسئله نشان میدهد هدف استراتژیک اسرائیل پایان جنگ با یک توافق بینالمللی پس از تخریب زیرساختهای حزبالله است و نه از بین بردن کامل حزبالله.
مستقر کردن ارتش در یک نوار باریک در برابر نیروهای حزبالله که از توان نظامی قابل توجهی برخوردارند، نیروها را در معرض خطرات جدی قرار میدهد. زخمی شدن ۵۰ نفر از سربازان گردان «ایگوز» فقط در یک نبرد، نمونهای بارز از این مخاطرات است. البته ارتش تلاش دارد تا این ضعف را با تأمین امنیت نیروها از طریق تمرکز بر عملیاتهای هوایی و آتشبار جبران کند؛ اما از منظر نظامی، این رویکرد صحیح نیست و بهتر است به محاصره از طریق حرکتهای سریع به عمق جنوب پرداخته شود.
غیرنظامی کردن جنوب لبنان
آنچنان که از عملکرد ارتش اسرائیل در جنوب لبنان پیداست، راهبرد اسرائیل برای غیر نظامی کردن جنوب لبنان نه از طریق برتری و غلبه نظامی، بلکه از طریق اجرایی کردن قطعنامه ۱۷۰۱ از مسیر توافق سیاسی است که البته به جایی نخواهد رسید. چرا که علیرغم موفقیت حملات هوایی، تا زمانی که نیروی رزمی حزبالله در حال نبرد است، جنگ کنونی در لبنان پایان منازعه با حزبالله نیست بلکه تنها مقدمهای برای جنگ بعدی خواهد بود.
پیامدهای راهبرد فعلی
راهبرد کنونی ممکن است ساکنان شمال را به خانههایشان بازگرداند و توافقی حاصل کند. اگر چنین راهبردی موفق شود، دستاوردها و ضعفهای عملیاتهای هوایی و پنهانی (امنیتی) مشخص خواهد شد. این اقدامات نشان دادهاند که علیرغم مهلک بودن، کافی نیستند و قدرت حزبالله را از بین نخواهند برد. همچنین استفاده از این اقدامات باعث درس گرفتن حزبالله از اشتباهاتش میشود. بنابراین، در صورت شکست اما بقای حزبالله، تنها زمان برخورد بعدی با حزبالله که هوشیارتر و آمادهتر خواهد بود، به تعویق انداخته میشود. بنابراین، تغییر در استراتژی و اتخاذ رویکردی جامعتر برای دستیابی به موفقیتهای پایدار ضروری به نظر میرسد.
مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات
نویسنده: سرتیپ اران اورتال
منبع:
(https://besacenter.org/the-idfs-gamble-in-lebanon/)
0 دیدگاه