در حالی که پیروزی ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ غیرمنتظره بود و استراتژی و کنش‌هایش در دوران ریاست‌جمهوری ‏مبهم بود اما بازگشت وی به قدرت غیرمنتظره نبود و ارزیابی راهبردهای آتی دولت او در بعد داخلی و خارجی نیز امکان‌پذیرتر است. در دولت کنونی ترامپ نفوذ جناح‌های افراطی حزب که ممکن است صداهای میانه‌رو را منکوب کنند و ساختار اداری را تغییر ‏دهند بیشتر خواهد بود. در سیاست خارجی معامله‌گری و سودجویی رئالیستی همانند دوره قبل در دستورکار خواهد ماند با این تفاوت که زمینه ‏و بحران‌های جهانی به‌طور چشمگیری تغییر کرده و خطرناک‌تر شده است. بی تردید موفقیت سیاست‌های او بستگی به توانایی‌اش در انطباق با ‏چشم‌انداز بین‌المللی فعلی وابسته است.‏

 ترامپ و چالش وفاداری

تیم ترامپ به وضوح اعلام کرده‌اند که وفاداری کارکنان به دولت و برنامه‌هایش بسیار اهمیت دارد. این در ‏حالی است که در رده‌های بالایی کارکنان و افسران نظامی با دیده تردید به ترامپ و تیم وی می‌نگرند. تیم ترامپ ممکن است در پی این باشد ‏که رده‌های عالی نظامی و خدمات اطلاعاتی را سیاسی کند و فقط افراد وفادار را ارتقا دهد که باعث ‏می‌شود بسیاری از متخصصان به دلایل سیاسی قابل حذف باشند.

 بازگشت ترامپ و تبعات آن بر متحدان و دشمنان

بازگشت ترامپ باعث نگرانی در میان متحدان آمریکا شده و این تهدید را ایجاد کرده که احتمالا رهبری سنتی جهانی آمریکا ‏تضعیف می‌شود. در حالی که متحدان همواره به سیاست خارجی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم انتقاد کرده‌اند، اما براین ‏باورند که دوران پس از جنگ جهانی یا به تعبیری «رهبری فعال آمریکا در جهان» به طور کلی برای آنها بهتر از دوره قبل از جنگ یا «دوران ‏انزواگرایی و بی‌تفاوتی» بوده است. متحدان آمریکا سعی خواهند کرد ترامپ را تحت تأثیر قرار داده و او را راضی کنند که به سیاست فعال ‏آمریکا در جهان ادامه دهد. لذا همکاری‌ها میان متحدان ادامه خواهد یافت اما به ویژه اروپایی‌ها برای حفظ نظم باید هزینه بیشتری ‏پرداخت کنند.‏

‏ برعکس، دشمنانی مانند روسیه و چین با بازگشت ترامپ با فرصت‌ها و در عین حال تهدیدات بیشتری روبه رو خواهند بود. ترامپ احتمالا تلاش ‏می‌کند اوکراین را تحت فشار قرار دهد تا بخشی از سرزمین خود را به روسیه واگذار کند، که با موضع مشاوران ضد اوکراینی او همخوانی ‏دارد. این طرح به احتمال زیاد اجرا خواهد شد زیرا در حیطه اختیارات ریاست‌جمهوری قرار دارد. سوال اصلی این است که آیا پوتین الحاق ‏جزئی از سرزمین اوکراین را قبول خواهد کرد یا خواستار تسلیم کامل خواهد بود؟

نحوه مواجهه با چین وضوح کمتری دارد اما برخی ‏مشاوران کلیدی ترامپ به طور اشتباه فکر می‌کنند که ایالات متحده می‌تواند منافع خود را در اروپا قربانی کند اما در برابر ‏تهاجم‌های چین در شرق آسیا مقابله کند. اقدامات اولیه دولت ترامپ در آسیا ممکن است در نگاه اول تهاجمی به نظر برسد، مانند ‏وضع تعرفه‌های سنگین بر کالاهای چینی که ممکن است به اقتصاد چین آسیب بزند، هرچند آسیب به مصرف‌کنندگان آمریکایی بیشتر و ‏فوری‌تر خواهد بود. همچنین ترامپ ممکن است به دنبال راهی برای نمایش قدرت نظامی در آسیا باشد تا تضادی با آنچه او ‏ضعف بایدن می‌داند، ایجاد کند اما در حقیقت وی قادر نخواهد بود اقدامات جدی در مقابل چین انجام دهد.

 بازگشت به قدرت و تبعات جهانی

مشخص ‏نیست که آیا افزایش تعرفه‌های اقتصادی به طور مؤثری سیاست‌های چین را تغییر خواهد داد یا لفاظی‌های تهاجمی او به یک قدرت نظامی ‏پایدار در آسیا خواهد انجامید. ترامپ شرایطی را برای دفاع از تایوان تعیین کرده و از تایپه خواسته است که هزینه‌های دفاعی خود را به شدت ‏افزایش دهد. این استراتژی ممکن است واقع‌گرایانه نباشد و نفوذ آمریکا در منطقه را تضعیف کند.

در طول کمپین، ترامپ خود را ‏حامی صلح معرفی کرد و خود را در تضاد با کامالا هریس و حامیانش قرار داد. مشاور ترامپ، استفن میلار، ‏تصویری تاریک از پیامدهای رأی دادن به هریس ترسیم کرد و پیشنهاد کرد که این امر منجر به تهاجم‌های نظامی و احتمال وقوع جنگ جهانی ‏سوم خواهد شد. این تصویر از ترامپ به عنوان یک رهبر محتاط با اقدامات تهاجمی او در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش تناقض دارد. در ‏حالی که لحن تبلیغاتی ترامپ نشان‌دهنده انزواگرایی است اما ممکن است تصمیم‌های غیرمنتظره‌ای بگیرد که به وقوع جنگ‌ها و تنش‌های ‏گسترده منتج شود.


اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه