بلافاصله پس از افشای فسادهای گسترده در دولت اوکراین و تضعیف موقعیت داخلی زلنسکی، ترامپ از طرح صلحی رونمایی کرد که هدف آن پایان جنگ و بازتعریف روابط روسیه و ناتو بود
مقدمه
بلافاصله پس از افشای فسادهای گسترده در دولت اوکراین و تضعیف موقعیت داخلی زلنسکی، ترامپ از طرح صلحی رونمایی کرد که هدف آن پایان جنگ و بازتعریف روابط روسیه و ناتو بود؛ طرحی که واشنگتن پس از چند دور مذاکره با مسکو آن را قابل ارائه دانست و زلنسکی مخیل است که در انتهای هفته با سفر به واشنگتن این طرح را بپذیرد یا راه خود را از ایالات متحده جدا کند. هرچند این پیشنهاد نسبت به گفتوگوهای پیشین، گام عملی بهسوی توقف جنگ است، اما اوکراین و اروپا آن را خیانتبار خواندند. برای امکانسنجی پایان جنگ در این مرحله، باید این طرح و مفاد آن را به نسبت خواستههای طرفهای درگیر مورد بررسی قرار داد.
مفاد سیاسی – امنیتی
طرح ترامپ برنامهی جامعی است که نه تنها ساز و کار پایان جنگ، بلکه ارائه تضمین امنیتی به این کشور، بازسازی اوکراین، تعهدات دوجانبه روسیه - ناتو و تا برنامههای اجتماعی و آموزشی در دو کشور را پیشبینی میکند. مهمترین محور این طرح یک توافق جامع عدم تعرض بین روسیه، اوکراین و اروپا است که در آن باید تمام ابهامات ۳۰ سال گذشته یکبار برای همیشه حلشده تلقی میگردد. در این راستا روسیه نباید به همسایه دیگری تعرض کند و ناتو با تغییر اساسنامه خود، درهای خود را بر روی اوکراین میبندد و متعهد میشود پیش از این گسترش نیابد.
این مفاد را میتوان تا حدود بسیاری آرمانگرایانه دانست. ریشه جنگ اوکراین، عدم توافق روسیه و ناتو بر سر نظم امنیتی شرق اروپا بعد از فروپاشی شوروی تا امروز است و نباید انتظار داشت، ابهاماتی که دههها است تنش و جنگ را به ارمغان آورده، یک شبه حلشده تلقی شود. به ویژه که از آغاز جنگ و با بیاعتباری معاهداتی چون نیروهای مسلح متعارف، کشورهای اروپایی به سیاستهای نظامی راهبردی برگشته و انتظار میرود رقابت تسلیحاتی روسیه و اروپا حتی با خاتمه جنگ نیز ادامه پیدا کند. همچنین باید ذکر کرد که برای تغییر اساسنامه ناتو، نیاز به توافق تمامی اعضا است و این مسئله با توجه به مخالفت شدید اروپا، بعید مینماید.
با این حال، این طرح را میتوان پیروزی دیپلماتیک روسیه دانست چرا که گسترش ناتو را - به عنوان مهمترین تهدید روسیه - ریشه اختلافات معرفی کرده است. این طرح برای اوکراین به نسبت طرحهای پیشین، حاوی نکات منفی بسیار و مثبت حداقلی است. مهمترین دغدغه اوکراین، ارائه تضمین امنیتی است که در آینده بار دیگر مورد حمله روسیه قرار نگیرد. اگرچه پیش از این اوکراین بر عضویت در ناتو به عنوان بالاترین سطح تضمین اصرار داشت، در مواجهه با واقعیتهای سیاسی، فعلا به حضور نیروهای ناتو و البته ارائه تسلیحات نیز راضی است. طرح صلح ترامپ اما این خواسته را هم که مورد حمایت انگلستان و فرانسه بود، رد کرده و اعلام میکند که اوکراین نه تنها باید در قانون اساسی خود ذکر کند که هرگز به ناتو نخواهد پیوست، بلکه هیچ نیرویی تحت ناتو هم قرار نیست که در اوکراین مستقر شود.
تضمین امنیتی مورد نظر ترامپ، تعهدی مانند بند پنجم ناتو به اوکراین و تلقی حمله به این کشور به عنوان حمله به ترانسآتلانیتک است. این تعهد برای این است که اوکراین با وجود عدم عضویت در ناتو و عدم ورود نیروها، پایگاهها و تجهیزات ناتو به این کشور، شامل دفاع دستهجمعی ناتو باشد. برنامهای نوآورانه که پیش از این تجربه نشده بود. این برنامه، ضمن تحقق خواسته روسیه در مورد عدم عضویت اوکراین در ناتو، بازدارندگی حداقلی را نیز به اوکراین میبخشد.
اگرچه مشخص نیست تا چه حد میتوان به چنین تضمینی تکیه کرد. همچنین عنوان شده که نیروهای مسلح اوکراین تا 600 هزار نفر محدود خواهد شد. نکته اینجاست که اگرچه هماکنون نیروهای اوکراینی تا 850 هزار نفر میرسند؛ اما پیش از آغاز جنگ، این نیروها 250 هزار نفر بوده و این نه تنها محدودیت، بلکه افزایشی قابل توجه است. امری که با هدف اعلامی روسیه در مورد غیرنظامیسازی اوکراین در تضاد اساسی است.
به علاوه باید عنوان کرد که ذیل این هدف، نگرانی اصلی روسیه برنامهی هستهای اوکراین و موشکهای دوربرد است. طرح ترامپ، اوکراین را ملزم میکند که برای همیشه کشوری غیرهستهای بماند اما اشارهای به تسلیحات دوربرد ندارد. تسلیحاتی که میتواند پس از جنگ توسط کشورهای اروپایی تامین شود. عدم اشاره به این مسئله، یکی از ابهاماتی است که این طرح با آن رو به رو است.
یکی دیگر از محورهای طرح، واگذاری سرزمینهای تصرف شده است. نکته مثبت برای اوکراین این است که این بار اجباری در به رسمیت شناختن این سرزمینها به عنوان خاک روسیه ندارد؛ اما همچنان باید به طور کامل از دونستک و لوهانسک عقبنشینی کند و خرسون و زاپووریژیا، در همان مناطق درحال درگیری فریز شوند. با این حال به دلیل مفاد پیشین در مورد عدم تعرض، این عقبنشینی به نوعی پذیرفتن این واقعیت جدید است؛ اگرچه که در میدان جنگ هم امیدی به بازگشت به این سرزمینها نیست. مرتبط با این مورد ایالات متحده وعده داد که مناطق مورد نظر را به رسمیت خواهد شناخت که این مورد را در صورت تحقق میتوان جزء مهمترین پیروزیهای روسیه دانست.
مفاد اقتصادی
از منظر اقتصادی، مفاد طرح صلح ترامپ مزایای قابل ملاحظهای برای فدراسیون روسیه از جمله لغو تدریجی تحریمها و برقراری همکاریهای بلندمدت با ایالات متحده در حوزههای انرژی، هوش مصنوعی، استخراج معادن قطب شمال، و بهرهبرداری از منابع طبیعی به همراه دارد. با این حال، روسیه باید 100 میلیارد دلار از از داراییهای مسدودشده خود را برای بازسازی صدمات و خسارتهای اوکراین و سرمایهگذاری در این کشور واگذار کند. لازم به ذکر است که آمریکا 50 درصد از سود این سرمایهگذاری را دریافت خواهد کرد و مابقی اموال مسدود شده روسیه در صندوق سرمایهگذاری مشترک میان این کشور و آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد. این مفاد را میتوان جزء انگیزههای اصلی آمریکا برای انعقاد این توافق دانست. در مقابل، برای اوکراین، مزایای مثبت شامل تخصیص مجموع ۲۰۰ میلیارد دلار (۱۰۰ میلیارد از داراییهای روسیه به علاوه ۱۰۰ میلیارد از اروپا) برای بازسازی زیرساختها، تأسیس صندوق توسعه جهت سرمایهگذاری در صنایع نوظهور مانند فناوری و هوش مصنوعی، همکاری مشترک با ایالات متحده در بخش گاز و معادن و اعطای دسترسی ترجیحی موقت به بازار اتحادیه اروپا است، که میتواند به احیای اقتصاد آسیبدیده از جنگ کمک کند.
مفاد فرهنگی
بخش دیگری از طرح، مربوط به مسائل هویتی میان روسیه و اوکراین است که از ابعاد مهم درگیری و دارای ریشههای تاریخی است. طرح ترامپ از این منظر بر اجرای برنامههای آموزشی مشترک در مدارس و جوامع روسیه و اوکراین تمرکز دارد تا درک متقابل فرهنگی، تحملپذیری و حذف نژادپرستی و تعصبات را تقویت کند؛ در این چارچوب، اوکراین ملزم به پذیرش قوانین اتحادیه اروپا در حوزه مدارای مذهبی و حفاظت از حقوق اقلیتهای زبانی است. در هر دو کشور، ایدئولوژی و فعالیتهای نازیگرایانه به طور کامل ممنوع و رد میگردد و اوکراین ملزم به رعایت حقوق روسزبانان این کشور میشود.
نکته جالب توجه اینجاست که این مسئله از تأکیدات اساسی روسیه بوده و ذکر آن در این طرح، به نوعی تأیید اظهارات این کشور است که همیشه عنوان کرده که دولت و بخشی از فعالین سیاسی اوکراین، دارای عقاید نئوفاشیستی هستند. مسئلهای که حتی در اعلامیه آغاز عملیات ویژه نظامی توسط پوتین مطرح شده بود. امضای چنین مفادی توسط دولت اوکراین به طور ضمنی تأیید این کشور بر فاشیستی بودن خود و روایت روسیه از علت آغاز جنگ است. مهمتر از آن اما ابهام شدید در تعیین مصادیق ایدئولوژی و فعالیتهای نازیگرایانه است. این مفاد میتواند راه روسیه برای دخالت در اوکراین و زمینههای تنشهای جدید در آینده را فراهم کند.
اوکراین و اروپا: خواستههای حداکثری، ابزارهای حداقلی
زلنسکی در اولین واکنش به طرح ترامپ، با حالت غمانگیزی عنوان کرد که کرامت اوکراین و شراکت با آمریکا حالا دیگر دو گزینه غیرقابل جمع هستند. تسریع تصرفات روسیه و رسوایی فساد اقتصادی دولتمردان اوکراین و نزدیکان زلنسکی پیش از پیش شرایط را برای او سخت کرده است. متهمشدن وزیر دادگستری، وزیر انرژی و وزیر سابق دفاع اوکراین به فساد، اختلاس و پولشویی، آن هم در شرایط سخت اقتصادی مردم اوکراین، اعتبار این دولت را از بین برده است. محبوبیت زلنسکی به پایینترین حد از زمان آغاز جنگ رسیده، تأمین انرژی مأموریتی غیرممکن شده و خیابانهای این کشور روز به روز بیشتر شاهد درگیری مردم با سربازگیران ارتش است. با این شرایط، آمریکا معتقد است که دولت از هم گسیخته اوکراین ناچار به پذیرش طرح است؛ اما او و دوستان اروپاییاش نظر دیگری دارند.
استامر، مکرون و مرتس در بیانیهای مشترک تأکید کردند که رئیسجمهور آمریکا نمیتواند بدون رضایت آنها درباره ناتو و اتحادیه اروپا تصمیم بگیرد. اروپاییها با این منطق که روسیه هزینه بسیاری در جنگ پرداخته و روند کندی نیز در پیشروی دارد، معقتدند که با تسلیح اوکراین و ادامه تحریمها، روسیه در نهایت زمینگیر خواهد شد. دونالدو توسک، نخست وزیر لهستان چندی پیش عنوان کرده بود که «اوکراین میتواند تا 3 سال به جنگ ادامه دهد.» گویی که مسئله اروپا بالذاته پیروزی یا شکست اوکراین نیست بلکه تضعیف و تحلیل رفتن روسیه است؛ هرچند که هزینهاش قربانی شدن اوکراین باشد.
اروپاییها همه چیز را با هم میخواهند: ادامه گسترش ناتو، امکان اعزام نیرو به اوکراین، عدم عقب نشینی اوکراین و حتی مطالبه غرامت از روسیه. خواستههایی که متناسب با ابزارهایشان و شرایط جنگ نیست. در طرف دیگر جیدی ونس، معاون ترامپ، با لحنی تحقیرآمیز اظهار کرد که: «صلح توسط سیاستمداران شکستخوردهای که در دنیای خیالی زندگی میکنند ساخته نمیشود، منتقدان این طرح، واقعیت را نمیفهمند و با خیالپردازی تصور میکنند که با پول، سلاح یا تحریمهای بیشتر، پیروزی در دسترس است.» این سخنان نشان میدهد که ایالات متحده تا چه حد به امکان پیروزی بدبین است و تنها تلاش دارد تا راه خود را هرچه زودتر جدا کرده و منافع خود را با روسیه تعریف کند.
جمعبندی
طرح ترامپ تا به اینجا مهمترین اقدام برای پایان جنگ است اما به دلایل متعددی شانس کمی برای موفقیت دارد. این طرح پرابهام که حاصل توافق مشترک روسیه و آمریکا است، از اروپا و اوکراین نه اظهار نظر، بلکه فقط امضا میخواهد اما پایان جنگ اوکراین در این مقطع را نمیتوان بدون توافق روسیه و ناتو در مورد آینده مناسبات تصور کرد و با توجه به مخالفت شدید اروپاییها، پذیرش آن دور از انتظار است. با این حال اروپاییها صدای واحد و استراتژی مشخصی برای پیروزی ندارند و در هیچ یک از نشستها نمیتوانند ترامپ را قانع کنند.
زلنسکی رویکرد طرح را پذیرفته و گفته است که مسائل حساس و نقاط ظریف طرح را با ترامپ به بحث میگذارد. به نظر میرسد اروپاییها نیز دنبال اصلاحاتی در طرح هستند. اگر اوکراین این طرح را نپذیرد طرح نامعلوم بعدی، میتواند خیلی برای اوکراین بدتر باشد. از طرفی روسیه پایداری قاطعی در خواستههای خود اعم از به رسمیت شناخته شدن تصرفات خود، بیطرفی کامل اوکراین و غیرنظامیسازی این کشور نشان داده و فیالحال دلیلی برای عقبنشینی از خواستههای خود نمیبیند. با این حال این طرح برای روسیه قابل پذیرش است؛ اما در سناریوی دیگری، همزمان سعی دارد اروپا را مانع توافق صلح معرفی کرده و این چنین ایالات متحده را از پشتیبانی اوکراین منصرف کند. به همین دلیل صرف ارائه طرح و تنشهای برآمده از آن میان ترامپ و سران اروپایی را میتوان موفقیت روسیه در نظر گرفت. تنشی که اگر منجر به قطع کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی ترامپ به اوکراین شود، میتواند تحولات سریعی در میدان جنگ رقم بزند.
0 دیدگاه