چالش اصلی شی، تربیت جانشینی است که پس از او دوام بیاورد بدون اینکه موقعیت خود او تهدید شود. با این حال، تجربه تاریخی حزب کمونیست چین نشان میدهد حتی بحرانهای عمیق نیز نتوانسته این حزب را نابود کند.
سیزده سال پس از به قدرت رسیدن شی جینپینگ، تحلیلگران در واشنگتن همچنان در تحلیل رهبری او سردرگم هستند. برخی او را مانند مائو با قدرت تقریباً مطلق میبینند که توانایی هدایت کشور مطابق اراده شخصی خود را دارد، و برخی دیگر او را رهبری ضعیف ارزیابی میکنند که در معرض تهدید کودتا یا نارضایتی نخبگان است.
از دیدگاه این تحلیلگران، چین تحت رهبری شی یا یک رقیب جدی با منابع و فناوری برای سبقت گرفتن از آمریکا است یا اقتصادی شکننده و در معرض فروپاشی قرار دارد. این سردرگمی حتی واکنش آمریکا به جنگ تجاری و فشارهای اقتصادی ترامپ را تحت تأثیر قرار داده و نشان میدهد واشنگتن هنوز مسیر واقعی چین را درک نکرده است.
آسیبپذیریهای داخلی و تمرکز قدرت
ضعفها و آسیبپذیریهای چین عمدتاً نتیجه چهار دهه اصلاحات اقتصادی است که رشد سریع ثروت و قدرت، فساد گسترده، وابستگی اقتصادی به دیگر کشورها و نابرابری اجتماعی را به همراه داشته است. شی جینپینگ این آسیبها را شناسایی کرده و با تمرکز کامل بر قدرت سیاسی تلاش کرده تابآوری کشور را افزایش دهد. او با متمرکز کردن قدرت، لغو محدودیتهای دوره ریاست جمهوری و به دست گرفتن کنترل کامل ارتش و نهادهای امنیتی، توانسته ساختارهای فساد را کاهش داده و اطاعت و دقت مقامات را افزایش دهد. پاکسازیهای گسترده در حزب و ارتش، ابزار مهم او برای تثبیت قدرت و ایجاد سیستمی کارآمدتر بوده است.
استراتژی «چرخه دوگانه» و تابآوری اقتصادی
برای افزایش تابآوری اقتصادی، شی سیاست «چرخه دوگانه» را معرفی کرد که شامل تمرکز بر بازار داخلی و تولید داخلی و همزمان حفظ و گسترش تجارت و سرمایهگذاری خارجی است. این استراتژی چین را کمتر به شوکهای خارجی وابسته کرده و در عین حال آمریکا را به منابع حیاتی مانند مواد کمیاب وابسته ساخته است. شی منابع عظیمی را به فناوریهای پیشرفته و صنایع کلیدی اختصاص داده و چین در ۱۲ از ۱۳ فناوری کلیدی از نظر رقابت جهانی در موقعیت پیشرو یا همسطح قرار دارد. هرچند این رویکرد کوتاهمدت ممکن است ناکارآمد باشد، اما تابآوری استراتژیک کشور را به طور مؤثر افزایش داده است.
تغییر رویکرد در سیاست خارجی
در عرصه سیاست خارجی، شی رویکرد «پنهان شو و صبر کن» دوران دنگ شیائوپینگ را کنار گذاشت و سیاست «نمایش قدرت و اقدام» را اتخاذ کرد. او حضور چین در سطح جهانی و ادعای سرزمینی کشور را برجسته ساخت، از جمله بازپسگیری بیش از سه هزار هکتار در دریای جنوبی چین. این اقدامات نه تنها مشروعیت داخلی شی را افزایش داد، بلکه موقعیت چین در صحنه بینالمللی را نیز تقویت کرد. شی نخستین رهبر چینی است که دوران حرفهای او با رشد اقتصادی پس از اصلاحات آغاز شده و تجربه مستقیم تغییرات اقتصادی و مشکلات ناشی از آن را دارد.
تمرکز قدرت و چالش جانشینی
تمرکز قدرت شی همراه با پاکسازیها و اعمال کنترل، چالشهایی نیز ایجاد کرده است، به ویژه در روند جانشینی. او محدودیتهای ریاست جمهوری را لغو کرده، معاونت رئیسجمهور را به منصبی تشریفاتی تبدیل کرده و اجازه نداده دیگران در شورای عالی نظامی حضور داشته باشند. این اقدامات تربیت جانشینان بالقوه را دشوار کرده است. چالش اصلی شی، تربیت جانشینی است که پس از او دوام بیاورد بدون اینکه موقعیت خود او تهدید شود. با این حال، تجربه تاریخی حزب کمونیست چین نشان میدهد حتی بحرانهای عمیق نیز نتوانسته این حزب را نابود کند و شی میتواند با هوشمندی از این سیستم بهرهبرداری کند.
مقایسه با آمریکا و پیشبرد پروژه بلندمدت
عملکرد ناکام و بیثبات آمریکا در بحرانهایی مانند جنگ عراق، بحران مالی ۲۰۰۸ و کرونا، اعتماد عمومی و بینالمللی را کاهش داده است. در مقابل، شی با صبر، تمرکز و کنترل قدرتمند توانسته پروژه بلندمدت خود را پیش ببرد و تابآوری اقتصادی و استراتژیک چین را افزایش دهد، در حالی که واشنگتن گرفتار سردرگمی و سیاستهای ناکارآمد شده است.
جمع بندی: چین قدرتمند و رقابت با آمریکا
شی جینپینگ با تمرکز بر تابآوری اقتصادی، فناوری، نظامی و سیاسی، اصلاح مشکلات گذشته و ایجاد مقاومت در برابر تهدیدهای خارجی، مسیر چین را شکل داده است. چین نه تنها با آمریکا رقابت میکند، بلکه ضعفهای سیستم سیاسی و اقتصادی آمریکا را نیز به نفع خود بهرهبرداری مینماید.
واشنگتن در تحلیل شی دچار خطا شده و بیش از آنکه به اصلاح ساختارهای خود بپردازد، گرفتار سردرگمی و سیاستهای ناکارآمد است، در حالی که شی با صبر و تمرکز، پروژه بلندمدت خود را ادامه میدهد و چین را در مسیر تقویت قدرت داخلی و جهانی قرار داده است.
منبع: فارن افرز
نویسنده:جاناتان ای. سزین
0 دیدگاه