در سیاست خارجه خاورمیانه‌ای ترامپ، عراق موضوع اساسی محسوب می‌شود. این کشور از چندین جهت برای آمریکا حائز اهمیت است: مهار محور مقاومت در منطقه، معافیت تحریمی صادرات گاز ایران و نیرو‌های آمریکایی حاضر در عراق. مشخص نیست که ترامپ در خصوص این مسائل درهم‌تنیده چه تصمیماتی را خواهد گرفت. با این حال در هر کدام از این مسائل، ترامپ می‌تواند متأثر از دو جناح در جمهوری‌خواهان باشد: تندورهای وفادار و انزواگرایان. در حالی گروه نخست باور به افزایش حضور در خاورمیانه برای حمایت از اسرائیل دارند، گروه دوم می‌خواهند آمریکا خود را از درگیری‌های موجود فاصله دهد.

پس از سقوط بشار اسد و آسیب‌های نظامی و سیاسی واردشده به حزب‌الله در لبنان، این تحلیل در میان نخبگان آمریکایی قوت گرفته است که ایران و محور مقاومت در ضعیف‌ترین وضعیت خود هستند؛ بنابراین فرصت مناسبی برای از کار انداختن ستون دیگری از محور فراهم شده است. مطابق برخی گزارش‌ها، آمریکا فشار بسیار زیادی بر دولت السودانی وارد می‌کند تا حشدالشعبی منحل یا حداقل در دولت ادغام شود. هرچند اشخاص برجسته‌ای همچون آیت‌الله سیستانی با این موضوع مخالفت کرده‌اند. با این حال، چنین تلاش‌هایی به این معنی است که اگرچه ترامپ به اسرائیل برای پایان جنگ غزه فشار آورد، اما پرونده تضعیف محور مقاومت همچنان در دستورکار قرار دارد. تندروهای حامی اسرائیل در کابینه ترامپ به شدت بر این موضوع تأکید دارند تا ایران را منزوی کنند.

مسئله دیگر، تحریم ایران است. تصمیم ترامپ در لغو معافیت تحریمی صادرات گاز ایران به عراق کاملاً نشان‌دهنده این است که آمریکا می‌خواهد مجددا فشار حداکثری را برای مذاکره بازگرداند. در این رویکرد مارکو روبیو، مایک والتز و پیت هگزت قطعاٌ تلاش کرده‌اند ترامپ را برای بازگشت فشار حداکثری تشویق کنند. ترامپ در دوره نخست چنین اقدامی را انجام نداد؛ اما این بار این گزینه را برای فشار به ایران انتخاب کرد که نشان می‌دهد مسئله هسته‌ای ایران نسبت به چهارسال گذشته برای او بسیار مهم‌تر و جدی‌تر شده است.

البته بخش مهم درآمدهای ارزی کشور از طریق درهم امارات بدست می‌آید و اگر ترامپ بخواهد ضربه سنگینی به اقتصاد ایران وارد کند، این مسیر را هدف قرار خواهد داد. با این وجود، با توجه به تجارت ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلاری ایران با عراق، محدود کردن دسترسی به این کانال صرافی‌های سلیمانیه و بانک‌های عراقی که با ایران فعالیت می‌کنند قطعاً باعث نوسان قابل توجه نرخ ارز در کشور خواهد شد.

شاید بتوان گفت حضور نظامی آمریکا در عراق مهم‌ترین موضوع محل نزاع میان انزواگرایان و تندروها باشد. در یک طرف، انزواگرایان معقتدند حضور نظامی آمریکا در کشورهایی همچون سوریه و عراق تنها باعث کشته‌شدن سربازان آمریکایی می‌‎شود و هیچ سودی ندارد. در سمت دیگر تندروها استدلال می‌کنند که حضور نظامی آمریکا باعث می‌شود تهدیدها پیش از بزرگ‌ترشدن سرکوب شوند. اسرائیل نیز در این موضوع نگران امنیت خود است. خروج ارتش آمریکا از عراق و سوریه می‌تواند فضای مناسبی را برای ترمیم محور مقاومت بدهد؛ بنابراین تلاش خود را می‌کند تا این تصمیم گرفته نشود.

هم‌اکنون آمریکا و عراق بایکدیگر بر سر خروج نیروها به توافق دومرحله‌ای رسیده‌اند که مرحله نخست آن تا سپتامبر ۲۰۲۵ و مرحله دوم آن در سال ۲۰۲۶ خواهد بود. این موضوع همچون تصمیم به خروج آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۱۷، نمایانگر غلبه دیدهگاه‌های انزواگرایانه در دولت ترامپ است. البته مشخص نیست تحولات منطقه چه اثری بر خواست آمریکا داشته باشند. طبق اخبار و گزارش‌ها، پس از سقوط اسد و خطر فعالیت مجدد داعش در عراق برخی از مقامات و جریان‌های عراقی (همچون کردها یا حزب سیاده) در حال فشار به آمریکا هستند تا فرایند خروج را به تعویق بیاندازد.

این موارد نشان می‌دهند سیاست خارجی ترامپ در قبال عراق تابعی از پرونده‌ها و مسائل بزرگ‌تر دولت جدید آمریکا هستند. از یک سو مسئله عراق با تحریم ایران و رویارویی آمریکا و اسرائیل با محور مقاومت گره خورده و از سوی دیگر یکی از عوامل تعیین‌کننده در وضعیت عراق، انتخاب‌های ترامپ در میان دو گروه انزواگرا و تندرو است.


author

اندیشکده تهران


0 دیدگاه

logo

ارسال دیدگاه