توافق حاضر را باید موید این واقعیت دانست که پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی هستهای، پس از گسترش جنونآمیز جنگ غزه در محیط منطقهای و حمایت گشادهدستانه ایالات متحده از این گسترش، نقش پررنگتری در ترتیبات امنیتی خلیج فارس و غرب آسیا پیدا خواهد کرد.
با فاصله چند روز از تهاجم اسرائیل به دوحه و در تحولی کمسابقه، ریاض و اسلام آباد از انعقاد یک توافقنامه دفاعی جدید خبر دادهاند که در آن، بندی نیز ناظر بر دفاع متقابل وجود دارد و عربستان و پاکستان بر اساس آن، هرگونه تهاجم کشورهای ثالث به دیگری را همچون تهاجم به خود قلمداد خواهند کرد. توافق حاضر را باید موید این واقعیت دانست که پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی هستهای، پس از گسترش جنونآمیز جنگ غزه در محیط منطقهای و حمایت گشادهدستانه ایالات متحده از این گسترش، نقش پررنگتری در ترتیبات امنیتی خلیج فارس و غرب آسیا پیدا خواهد کرد. با این وجود، تا انتشار جزئیات توافق مذکور و به ورطه آزمون کشیده شدن آن در یک نبرد حقیقی، نمیتوان درباره ابعاد و عمق این نقشآفرینی نظر قطعی داد.
درباره جزئیات این توافق چه میدانیم؟
پیوندهای نظامی میان عربستان و پاکستان قدمتی هفتاد ساله دارد و علاوه بر مشارکت فعال در آموزش نیروهای نظامی عربستان، نیروهای نظامی پاکستان در مقاطع مختلف به صورت مستقیم در عربستان سعودی مستقر بوده اند. با این وجود، توافقنامه حاضر تحولی جدی در همکاری نظامی دو کشور به شمار میرود. بیانیه مشترکی که پس از سفر شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان، با همراهی ژنرال عاصم منیر، رئیس ستاد کل ارتش پاکستان، به ریاض منتشر شده، از امضای «توافقنامه راهبردی دفاع متقابل» میان عربستان و پاکستان با هدف «توسعه جوانب همکاری دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در مقابل هرگونه تهاجم» خبر داده و در آن بر این نکته تاکید شده است که براساس این توافقنامه «هرگونه تهاجم به هر یک از کشورها به مثابه تهاجم به هر دو کشور تلقی خواهد شد.» باید توجه داشت که این سند، از منظر حقوقی یک «توافقنامه» است و در ظاهر، از شکل مرسوم پیمانهای دفاع مشترک، یعنی «معاهده»، ضعیفتر است؛ با این وجود، محتوای این توافقنامه نیز میتواند تعهدات حقوقی و اجرایی جدی میان دو کشور برقرار کرده باشد. تا اینجای کار، در مواضع رسمی طرفین ابهام قابل توجهی درباره حدود و ثغور دفاع متقابل، بالاخص در موضوع چتر حمایتی هستهای و نحوه فعال شدن بند دفاع متقابل، وجود دارد. بسیاری معتقدند که عربستان و پاکستان، عامدانه و با هدف پرهیز از تنش با ایالات متحده به صورت خاص و سایر بازیگران به صورت عام، به ارسال پیامهای ابهامآمیز در این خصوص ادامه خواهند داد.
آیا عربستان زیر چتر حمایت هستهای پاکستان قرار میگیرد؟
در پرتو مخابره پیامهای ضد و نقیض، برآوردها بیشتر بر گمانهزنی استوار خواهد بود. یک مقام ارشد سعودی در پاسخ به یک رسانه غربی درباره حمایت هستهای، به صراحت توافقنامه حاضر را «یک توافقنامه جامع دفاعی» خوانده که «در برگیرنده کلیه ابزارهای نظامی است». از یک طرف، رویترز به نقل از خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، مدعی شده که سلاح هستهای «زیر رادار» توافقنامه نبوده است. از طرف دیگر، وی در مصاحبه با یک رسانه اردو در پاسخ به پرسشی درباره احتمال بکارگیری داراییهای هستهای پاکستان ذیل توافق، ضمن اشاره به جامعیت توافق حاضر بر موجود بودن کلیه توانمندیهای پاکستان ذیل آن تاکید نموده و همزمان، خاطر نشان کرده که موقعیت این کشور به عنوان یک «قدرت هستهای مسئولیتپذیر» از زمان دستیابی به سلاح هستهای تاکنون از سوی هیچ طرفی به چالش نکشیده است. به بیان دیگر، ابهام عامدانه در اظهارنظرهای رسمی منتشر شده تاکنون، کاملا مشهود به نظر میرسد و این ابهام به ظهور برداشتهای متعارض در سطح تحلیلی دامن زده است.
به عنوان مثال، حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان در ایالات متحده که حالا بیشتر در قامت تحلیلگر در محافل مختلف ظاهر میشود، گنجانده شدن اصطلاح راهبردی را در عنوان توافقنامه به معنی شمول دفاع هستهای و موشکی دانسته و بر این نکته انگشت گذارده است که پاکستان همواره برای ارجاع به برنامههای هستهای و موشکی خود از عنوان «داراییهای راهبردی» استفاده میکند؛ استدلالی که با توجه به رواج بکارگیری این اصطلاح در توافقات بینالمللی چندان قدرتمند به نظر نمیرسد. در طرف مقابل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند توافق حاضر، دستکم در مرحله فعلی، عربستان را ذیل چتر حمایت هستهای پاکستان قرار نداده است. این تحلیلها با ارجاع به دکترین هستهای غیررسمی پاکستان، خاطر نشان میکنند که بازدارندگی هستهای این کشور در سه دهه گذشته در مقابل تهدید هند تعریف شده است و پاکستان همچون گذشته سلاح هستهای را منحصراً در دفاع از خود و در ازای قرار گرفتن در یکی از چهار آستانه تهدید وجودی از منظر قلمرویی، نظامی، اقتصادی و سیاسی بکار خواهد گرفت.
دلالتهای امنیتی توافق حاضر چیست؟
درباره دلالتهای امنیتی توافق حاضر، فصل مشترک کلیه تحلیلها را باید تاکید بر یک تحول جدی در انگارههای امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس، و در رأس آنها عربستان، پس از جنگ غزه و تنشهای متاخر در محیط منطقهای دانست. به نظر میرسد که سعودیها به این ادراک رسیده اند که هر اندازه هم به ایالات متحده نزدیک باشند، این کشور بعید است تضامین امنیتی مورد انتظار آنها را به شکلی مکفی ارائه نماید. درست در طرف مقابل، اسرائیل به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای سابقاً بالقوه و حالا بالفعل برای امنیت کشورهای عرب، از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون، از حمایت بیدریغ ایالات متحده برخوردار بوده است. نسلکشی وحشیانه در غزه و حملات گسترده اسرائیل از بعلبک و بیروت گرفته تا تهران و دوحه، خطر هژمونیک شدن این بازیگر را در محیط منطقهای برای عربستان جدیتر کرده و مقاومت انعطافناپذیر طرف اسرائیلی در مقابل ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی، چشم انداز عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل را مخدوش نموده است. پادشاهی عربستان از برونداد احتمالی منازعه میان ایران، اسرائیل و طرفهای غربی نیز برآورد دقیقی ندارد و قصد دارد از مسیر اتحاد و ائتلاف نظامی، خود را در مقابله تبعات احتمالی این تحولات بیمه کند. بر همین اساس و علیرغم سابقه پیشینی و صرف زمان طولانی در مذاکرات اینچنینی، زمانبندی انتخاب شده برای امضا و اعلام این توافق حامل چند پیام سیاسی و امنیتی مشخص در سطح منطقهای است.
جمعبندی
ارتقای سطح همکاری دفاعی ریاض و اسلام آباد، بیش از هر چیز مولود اضطرار است. از یکسو، عربستان انعقاد توافقنامه دفاع متقابل و اخذ تضمین امنیتی از پاکستان را، به عنوان یک قدرت هستهای نیازمند منابع مالی و واگرا با اسرائیل، راه حل مطلوبی برای ریسکزدایی امنیتی در پاسخ به شرایط اضطراری غرب آسیا دریافته و از سوی دیگر، پاکستان به اتکای ادراک تهدید مشابه از اسرائیل و نیاز اضطراری به متحدان اقتصادی و امنیتی در سطح منطقه (هم در موازنهسازی با هند و هم در مقابله با معضلات داخلی) مایل است ریسک ورود به معادلات امنیتی در حال تحول در غرب آسیا را بپذیرد.
0 دیدگاه